ما مردمان کویر هستیم با سختیها عجین شدیم مبارزه کردیم و پیروز شدیم. این اواخر شرایط محیطی منطقهای واقتصادی سیاسی سبب شده کم بیاریم و کم کم داریم با عملکرد خود همه داشتههایی که سالیان برای به دست آوردن آن زحمت کشیدیم از دست میدهیم و به آینده بهتر با این شرایط امیدی نداریم.
از آنجا که همه کشاورزیم و محصول مان پسته، پستههایی که هزینه دارد پستههایی که نابود شده کم شده و جوابگوی نیازها نیست. سالهای قبل درآمد حاصل از پسته را در پسته سرمایه گذاری کردیم و بخش اعظم آن را از بین بردیم بدون آینده نگری برای فرزندان .
با این شرایط باید از سرنوشت فرزندانمان بیمناک باشیم. این در صورتیست که حال خودمان هم مساعد نیست و حالمان بیحالیست!
– آیا ما میتوانیم آینده خود و فرزندانمان را تامین کنیم؟
– چطور برای خود و آنها برای سالیان طولانی اشتغال درست کنیم؟
شرایط درختان پسته سال به سال بدتر شده. وضعیت هوا و بُخل آسمان داره امان همه را میبرد.
داریم در مقابل سختیها کم میاریم. یک سال به امید برداشت محصول و مزد آخر سال صبر میکنیم و چیزی دستمان نمیگیرد و دوباره روز از نو روزی از نو، صبر میکنیم تا سال بعد باز مزدی نمیگیریم تحمل میکنیم سال به سال بیشتر پیش زن و بچه خجالت میکشیم. باز سال نو شد بهار شد بخل آسمان بخل درختان و هنوز به آخر سال و گرفتن مزد نرسیده شرمساریم!!!! چقدر بداست زحمت کشیدن بدون مزد با یک عده همیشه معترض و طلبکار!
سررسید وامها!! میرسد و توان پرداخت نداریم شرمساریم
چقدر ما آدمهای شرمندهای شدیم در این سالهای اخیر.
و چقدر صبوری میکنیم مینشینیم و فقط و فقط غصه میخوریم و به جای اینکه اقدامی عملی انجام بدهیم تا خودمان را از سراب پسته نجات دهیم فقط و فقط غصه میخوریم و نظاره گر غرق شدن در باتلاقی هستیم که با ندانم کاری به دست خود و گذشتگان ساختیم.
مینشینیم در محافل و حرف از صنعتی شدن منطقه میزنیم.
جوانان معترض شرایط موجود و گذشتگان هستند که شغلی نیست درآمدی نیست و اینکه چرا کسی کاری انجام نمیدهد و چرا یکی نیست پیدا شود اشتغالزایی انجام دهد آنها فقط حرف میزنند و درآمد تضمین شده میخواهند.
حرف میزنند و حرف میزنند و بزرگترها بیشتر و بیشتر شرمسار میشوند.
پدران ما آخر هر سال مزدی نمیگیرند شرمنده هستند و فرزندان همه معترض، داریم به شرمندگی و معترضی عادت میکنیم و این چقدر بد است داریم به گذشته درخشان و پرغرور سالهای قبل خود لگد میزنیم . شرایط مناسب قبل میتوانست با آینده نگری پدران تا حال و آینده ادامه داشته باشد ولی نشد و آنها شرمسار و یک عده معترضند.
گذشته پدران ما خیلی خوب و درآمد حاصل از پسته عالی بود. با آن شرایط عالی حال ما این است! حالی خراب و زبانی معترض و دلی پر از حسرت گذشته، وای به حال فرزندان ما… وای به حال ما و فرزندانمان وای به حال ما و قضاوت آیندگان نسبت به ما
این سالهای اخیر نشستیم!!! شاید امدادی، دستی از غیب، فقط نشستیم تا برسد!!! دولت به دادمان برسد شخص یا اشخاصی پیدا شوند شرایط را تغییر دهند به دادمان برسند نجاتمان دهند!
با نشستن، غصه خوردن و با رویای بهتر شدن اوضاع، هیچ وقت شرایط کنونی به سوی بهبودی تغییر نخواهد کرد.
به جای نشستن باید ایستاد! و به جای ایستادن باید حرکت کرد برای تغییر باید برروی افکار غلط، موجهای منفی و نمیتوانمها ایستاد! به جای متکی به دیگران، به خود و داشتهها اطمینان کنیم و اینکه سرمایه نداریم پس نمیتوانیم درست نیست.
اینکه مردم منطقه اهل ریسک نیستند اشتباه است ترسیدن اوضاع را بدتر میکند.
