• امروز : جمعه - ۱۰ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 29 March - 2024

روایت «سفر انار» در روزنامه همشهری

  • 02 تیر 1394 - 7:50
روایت «سفر انار» در روزنامه همشهری

روزنامه همشهری روز ۳۰ خرداد ۹۴ اولین یادداشت حجت‌السلام سیداحمد بطحایی را که در ماه رمضان به انار سفر کرده، منتشر کرده است.

 به گزارش خبرگزاری رسا، یادداشت‌های روزانه یک روحانی با عنوان «سفر انار» به قلم حجت الاسلام بطحایی از نویسندگان حوزوی منتشر شد.

 متن یادداشت بدین شرح است:

 سید مهدی زنگ میزند. بعد سلام و احوال پرسی‌های مرسوم، می‌گوید: حاج آقا منتظرتیم پس!

  می گویم: سید جان امسال شاید نتونم بیام. همین‌طور که پشت گوشی اصرار می‌کند که بیا و ناز نکن، فکر می‌کنم چرا این رمضان را نمی‌توانم یا نمی‌خواهم بروم ورامین. این چند سال همه‌اش رمضان و محرم می‌رفتم خاوه. روستایی ییلاقی و خنک در ورامین با مردمی گرم و به جوش. می‌گویم حالا بگذار فکرهایم را بکنم. تلفن که قطع می‌شود هرچه فکر می‌کنم می‌بینم نمی‌شود.

 دوست دارم این رمضان را جایی تازه‌تر باشم. جایی که به تکرار نیفتم. حرف‌هایم سر سوزنی نو و جذاب باشد برای مردم. مثل لالایی برایشان تکراری و عادی و خواب آور نباشد. یکی دو روز که می‌گذرد، در یک مهمانی خانوادگی سید می‌گوید از انار کرمان زنگ زدند و می‌خواهند تو بروی رمضان را. به پدرم می گویم «سید».

 هم صمیمی­تر است و هم ضد کلیشه. کلیشه هر چه قدر هم خوب باشد خسته کننده است. بی­وقفه می­گویم بگو می‌آیم. خجالت می‌کشم زنگ بزنم به سید مهدی. پیامک شسته رفته و مؤدبانه­ای می‌نویسم که امسال نمی‌توانم بیایم خاوه و بهتر است یک روحانی خشگل و باصفا بیاید آنجا که مردم بیشتر استفاده کنند. جواب نمی‌دهد دیگر.

  فکر می‌کنم انار بعد شش سالی که نرفته‌ام چقدر تغییر کرده. به هرکس می‌گفتم انار تبلیغ می‌روم، فکر می‌کرد لابد پر است از درخت‌های انار. هرچی می‌گفتم بابا اینجا انار ندارد فایده نداشت و مجبور می‌شدم فی المجلس معتضدوار از ریشه لغوی انار و آبان و نار و آتش و تاریخچه آتشکده داشتن آنجا بگویم تا کمی از بالای درخت انار پایین بیایند.

 این که یک ماه از خانه و دوستان و شهرم دور شوم را دوست دارم. مثل یک سلوک می‌ماند. یک جورهایی تنها و کنده شدن از چیزهایی که بهشان عادت کردی. از محل کارت. کتابخانه‌ات. دوستان همیشه‌ات. رفتن و زندگی کردن با آدم‌هایی که مدت‌ها قبل همنشین شان بودی. منتظرم ببینم چهره­هاشان چقدر عوض شده. دلتنگ تُن صداشانم. و البته انارهای نداشته‌شان.

 منبع: روزنامه همشهری، ۳۰ خرداد ۹۴

ثبت دیدگاه