شعر زیر که در سوگ آیتالله هاشمی رفسنجانی است، سروده محمد گرجی شاعر اناری است.
برفت آن هاشمی نامش اکبر
که بود غمخوار مردم یار دو رهبر
برفت مردی که بود بازوی انقلاب
شکست آن سنگ زیرین در آسیاب
به اشتیاق یارانی ز افلاک
بکرد با ارتحالش ترک این خاک
وداع کرد تا ابد این دار فانی
امیری بود کبیرش گشت ثانی
زلال و ناب،بصیرت داشت در خویش
فراز و هر نشیبش چاره اندیش
خمینی پس گرفت یارش ز ابرار
که بود در سینه اش دفتر ز اسرار
شمارانی ز انگشت مثل او نیست
اگر فردی بداند تا فکور چیست
خدوم و خادمی بود بحر ایرانی
نود و پنج دی ماه شد ختم زندگانی
نهان بود در سینه اش علم سیاست
هراسان هیچ نبود هنگام ریاست