علیرضا طبایی، شاعر و پژوهشگر ادبی: خبر درگذشت «محمدابراهیم باستانی پاریزی» خبری «خُرد» نیست و به راستی کلام شاعر در این مورد، نه از سر مبالغه که از روی حقیقت، مصداق واقعی می یابد:
از شمار دو چشم، یک تن کم
وز شمار خرد، هزاران بیش
این، آن ضایعه ای است که نه می توان آن را خرد و ناچیز شمرد و نه به آسانی فراموش کرد.
باستانی پاریزی تنها یک استاد ممتاز تاریخ نبود، بل، ادیبی گرانسنگ، فرزانه ای والا، نویسنده ای توانا، طنزپردازی برجسته و هنرمند، شاعری خوش قریحه و افزون بر همه اینها، بزرگمردی بود که با حافظه وقاد و اعجاب آفرین، به درستی زمان و مکان کاربرد هر سخن، هر شعر، هر لطیفه، هر خاطره و یادبود را در می یافت و کلام و سخن و متن و پژوهش خود را با چاشنی آنها می آمیخت، و از این معجون دلنشین، ارمغانی بایسته و شایسته می آفرید که مخاطب را تا آخرین سطر و آخرین واژه از افسون خود رها نمی کرد و می شد آن را بارها و بارها خواند و باز هم در همان افسون شناور شد.
باستانی پاریزی به راستی یکی از استوانه های فرهنگ و ادب در روزگار ما بود. آنچه او در طول نزدیک به یک قرن آفرید، از مقاله و پژوهش و شعر و سخنرانی و طنز، گنجینه ای است که دست روزگار را بر آن، امکان تطاول نیست. و در کنار این هنرآفرینی، استاد ممتاز تاریخ و فرهنگ ایران زمین، سالیان سال به پرورش شاگردان و دانشجویان و جوانان مستعدی همت گماشت که راه و سیره او را ادامه خواهند داد و آموخته ها و اندوخته های ارزشمندی را که از او فرا گرفته اند، به نسل های بعدتر خواهند سپرد تا نام و آثار استاد باستانی پاریزی، همواره بر پیشانی تاریخ و فرهنگ روزگار ما در طول زمان درخشان باقی بماند.
باستانی پاریزی، استاد فروتن و فرزانه بزرگواری بود که اندوخته های علمی و ادبی و فرهنگی خود را، سخاوتمندانه و با بزرگ منشی در اختیار دوستداران و جویندگان فضل و علم و دانش قرار می داد. او بزرگمردی بود که به راستی عاشق ایران، فرهنگ و ادب پارسی و هنر و فضیلت هایی بود که میراث و گنجینه قوم ایرانی است. و افزون بر این، او با تمام وجود به زادگاه خود «پاریز» و سرزمین بالندگی خود کرمان عشق می ورزید. عدد هفت برای او، چون واژه ای مقدس، عزیز بود و تعدادی از کتاب ها و آثار خود را با سود جستن از این عدد جادویی، نامگذاری کرده است: نای هفت بند، اژدهای هفت سر، خاتون هفت قلعه، آسیای هفت سنگ، کوچه هفت پیچ، زیر این هفت آسمان، سنگ هقت قلم و سرانجام هشت الهفت.
همراه این آثار که همه، مجموعه مقالات و پژوهش های اوست، آثار ارزشمند دیگری در زمینه های کرمان شناسی، مجموعه شعر و زندگینامه بزرگان نگاشته است که همه گواهی بر گستردگی دامنه آگاهی ها و نشانه موشکافی و دقت و حافظه اوست که از آن جمله می توان به: پیغمبر دزدان، فرماندهان کرمان، وادی هفت واد، گنجعلی خان، یادبود (مجموعه اشعار)، کورش کبیر یا ذوالقرنین، تلاش آزادی، یعقوب لیث، شاه منصور، از پاریز تا پاریس، حماسه کویر و … اشاره کرد.
روحش قرین آرامش باد. آرزومندم خانواده گرامی او و نیز اهالی فرهنگ و قلم ایران زمین، تسلیت مرا بپذیرند.