اوضاع بهتر چیست؟ اوضاع بهتر آن است صددرصد به محصول پسته تکیه نکنیم دنبال مشاغلی برویم که به آب کمتری نیاز دارد. به دنبال شغل آینده دار به دنبال صنعتی کردن منطقه به دنبال این باشیم که اگر خدای نکرده درآمد حاصل از پسته به صفر رسید بتوانیم جوابگوی نیازها باشیم اینکه بگوئیم ما سرمایهای نداریم و نمیتوانیم وارد این بخشها شد اشتباه بزرگ است. حتی کوچکترین سرمایهها میتواند شرایط را تغییر دهد حتی اگر سرمایهای وجود نداشته باشد سالانه ۲۰میلیارد تومان در منطقه انار با جمعیت ۴۰هزار نفری یارانه توزیع میشود با بیست میلیارد میشود به کمک دولت ۸۰میلیارد تومان تسهیلات گرفت و با صد میلیارد میتوان وارد صنعت شد و تا پسته هست میتوان پسته را به عنوان ماده اولیه درنظر گرفت و صنعت پسته را راه اندازی کرد.
صنعت پسته یعنی بسته بندی و بسته بندی باعث فروش با حداقل دو برابر قیمت فله فروشی در کیسههای ۵۰ تا۷۰ کیلویی.
پسته در همه جای جهان با بسته بندی گرمی به دست مصرف کننده واقعی میرسد و فله فروشی یعنی نابودی کشاورزی. صنعت پسته یعنی صنایع بسته بندی احداث شود صنایع تبدیل پوست و چوب پسته که دور ریخته میشود به محصول تا پسته هست هر چقدر در زمینه صنعت پسته نه تولید آن با شرایط نامساعد کنونی سرمایه گذاری کنیم کم است.
با صد میلیارد سرمایه یعنی ایجاد اشتغال درآمد وآینده درخشان سرمایه صد میلیاردی در شرایطی فراهم میشود که همه مردم چه فقیر و غنی به یک اندازه و با حداقل میزان سرمایه مشارکت نمایند ولی این میزان سرمایه در صورتی که با مشارکت حداقل سرمایه نباشد وهر کس به اندازه توان در آن شرکت کند خیلی بیشتر خواهد بود سرمایه دار با سرمایه بیشتر و دیگران در حد توان حتی به اندازه مبلغ یارانه!!!
پس سرمایه وجود دارد مردان عمل میخواهد!!
فکر وجود دارد ایده وجود دارد ماده اولیه بسیار با ارزشی همچون پسته وجود دارد نیروی کار و بزرگترین سرمایه یعنی خود مردم انار وجود دارند پس چرا موفق نبودهایم؟ پس خودمان را طی این سالها به خواب یا به بیخیالی زدهایم! برای تغییر باید اول از خودمان شروع کنیم و همه بخواهیم و به خود بقبولانیم که کسی از بیرون نمیآید تا برای ما کاری انجام دهد. دست غیبی نیست. دست غیب خود ما هستیم و یاری دهنده این مردم خودشان هستند باید یاد بگیریم در شرایط کنونی گروهی عمل کنیم یک دست صدا ندارد. با بودن کنار هم پیروزیم. اگر دراین سالها عدهای پیدا شدهاند تا گامی جهت صنعتی شدن منطقه بردارند و به دلیل عدم دانش، سرمایه و پشتوانه موفق نبودهاند نباید الگو قرار دهیم و بگوئیم به ریسکش نمیارزد. بروید دنبال الگوهای موفق بگردید. اگر نداریم الگوهای موفق شهرهای دیگر را پیدا کنید. باید هر چه سریعتر متولی پیدا شود و با مشارکت مردم و دولت تغییرات اساسی به خود و منطقه بدهیم. متولی یک یا چند شرکت میتواند باشد حتی متولی خود دولت باشد با مشارکت و سهامداری همه یا بخشی از مردم منطقه با نظارت خود مردم و نماینده مردم در مجلس و داشتن حق تصمیم گیری در مدیریت شرایط کنونی به سوی بهتر شدن اوضاع منطقه وعدم وابستگی صددرصد به محصول پسته تغییر اساسی صورت خواهد گرفت.
برای شروع باید اطلاع رسانی قوی صورت گیرد. کمپینی تشکیل شده از مردم بخواهیم شرکت کنند و ببینیم تا چه اندازه مردم مشارکت خواهند نمود و با توجه به مشارکت مردم ومتناسب با آن متولی شکل گرفته و با بسیج عمومی و جمع آوری ایدههای کارآمد و با مشورت با متخصصان و گام نهادن در راه تولید و به کمک تیم بازاریاب حرفهای مخصوصا در بخش فروش محصول پسته به صورت بسته بندی لوکس و شکیل با برند سازی جهانی در حد اعتبار پسته ایران هم در زمینه اشتغال موفق عمل کنیم و هم سرمایه ومحصول کشاورز که با هزینه بسیار تولید شده با ندانم کاری و فله فروشی به باد فنا ندهیم و با افزایش سوددهی پسته کشاورزان را به زندگی و آینده امیدوار کنیم.
حسین جنایی