• امروز : پنج شنبه - ۹ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 28 March - 2024

درخواست کمک یک تازه عروس و داماد اهل شهرستان انار از مردم

  • 07 تیر 1397 - 7:30
درخواست کمک یک تازه عروس و داماد اهل شهرستان انار از مردم

یک تازه عروس و داماد اهل شهرستان انار که چند ماه است ازدواج کرده‌اند به دلیل مشکلات مالی از مردم درخواست کمک کردند.

نامه این تازه عروس به انارپرس ارسال شده و ما هم پس از تحقیقات لازم در خصوص زندگی این زوج، متن ارسالی آن ها را در ادامه منتشر می کنیم.

انارپرس برای حفظ آبروی این خانواده از ذکر نامشان خودداری می‌کند اما اگر افرادی علاقه مند هستند به این زوج کمک کنند می‌توانند از طریق تماس با شماره انارپرس و یا ارسال پیام به آیدی تلگرام سردبیر انارپرس، شماره تلفن این زوج را دریافت کنند.

شماره انارپرس: ۰۹۱۹۸۰۰۶۵۷۱

آیدی انارپرس: anarkhabar@


متن ارسالی این تازه عروس به شرح زیر است:

من و همسرم تازه عروس و داماد هستیم. به خاطر اوضاع بد مالی پدرم، با همسرم تصمیم گرفتیم که زندگی‌مان را با یک مراسم ساده و یک حلقه و یک دست لباس شروع کنیم. چشم روی همه آرزوهایمان بستیم. از همه جور تجملات گذشتیم. من حتی آینه شمعدان هم نگرفتم و ندارم. همان مراسم کوچک و یک دست لباس و یک حلقه را شوهرم با قرض جور کرد.

بعد از ازدواج بدون جهاز راهی خانه شوهرم شدم. رفتیم خانه اجاره‌ای که پول پیش آن هم قرضی بود. بهترین روزهای زندگی‌ام، تلخ‌ترین خاطرات زندگی‌مان شد. برای زندگی اولیه یخچال و گاز واجب است ولی ما همین را هم نداشتیم. خیلی این در و آن در زدیم تا توانستیم از یکی از دوستان شوهرم چند وسیله قرض کنیم. نمی‌دانم چگونه برایتان حال و روزمان را توضیح بدهم. درست است که آن وسیله‌ها قرضی بود اما برای من و همسرم خیلی با ارزش بود.

هیچ دختری حاضر نیست بدون جهاز زندگی‌اش را شروع کند، هیچ دختری برایش راحت نیست که از وسایل قرضی دیگران استفاده کند. هیچ دختری دوست ندارد بهترین روزهای زندگی‌اش را با خجالت و سرافکندگی شروع کند. پدر من مرد زحمت کش و آبرومندیست اما چه می‌شود کرد فقر آبرومند نمی‌شناسد، زحمت کش نمی‌شناسد، دختر دم بخت و بدون جهاز نمی‌شناسد.

الان هم که دارم این پیام را می‌دهم روزگار سختی را داریم پیش می‌بریم. این روزها که خیلی‌ها در خانه هاشون دو تا تلویزیون دارند ما حتی یک تلویزیون معمولی هم نداریم. شب‌ها که فوتبال پخش می‌شود شوهرم گوشه اتاق کنج دیوار می نشنید و صدای تلویزیون را از خانه همسایه می‌شنود. من هم به خاطر اینکه خجالت نکشد خودم را به خواب می‌زنم.

هر چه صبر می‌کنیم هر چه تحمل می‌کنیم هر چه قناعت می‌کنیم شرایطمان بهتر نمی‌شود بلکه بدتر هم می‌شود.

در سرمای زمستان بخاری نداشتیم. دو ماه تمام در آشپزخونه می‌خوابیدیم و با بخار کتری خودمان را گرم نگه می‌داشتیم. همیشه به خودم می گویم اوضاع خوب و زندگی ما هم روبراه می‌شود.

تحملش خیلی سخت است، شاید بدون بخاری بتوان سر کرد بدون تلویزیون بتوان زندگی کرد ولی در این هوای گرم بدون یخچال واقعاً نمی‌شود، چون دوست شوهرم تماس گرفته و گفته وسایل را لازم دارد. نمی‌دانم چرا دنیا برای من چیزی غیر از حسرت نداشت و هیچ وقت هیچ کدام از آرزوهایم به واقعیت تبدیل نشد. همیشه درد بود و گریه بود و بغض بی صدا….

وقتی می‌بینم که فلان دختر فامیل مبل خرید است ۱۷ میلیون، یا فلان دختر یخچال گرفته ۱۴ میلیون، سرویس طلا گرفته ۲۹ میلیون، پول آرایشگاهش شده ۸ میلیون، تلویزیون گرفته ۱۰ میلیون،…. قلبم درد می‌گیرد، پیش خودتان نگویید چقدر حسود است، نه حسود نیستم. وقتی همه زندگی‌ات یک چمدان هم نمی‌شود آن وقت هنگامی که می‌بینی که یکی جهازش میلیون‌ها تومان است، دلت درد میاد. دلت میشکنه.
آگه من چهار تا تیکه جهاز ساده ساده را داشتم دیگه لازم نبود شوهرم با خجالت و شرمندگی به این و آن زنگ بزند تا وسیله جور کند.

سرما و نداشتن بخاری، نداشتن تلویزیون یا حتی نداشتن یخچال تو این گرما به یک طرف،  زندگی‌ام دارد از بین می‌رود. خوب می‌فهمم که شوهرم از همه طرف تحت فشار است، بدون پشتوانه تنهای تنهاست. یعنی از ما بدبخت‌تر هم هست؟ همه سال‌های اول زندگی‌شان بهترین روزهای زندگی‌شان است اما من و همسرم غیر از غم و حسرت و بغض چیزی ندیدیم.

واقعاً کم آوردم. من زندگی‌ام و همسرم را دوست دارم. همسرم واقعاً مرد سالم و خوبی است، همیشه به من می‌گوید غصه نخور خدا بزرگه
خودم برات بهترین زندگی را می‌سازم اما تو این اوضاع بیکاری و بی پولی فقط مشکل روی مشکلاتمان اضافه می‌شود.

همین حالا هم خیلی می‌ترسم. می‌ترسم که شناخته شوم و آبروی خودم و همسرم در خطر بیفتد. اگر مجبور نمی‌شدم هرگز درخواست کمک نمی‌کردم.

 

ثبت دیدگاه