«انگ» یا «استیگما»، برچسبی است که به فرد یا گروهی زده می شود و به تحقیر و ایجاد تبعیض در آنان میانجامد.
گرچه اختلالات روانپزشکی حدود یکچهارم جمعیت ایران را درگیر کردهاست، اما انگ بیماری، مشکلی است که مانع از مراجعه افراد مبتلا برای دریافت خدمات درمانی میشود
بیماریهای روانی همچون بیماریهایی از قبیل دیابت یا بیماری قلبی است که میتوان از آنها بهبودی یافت یا با آنها زندگی کرد و اطلاعرسانی در مورد این بیماریها مانع انگ زدن و پیش داوری میشود، برخی از عوارض ناشی از انگ بیماریهای روانی را برشمرد:
زدن برچسب هایی از قبیل آلوده، خطرناک و غیرقابل پیش بینی به بیماران،منجر به فاصلهگذاریهای اجتماعی، عدم تمایل به کار، همسایگی و ازدواج با فردی که سابقه یک اختلال روانپزشکی داشتهباشد، میشود. حال آن که این برچسب «بیماری روانی» است که باعث فاصلهگذاری افراد از بیمار میشود و نه رفتارهای وی ؛ این بیماران خویشاوندان، همکاران، همسایگان، دوستان و حتی خود ما هستیم
هنوز هم اغلب مردم و حتی قشر تحصیل کرده تصور درستی در مورد بیماری های روانی ندارند
عمدهترین باورهای غلطی که در ارتباط با اختلالات روانی در جامعه ما شایع است، عبارت است از:
ـ هر کس به مشاور، روانشناس یا روانپزشک مراجعه کند دیوانه است.
ـ بیمار مبتلا به اختلالات روانپزشکی خطرناک است.
ـ داروهای روانپزشکی اعتیادآور است.
ـ مشاوران و روانشناسان رازدار نیستند.
ـ مشاوران و روانشناسان فقط نصیحت میکنند.
ـ اگر به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنم، فاجعه خواهد بود.
ـ اگر به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنم برایم پرونده سازی خواهد شد.
ـ داروهای روانپزشکی فرد را چاق میکند.
ـ داروها باعث میشود تمام روز بخوابم.
ـ اگر به روانشناس یا روانپزشک مراجعه کنم حتما مرا بستری خواهد کرد
اغلب افرادی که دچار اختلالات روانپزشکی هستند شهروندان عادی به شمار می روند که رفتار و روابط اجتماعی عادی دارند اغلب این افراد رفتارهای خشونت آمیز یا جنایی از خود بروز نمی دهند
از روش های مقابله با انگ یا استیگما می توان به آموزش به جامعه، اعتراض به رفتارهای تبعیض آمیز، تشویق، تماس با بیماران و خانواده آنها اشاره کرد همچنین حضور افراد شاخص اجتماعی که سابقه مشکلات روانپزشکی داشته اند در رسانه ها تاثیر گذار خواهد بود. اختلالات روانپزشکی مانند اختلالات طبی باعث درد و رنج بیماران می شود.افت عملکرد نیز از دیگر عوارض به شمار می رود و باعث تحمیل هزینه به جامعه می شود که مستلزم پیشگری اولیه، ثانویه و ثالث است اما رنج و درد در بیماران روانپزشکی آشکار نیست.
این بیماران برعکس بیماران طبی مورد همدلی اجتماع قرار نمی گیرند و به این بیماران انگ زده می شود حتی برخی از آنها به جای حمایت مورد نیش و کنایه قرار می گیرند.
اطرافیان این بیماران ممکن است آنها را ضعیف النفس، بی اراده، نادان یا منحرف بخوانند که این موضوع باعث طرد بیشتر آنها و انکار بیشتر بیماری شان می شود. یکی از معضلاتی که افراد بیمار با آن مواجه هستند نداشتن بینش نسبت به بیماری شان است. در مجموع بیماری های روانپزشکی هنوز هم توسط بسیاری از مردم مانند بیماری های طبی به رسمیت شناخته نشده است و این موضوع بر دشواری های درمان افراد بیمار می افزاید
حسین پابرجا: مشاور