• امروز : پنج شنبه - ۹ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 28 March - 2024

می چسبید؛ شعری از حسین مهرابی به یاد انار قدیم

  • 05 اسفند 1396 - 21:33

شعر زیر سروده حسین مهرابی یکی از شاعران اناری است.

روزگاری به پیش دلهامان
عشق میشد اسیر ،می چسبید

شب که می شد ستاره باران بود
آسمان کویر می چسبید

دل که خوش بود نان خالی هم
روی حتی حصیر می چسبید

پنبه چینی درون کولک زار
خرمنی از حریر می چسبید

داغ گندم، کروشه و سیفال
توی گرمای تیر می چسبید

پنبه چوب و تنور با کرنو
مچ زدن بر خمیر می چسبید

نان کرنو، کلوچه و سیروک
دلمه های پنیر می چسبید

قصه های قدیمی باشا
از گدا و امیر می چسبید

دور کرسی حماسه هایی از
رستم شیرگیر می چسبید

مشق هامان که خط خطی می شد
ترکه های مدیر می چسبید

شب که می شد ستاره باران بود
آسمان کویر می چسبید

 

توضیحات:
باشا: پدربزرگ/ کولک زار:پنبه زار/ داغ گندم: خرمن گندم پاک شده/ کروشه: خوشه گندم که کاملا خرد نشده/سیروک :نوعی نان روغنی و شکری/دلمه:پنیر یا ماست نیمه بسته/سیفال:ساقه خشک جو یا گندم/نان کرنو :نانی محلی و دوار که در تنوری به همین نام پخت می شود.

ثبت دیدگاه