الهه علیزاده
- بخشی از کتاب «من پیش از تو»، «پس از تو»: آدمها وقتی از حصار خود بیرون میآیند، احساس سردرگمی و تردید میکنند اما امیدوارم تو خوشحال باشی. همیشه سعی کن در زندگیات شجاعت داشته باشی. با همه توان تلاش کن. یک جا راکد نمان. کلارک همیشه در قلب منی. از همان روز اول که تو را با آن لباس خنده دار دیدم و لطیفههای مسخرهات را شنیدم، مجذوب تو شدم. تو حال مرا دگرگون کردی. روح مرا زنده کردی… خاطرات مرا زیاد مرور نکن. دوست ندارم احساساتی شوی. فقط خوب زندگی کن. فقط زندگی کن، به معنای واقعی.
- جوجو مویز، روزنامه نگاری انگلیسی است که از سال ۲۰۰۲ به نوشتن رمانهای عاشقانه مشغول است. او یکی از تنها چند نویسندهای است که دو بار برنده جایزه سال رمان عاشقانه گردیده و آثارش به ۱۱ زبان دنیا ترجمه شده. او با انتشار «من پیش از تو» بلافاصله در صدر جدول پرفروشترین های انگلستان جا گرفت. مویز ادامه آن را با عنوان «پس از تو» روانه بازار کرد. او راز موفقیتش را در این میداند که میتوان با اضافه کردن کمی چاشنی طنز در بیان موضوعات اجتماعی اثری نوشت که خوانندگان راحتتر بتوانند با اتفاقات تلخ و ناگوار کنار بیایند. با تاکید بسیار میگوید که دلش میخواهد در آثارش این مساله مهم را به گوش همه برساند: «مهربان باشید، همه آدمها در حال دست و پنجه نرم کردن با چیزی هستند که شما از آن خبر ندارید.»… «من پیش از تو» یک رمان عاشقی نیست اما عشق عنصر اصلی آن است؛ عشقی متفاوت که از چارچوبهای زمینی خارج میشود و به لایههای آرمانی میرسد و پیچیدگی احساسات درونی انسان را بر ملأ میسازد. کتابهایی وجود دارند که نمیتوان بر زمین گذاشت. کتاب جوجو مویز یکی از این کتابهاست. گاهی میخندید، گاهی عصبانی میشوید و گاهی اشک میریزید…