چندی پیش تصویری از چهره حمیده رضایی، هنرمند اناری در اینستاگرام و سایت انارپرس منتشر شد که بازتابهای مختلفی داشت. در این تصویر، چهره این هنرمند برای «خلق یک مفهوم»، با سبیل به تصویر کشیده شده بود.
خانم رضایی در نامهای که به انارپرس ارسال شده، از قضاوتهای غیرمنصفانه برخی افراد در قبال این رویداد، گلایه کرده است.
متن کامل نامه به شرح زیر است:
پی مصلحت مجلس آراستند
نشستند و گفتند و برخاستند
با سلام و آرزوی تندرستی و شیرین کامی
امیدوارم مخاطبان با حوصله و با دقت و به دور از قضاوت مطالعه بفرمایند
واکنشهای مثبت و منفی شما همشهریان گرامی در خصوص متن و عکس با گریم منتشر شده از بنده در شبکه اجتماعی اینستاگرام و سایت خبری انارپرس که باعث شد خاطر عزیزانم از واکنشهای شما مکدر شود، مرا وا داشت تا چند سطری توضیح در خصوص این موضوع خدمت شما عزیزان عرض کنم.
هزاران درود بر آن عده از همشهریان که فراموش کردهاند ستایش و اطاعت یگانه همتا تنها وظیفه ماست، این مهم باعث شد تا بنویسم و پردهای از ابهامات را بردارم.
بنده فمنیست نیستم و علاقهای هم به دیدگاههای آنها ندارم، مگر میشود در یک جامعه که تدبیرش دست خداست، حق تنها با یک جنسیت باشد؟! بنده حتی یک کتاب هم در مورد این نگرش نخواندهام و دانشی در این زمینه ندارم!
مساوی بودن مرد و زن از نظر فطری است و نه توانایی، زن و مرد خلق شدهایم تا با یکدیگر کامل شویم. دو جنس شدهایم تا معنی آرامش را درک کنیم، از این نقطه نظر جامعهای که در حال حاضر مشاهده میکنیم یک دنیای راکد شده است که مرد و زن هر دو دنبال درآمد هستند، روزمرگی بیداد میکند، چه بهتر هر شخصی جای خودش بنشیند و با توجه به جنسیت و تواناییهایی که مرد و زن دارند جامعه را هدایت به پیشرفت کنیم (از شعار بگذریم). چه بسا زنان در قبایل مختلف ریاست و مدیریت قبیله را بر عهده داشتهاند و منکر پیشرفتها در گذشته نمیتوان شد.
قضاوت خطرناکترین عمل ممکن است که حتی میتواند با یک کلمه اتفاق بیفتد و شاید گاهی آبی باشد که روی زمین ریخته میشود، آبرویی باشد که از اطرافیان برده میشود، قلب مریض مادری باشد که نامنظم میزند و خواب را فراموش میکند. بنده چند کامنت در سایت انارپرس مشاهده کردم و بر فقر فرهنگی برخی از افراد که در جامعهٔ کوچک و سنتی انار حکم فرماست، گریه کردم و تلاشها و هدفهایی را که به عنوان جوان و هنرجویی سرشار از احساس و ذوقی پر امید برای پیشرفت شهرم در نظر داشتم، در گوشهای از قلب و ذهنم به نابودی کشاندم، چرا که من بر آیهای که خدا در آن میفرماید: «سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهیم مگر به دست خودش»، بسیار معتقدم. خوشبختی و بدبختی و هرگونه دگرگونی، در درجه اول به خود آنها بازگشت میکند و این سنت تغییر ناپذیر الهی است.
و در جای دیگری از قرآن میفرماید: آن کس را که خدا هدایت کند هدایت یافته «واقعی» اوست و آنهارا که گمراه سازد زیانکاران آنهایند.
و خداوند همچنین در سوره حجرات آیه ۶ و ۱۲ میفرماید: ای مومنان هرگاه فاسقی خبری برای شما آورد، تحقیق کنید. مبادا از روی نادانی به قومی رنجی رسانید و سخت از کار خود پشیمان گردید.ای کسانی که ایمان آوردهاید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمانها گناه است و هرگز تجسس نکنید و هیچ یک از شما دیگری را غیبت نکند آیا کسی از شما دوست دارد که گوشت برادر مرده خود را بخورد؟ همهٔ شما از این امر کراهت دارید. تقوای الهی پیشه کنید که خداوند توبه پذیر و مهربان است.
و در ادامه تشکر میکنم از عزیزانی که این عملکرد بنده را غولی طراحی کردند و در مکانهای مختلف به قضاوت و نظر دادن نشستند و خیالم راحت است که این عدهٔ بسیار کم حتی متن من را یک بار به صورت کامل و بادقت نخواندهاند.
این بداخلاقیهای عدهای اندک که از هیچ امری برای تخریب همشهریان خود کوتاهی نمیکنند و به عناوین مختلف بهتان و افترا میبندند و از هیچ گونه اظهار نظری که از آن اطلاعی ندارند، نمیپرهیزند باعث شد تا سختی راهم را بهتر درک کنم و اهمیت جایگاهم را نیز بدانم. و آرام شوم وقتی در غربت زندگی میکنم و در انار اما نه.
این را بدانید؛ شمایی که کارم را بیارزش میدانید و خود را در جایگاه خدا قرار دادید و از زبان کمک گرفتهاید و نه از خدایتان، بدانید که «آخرالزمان» سبیلی نیست که برای القای «مفهوم» و با مداد طراحی شده است، آخرالزمان جاییست که علنا گناه کنیم و تنها خودمان را منصف بدانیم. گناه تنها موی افشان شده نیست، گناه تنها حق یتیم خوردن نیست، بله، گناهکاریم؛ مگر میشود کسی که جای خدا نشسته است خدا را ببیند؟! به خدای یگانه قسم که ماهم مسلمانیم و رسالت سنگینی بر عهده داریم، اما ادعایی نداریم (روی صحبتم با مدعیان است).
خداوند در سوره احزاب آیه ۵۸ میفرماید: و کسانی که مردان و زنان مومن را به اعمالی که انجام ندادهاند، میآزارند؛ بیتردید بهتان و گناه بزرگی بر عهده گرفتهاند.
شما «عدهای اندک» را تنها به خاطر قلب مادری که رنجیده است و آسایشی که دروغهایتان و چانه گرمیهایتان از ایشان گرفته است و سخنپراکنیهای غیرمنصفانه و دگم که همیشه سدی در برابر پیشرفت دختران و پسران شهرم بوده و اتهامها و نگاههای سنگین و بیشرمانه و محدودیتهایی را که برای دختران همنوع شهرم در نظر دارید، به خدا واگذار میکنم.
با همه این رخدادها، اما من سرسختانه به دنبال پیشرفت در زمینه دانش هنر و شعر هستم و تا به الان نام کرمان و انار را به عنوان تنها دختر برگزیده در جشنواره کشوری و بینالمللی عکس عاشورایی به ثبت رساندهام و هیچ وقت فراموش نخواهم کرد که محدودیتها و حمایتهایی را که برخی در حق بنده انجام دادند، با این وجود حتی این بیمنطقیها و بیمحبتیها را نیز نردبانی پنداشتم و رو به بالا در حال حرکت هستم. هر آنچه تلاش من باشد و خواست خدا، به زودی محقق خواهد شد.
با آرزوی سلامتی
خدانگهدار