• امروز : جمعه - ۱۰ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 29 March - 2024

تبلیغ‌نوشت یک روحانی در انار؛ “حاج آقا اوضاع خرابه، خراب”

  • 06 تیر 1394 - 20:20
تبلیغ‌نوشت یک روحانی در انار؛ “حاج آقا اوضاع خرابه، خراب”

یادداشت‌های روزانه یک روحانی که به شهر انار سفر کرده، در روزنامه همشهری منتشر می‌شود.

 متن یکی از این یادداشت‌ها بدین شرح است:

 قبل منبر، نگاهی به «حسین علی اکبر محمد» می‌کنم و دستی ملتماسنه به ریشم می‌کشم که جان جدت وسط این یکی پارازیت نیا و حاشیه نزن. می‌خنددد و برای جواب هم شده همزمان با خنده همیشه‌اش، مطابق حرکت من، دست می‌کشد به صورتی که انگار سال‌هاست مویی رویش نروییده. سعی می‌کنم برعکس دیروز تنذیری و هشداری جلو بروم. همیشه هم نمی‌شود با گل و بلبل و حوری مردم را توی بهشت برد؛ گاهی هم بغض معاویه لازم می‌شود.

 کمی جای کمرش را به پشتی‌ای که لم داده‌اند عوض می‌کنند و یکی دوتاشان سرشان را جلوتر می‌آورند که بهتر بشوند. جوانی ته مسجد با دست رفیقش که محو موبایلش شده تنه می‌زند که ببین حاج آقا چه می‌گوید و فکر نمی‌کردم جهنم و توابعش اینقدر تأثیر داشته باشد و یادم باشد از فردا روی آیات سوره واقعه بیشتر کار کنم.

 دعای آخر سخنرانی را که می‌خوانم دستانشان را موقع «آمین» بازتر کرده و بالاتر می‌برند، کاملا مشخص است که حوری‌ها مغلوب خازنین جهنم شده‌اند.

 حتی «حسین علی اکبر محمد» هم نمی‌خندد. موقع همان مراسم آیینی دست دادن آخر سخنرانی؛ سمت‌ام می‌آید و در گوشم می‌گوید اینا که گفتی واقعیه؟ لحن شوخ طبعانه‌اش آنقدر ضعیف و کم جان شده که چیزی نمی‌گوییم. حتی نمی‌خندم. خیلی جدی نگاهش می‌کنم و می‌گویم حسین! من بالای منبر با کسی شوخی ندارم!

به شکل واضحی بهت زده شده. «نه» بی‌جان و کم‌رمقی می‌گوید و سمت در مسجد می‌رود و نزدیک در می‌شود می‌گویم حسین آقای علی‌نژاد؛ ظاهرا شما برای کار در باغت یه قولکی به ما داده بودی. همانطور که تسبیحش را داخل جیب می‌کند و سرش پایین است، می‌گوید: حاجی آقا اوضاع خرابه. خراب.

منبع: روزنامه همشهری

ثبت دیدگاه