• امروز : جمعه - ۱۰ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 29 March - 2024

شعری از غلامحسین میرزایی در خصوص هاشمی؛ بغض در حلقش نشست و سالها خاموش ماند

  • 22 دی 1395 - 7:56
شعری از غلامحسین میرزایی در خصوص هاشمی؛ بغض در حلقش نشست و سالها خاموش ماند

شعر زیر سروده غلامحسین میرزایی در خصوص آیت‌الله هاشمی رفسنجانی است.

نامش اکبر بود و اکبر هیچ‌گه اصغر نبود

خود یقین دارم که چیزی کمتر از رهبر نبود

رهبر نهضت، خمینی بود و یارش هاشمی

هیچ کس از هاشمی با او صمیمی‌تر نبود.

در حریم شمع روح‌الله چون پروانه سوخت

این یکی دل بود و آن یک، کمتر از دلبر نبود

دیگران با دست خالی وارد نهضت شدند

جیب او اما تهی از ثروت و گوهر نبود

باغ و املاک فراوان داشت باب هاشمی

مثل باب او به رفسنجان،کس دیگر نبود

سهمی از ملک پدر را کرد خرج انقلاب

دیگران مسگر، ولی او کمتر از زرگر نبود

نقش او در انتخاب رهبری بعد از امام

نقش اول بود و این را هیچ کس منکر نبود

سالها بگذشت و هرگز پشت بر رهبر نکرد

مصطفای روزگارش را کم از “بوذر” نبود

با سیاست‌های او، شد جنگ تمام

ورنه پایانی برای جنگ نبود

خود لباس رزم می‌پوشید در میدان جنگ

هیچ کس هم‌سنگ آن سردار نام‌آور نبود

گشت سردار بزرگ عرصه سازندگی

کس چو او در صحن بعد از جنگ، بازیگر نبود

ذوالفقار هیچ مردی همچو تیغ هاشمی

صاحب این جزر و مد و صاحب جوهر نبود

نام “اکبرشاه” بیهوده بر او نگذاشتند

نقش او درجنگ و نهضت، کمتر از قیصر نبود

بغض در حلقش نشست و سالها خاموش ماند

هرچه بلوا بر سرش کردند ،بلواگر نبود

سر درون چاه کرد و درد دل با چاه گفت

کس از او مظلوم‌تر در امت حیدر نبود

«شوکران» صبر را نوشید آن مرد حکیم

مثل آن سقراط؛ سقراطی در این کشور نبود

غلامحسین میرزایی”حسرت”

 

ثبت دیدگاه