محمدرضا شریفی از پیشکسوتان تئاتر در انار است. او که متولد اول فروردین ۱۳۴۴ است کارهای زیادی در کارنامه هنریاش به ثبت رسانده است.
بازی این هنرمند در تئاتر «رسم عاشقی آبها» انگیزهای شد که با به گفتوگو بنشینیم.
آقای شریفی به نظر شما تئاتر الان انار نسبت به گذشته کجا ایستاده است؟
به نام خدا، خدای خالق زیباییها خدای خالق قلب و عشق و احساس؛قبل از هر چیز، هنرمند واقعی را مردم فهیم و فکور و با فرهنگ شهر زیبایم می دانم که بهترین سرمایه و پشتیبان ما هستند.
تئاتر انار همیشه یکی از پایههای اصلی تئاتر استان بوده است ،در اواخر سال۱۳۸۰ و اوایل سال۱۳۹۰ افت محسوسی را داشت. همچنین لازم به ذکر است انار پذیرای اساتید و هنرمندان زیادکشوری از جمله استاد داوود رشیدی،استاد مهدی هاشمی،استاد آبسالان،سرکار خانم الهام پاوه نژاد،علی عمرانی،جواد انصافی،حمید لولایی و…بوده است.
در گذشته حدود پنج یا شش یا بیشتر که حضور ذهن ندارم جشنواره تئاتر در انار برگزار شده است و بیش از ۱۵ گروه نمایشی در انار فعالیت داشتند که متاسفانه امروز کاری از آنها نمیبینیم و تنها گروه افرا بود که سالی یک کار انجام میداد و زمانی که گروه فرهنگی هنری فدک به سرپرستی جناب آقای صیادی تشکیل شد چند کار در کارنامه ایشان هم به اجرا گذاشته شد.
وضعیت تئاتر انار نسبت به دهه ۶۰و۷۰چگونه است؟
در اوایل دهه ۶۰ گروه تئاتر در انار وجود نداشت و از اواخرا دهه ۱۳۶۰ گروه نمایش شقایق با همکاری جهاد سازندگی،کتابخانه عمومی و هلال احمر تشکیل شد و به فعالیت پرداخت و در اولین جشنواره هلال احمر شرکت نمود و جوایزی هم دریافت کرد که بهترین آنها لوح اخلاق بود که به گروه انار اهدا شد.
در دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ تئاتر به اوج خود رسید که با همت جناب آقای صیادی(رئیس وقت اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی انار) و هنرمند گرامی دوست عزیزم آقای حسین تقیپور جشنوارههای متعددی برگزار گردید. ما در اکثر جشنوارههای کرمان چه با کار و چه بدون کار شرکت داشتیم و در یکی از جشنوارهها نمایش تعب نامه تلخستان به نویسندگی و کارگردانی دوست گرامی ام سید داوود صابری از گروه ارغوان به سرپرستی عزیز هنرمند آقای سید محمود آرمیون در استان اول شد و به منطقه اعزام گردید.
اولین بار چه زمانی وارد تئاتر شدید و شاخصترین کارهایی که در کارنامه هنری تان بوده را معرفی کنید؟
حقیر از سال۱۳۶۳ در جبهه نمایشنامه ای به نام “خرمشهر در خون” را نوشته و کارگردانی کردم و با بچه های رزمنده بر روی صحنه بردم و بعد از آن در انار تئاتر روحوضی و مراسمی نوشته و کار می کردیم و در همان سالها نمایش افعی طلایی آقای علی نصیریان را کار کرده و روی صحنه بردم از آن به بعد فعالیت خود را به صورت مستمر و جدی شروع کردم و تعداد زیادی نمایشنامه نوشته و کارگردانی و بازی کردم که به نظر خودم بهترین نوشته ام یابوی سفید و امتیاز آورترین آن در جستجوی دوست بود که مقام اول نویسندگی،کارگردانی و طراحی صحنه را در جشنواره به دست آوردم.
فارغ از تعزیه که ریشه ای بسیار کهن در انار دارد تئاتر در انار از چه زمانی شکل گرفت؟
تئاتر به صورت جدی از سال۱۳۶۸ با تشکیل گروه نمایش شقایق در انار شروع شد.
به نظر شما برای پیشرفت تئاتر در انار چه اقداماتی باید انجام شود و چه مشکلاتی وجود دارد که باید برطرف شود؟
به نظر من تئاتر غنی ترین هنر فرهنگی به جهت اینکه با مخاطبش به صورت مستقیم ارتباط برقرار می کند ولی حقیر ترین هنر می باشد پس هیچ چشم داشتی در تئاتر نیست،هر آنچه هست عشق است پس مسئولین محترم با حضورشان به هنرمندان دلگرمی بدهند و بچه ها را توصیه می کنم به مطالعه و خواندن رمان،نمایشنامه و اگر کلاسی در خصوص تئاتر تشکیل شد در کلاس ها حضور پیدا کنند و به تماشای تئاتر هایی که در شهرستان ها اجرا می شود نیز بروند.
شما در کار “رسم عاشقی آب ها” نقش پیرمراد را بازی می کردید در خصوص این تئاتر چه میتوانید بگویید.
بنده در نمایش رسم عاشقی آب ها نقش پیرمراد را بازی کردم و بسیار این نقش را دوست داشتم و امیدوارم که تماشاچی با نقش اخت گرفته باشم. رسم عاشقی آب ها چیزی نبود جز درام اصالت گذشته این مردم عزیز و غیور که با عقاید راسخشان به خواسته هایشان می رسیدند ولی متاسفانه در یوغ استعمار سرمایه داری فرورفته و ضربه های بسیاری را متحمل می شدند و در پایان شیرزنی غیور که تمام هستی اش به باد رفته بود به استعمار پایان داد و خودش را فدای مردمش کرد و پا در قنات نهاد. من هم نقش پیر فرزانه ای را بازی کردم که تمام هستی خود را فدای مردمش می کرد و با رهنمود های خود مردمش را هدایت می کرد.
آقای شریفی آیا قصد دارید کاری را هم به عنوان کارگردان بر روی صحنه ببرید؟
بنده بیشترین کار هنریم نویسندگی و کارگردانی بوده است و کارهای هنری زیادی دست و پا شکسته بر روی صحنه برده ام.
استاد شریفی در پایان اگر صحبتی دارید بفرمایید.
در پایان از بچههای انارپرس مخصوصا دوست گرامیام جناب آقای نسب عبداللهی که باعث دلگرمی ما شده و ما را فراموش نکرده، تشکر میکنم.