• امروز : پنج شنبه - ۹ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 28 March - 2024

” دعای باران”، شعری از حسین مهرابی

  • 04 بهمن 1396 - 7:56

لا تقنطوا من رحمه ا…

” دعای باران”

خداوندا ؛اگر چه پرگناهیم
فقیریم و به ظاهر پادشاهیم
زمانی کوه و گاهی همچو کاهیم
اگرچه جملگی در اشتباهیم
****
ولی با این همه، ای رب سبحان
ببار از ابر رحمت برف و باران
****
اگر چه ظلمها بیداد کرده
جهان، رسم جفا بنیاد کرده
خدا هم گر کسی فریاد کرده
به اوج درد،او را یاد کرده
****
تو ای بخشنده ی جمله گناهان
ببار از ابر رحمت برف و باران
****
زمین،خشک است و از باران اثر نیست
لب خشک چمن، از آب، تر نیست
اگر چه کار ما غیر از ضرر نیست
ولی تقصیر میش و گاو و خر نیست
****
برای گرگ تشنه در بیابان
ببار از ابر رحمت برف و باران
****
یکی رشوه بگیرد زیر میزی
فروشد آخرت را با پشیزی
ندارد واهمه از هیچ چیزی
ولی تو آبرویش را نریزی
****
که ستاری و غفاری و رحمان
ببار از ابر رحمت برف و باران
****
اگر باران به شهرستان نبارد
کویر تشنه، دیگر جان ندارد
کسی جز تخم بدبختی نکارد
به زانوی فنا سر می گذارد
****
چو به “لا تقنطوا” داریم ایمان
ببار از ابر رحمت برف و باران

حسین مهرابی

ثبت دیدگاه