• امروز : پنج شنبه - ۹ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 28 March - 2024

یاد آن یلدا و آن مادربزرگ؛ شعری از خانم تقی پور

  • 30 آذر 1396 - 8:43
یاد آن یلدا و آن مادربزرگ؛ شعری از خانم تقی پور

شعر زیر سروده خانم تقی پور یکی از شاعران اناری است.

یاد آن یلدا و آن مادربزرگ
از سر شب تا هوای میش و گرگ

این شب یلدا چه خالی جاش بود
نیست این یلدا ولی ای کاش بود

یاد آن شبها که بوی برف داشت
هر کسی در دل هوای حرف داشت

زیر کرسی دست و پامان گرم بود
پشتی دور همی ها نرم بود

یک سماور تا سحر در حال جوش
در برش مادر بزرگ ساده پوش

شاد و خندان چای را دم می گذاشت
مغز پسته در دهانم می گذاشت

خنده روی و با صفا مهمان نواز
صاف و ساده مثل یک چادر نماز

توی ظرفی که درون گنجه داشت
هندوانه می برید و می گذاشت

دانه های سرخ خوش رنگ انار
دسته دسته توی ظرف پایه دار

کاسه هایی که به روی میز بود
ازخوراکی هر یکی لبریز بود

ظرف خرما و ظرف سنجد ظرف سیب
مغز گرد و میوهای دلفریب

کاسه هایی که پر از آجیل بود
قسمت یک روزه فامیل بود

فال حافظ می گرفتیم بی قرار
شا هنامه خوانی و آوای تار

ثبت دیدگاه