محمدرضا نسب عبداللهی
نوه مُلکی
شیخ علی گنجی پور را از سنین کودکیام میشناسم، البته آن زمان شیخ علی هنوز شیخ علی نشده بود و به تحصیل مشغول بود.
آشناییام با او به تابستانهای اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ بر میگردد که فارغ از هیاهوی مدرسه، در مسجد ابوالفضل انار (کوچه بهشتی ۸) و در کلاسهایی که آقای علی گنجی پور برگزار میکرد، شرکت میکردم.
در آن کلاسها من و دیگران با آموزههایی از دین و بزرگان دین آشنا میشدیم که چیزی جز مهر نبود. من کم کم بزرگ میشدم و در واقع میدیدم مدعیان دین و آنهایی که به نام دین، در جامعه قدرتی کسب کردهاند، آیین و رفتارشان بویی از مهر، صلح، بشردوستی و زندگی مسالمت جویانه ندارد. به چشم خودم میدیدم آنچه را در کودکی از دین آموختهام نه تنها جایی در رفتار صاحبان قدرت ندارد بلکه برعکس، همه آنچه که برخی مدعیان ترویج میکنند چیزی جز نفرت پراکنی، خشونت و نابودی اخلاق و انسانیت نیست.
فکر میکنم باید خوشحال باشم که در دوره کودکی در کلاس کسی شرکت کردم که حاصل آن برایم در نهایت این بود که مهر و صلح را بر هر چیز دیگر مقدم بدارم.
این مقدمه را گفتم تا از شما مخاطبان عزیز هم دعوت کنم در خصوص شیخ علی گنجی پور سخن بگویید و نظراتتان را بنویسید. او چگونه است و آیا محبوبترین روحانی در انار به شمار میرود؟
توضیح در خصوص نوه مُلکی: مادربزرگم که روحش شاد باد «مُلکی جان استاد ابوطالب دخت صحرا» نام داشت. شیخ علی هنوز مرا به نام «نوه مُلکی» خطاب میکند.