• امروز : جمعه - ۳۱ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 19 April - 2024

دلنوشته ای از فروزنده غیاثی؛ امشب از رهی گذشتم طبیعت غرق تکاپو بود

  • 30 آذر 1396 - 8:37

فروزنده غیاثی از معلمین و مدیران در شهرستان انار است.

گه آن آمده تا باز خزان پند دهد
خبر از دور کم عمر ، به لبخند دهد

با زبانی که نباشد درو طعن سخن
مژده از ماه دی و شوکت اسفند دهد

 

امشب از رهی گذشتم
طبیعت غرق تکاپو بود …..
گوئی در انتظار گام رهگذری ست
که باید بیاید ..
رهگذری بنام یلدا که همیشه
جایگاهش آخر خیابان آذر ست…
انگار قراری عاشقانه بر پاست…
قراری به زیبایی وعده ی پائیز و
به طول یک شب رو به زمستان …
شب بازی عشق و خنده ی برف !
پائیز چمدان در دست و
زمستان لبخند بر لب …
خزان که عزم رفتن دارد و فصلی که می خواهد بماند …
می آید تا بذر خنکی بپاشد و
با برف ،کوی و برزن را زینت دهد …
به آسمان نگاه می کنم .. .
غم دارد ….
نمیداند در غم خزان بگرید
یا در استقبال زمستان با برف کوچه ها را زینت دهد …
می خواهد ببارد …
آخرین نگاه بارانی اش را به درختان عریان می دوزد و
دستی تکان می دهد
و پائیز، آرام و باوقار
قدم‌برمیدارد….
کاسه ی پر از آب را بدرقه ی راهش می کنم
او که دارد ثانیه های آخر را میگذراند ….

خدا حافظ پائیز هزار رنگ عاشقی …
رفتنت بخیر و
آمدنت همراه با شادی وسلامت ….
به آن امید که باشیم !

ثبت دیدگاه