شعری از فاطمه جعفری، شاعر اناری و دانش آموز مقطع پیش دانشگاهی دبیرستان رحیمی
در گذرگاه نفیس سال قبل …رهبرم نامی گذاشت بر سال بعد
رهبرم ای خوب خوبانم سلام … ای که جانم بر فدایت یک کلام
ای پیام روشن این سرزمین … ای ولایت، ای مُقیمِ مهد دین
ای پیامت گوییا گنج سخن … ای که داری از درون رنج وطن
ای نگارم،ای بهارم،ای محال …ای که داری صدهزار فکر و خیال
رهبرم فکرت طلاس در ذهن ما … این که گویی شد زبان حال ما
ظالمان از پشت پرده رو شدند … یک دمی انگار شکل خو شدند
رهبرم ترسی گذاشت بر جانشان … رخنه بستهِ ترس در افکارشان
شاهدِ ترسی ز آمریکا شدیم … ثروت و سرمایه را دارا شدیم
اقتصادی که مقاوم شد شعار سال ما …دست اقدام و عمل راهی گشود بر نامِ ما
تا کنون کالای خارج بود زبان حال ما … لیک اکنون شد معما حل با پشتکار ما
یاد این ضرب المثل گوید تمام حرف من … زندگی سخت است با یک کوله باری از سخن
(ما ز بالاییم و بالا می رویم … ما ز دریاییم و دریا می رویم)
پس هدف الله و حرف یکتا بُوَد … آن یگانه خالق دریا بُوَد
مردمان کشورم کالای خود را می خرند … از حریم خود دفاع و سود خود را می برند
رهبرم ای تاج سر،ای یار ما … شد شعارت در اصول کار ما