ما نسلی را از دست میدهیم که جایگزینی ندارند
داریوش شایگان با ابراز افسوس از درگذشت باستانی، اظهار امیدواری کرد که جوانانی در آینده جای او را بگیرند.
داریوش شایگان نویسنده و استاد دانشگاه در گفتوگو با ایسنا، درباره آشنایی خود با ابراهیم باستانی پاریزی گفت: من و باستانی پاریزی ۴۰ سال پیش در دانشگاه تهران همکار بودیم. من در بخش زبانشناسی بودم و او در بخش تاریخ.
شایگان ادامه داد: او مورخ بینظیری بود از این گذشته آدم دوستداشتنی هم بود. چند ماه پیش من ، هوشنگ ابتهاج و علی دهباشی و باستانی پاریزی دور هم جمع شدیم و با هم نهار خوردیم. او مفصل درباره تاریخ صفویه و کارهای شاه عباس حرف زد. من کتاب پسرم که درباره اشکانیان و ایدئولوژی سیاسی آنها چاپ شده را به او دادم. او بسیار خوشحال شد که جوانان نگاه جدیدی به تاریخ دارند و تاریخ ایران را بازنگری میکنند.
این استاد دانشگاه همچنین تأکید کرد: باستانی پاریزی مرد شیرینی بود. خوش صحبت بود و اطلاعات بسیار زیادی داشت. همان روز آخرین دیدار ما میگفت، شاه عباس ۹۹۹ کاروانسرا ساخت. من از او پرسیدم که چرا نمیگویی ۱۰۰۰ کاروانسرا. او گفت مردم ۱۰۰۰ کاروانسرا را جدی نمیگیرند.
وی توضیح داد: باستانی پاریزی به تاریخ ایران مسلط بود و من افسوس میخورم که او را از دست میدهیم. متأسفانه ما نسلی را از دست میدهیم که جایگزینی ندارند. زمانی که من در دانشگاه تهران بودم، کسانی چون سعید نفیسی، فروزانفر، گوهرین، معین و پورداود بودند. اما همگی رفتند و جای آنها را کسی نگرفت اما امیدوارم جوانان آینده این مشعل را روشن نگه دارند. من دلم از رفتن باستانی پاریزی گرفته و امیدوارم جوانان جای او را بگیرند.
ابراز تاسف هوشنگ مرادی کرمانی از برگزار نشدن مراسم بزرگداشت برای باستانی پاریزی
هوشنگ مرادی کرمانی با اظهار تأسف از درگذشت باستانی پاریزی و برگزار نشدن مراسمی برای بزرگداشت او، این استاد دانشگاه را شناسنامه کرمان خواند.
هوشنگ مرادی کرمانی در گفتوگو با ایسنا، درباره ابراهیم باستانی پاریزی و روزگار در کنار او بودنش گفت: ما تقریبا همیشه با هم بودیم و هر جا او را دعوت میکردند من هم همراهش بودم. ما سمبل کرمان بودیم، البته باستانی پاریزی استاد بزرگی بود و من آدم کوچکی در کنار او بودم.
او ادامه داد: من همیشه گفتهام هیچ نویسنده و هنرمندی وجود ندارد که به اندازه باستانی پاریزی با تاریخ زادگاهش گره خورده باشد. حتی شهریار را نمیتوان با تبریز گره زد چون دیگرانی هم بودهاند که تبریز را شناساندهاند، اما باستانی پاریزی شناسنامه فرهنگ و تاریخ کرمان است. نکته بعدی اینکه باستانی پاریزی تاریخ بسیار تلخ، غمبار و سرشار از تنش ایران را شیرین کرد و از دبیرستان و دانشگاه به خانهها برد و مردم تاریخ را خواندند که لذت ببرند به جای اینکه امتحان بدهند.
مرادی کرمانی ادامه داد: باستانی پاریزی نگاهی مردمی به تاریخ داشت و مردم را در تاریخ پررنگ کرد. تاریخ، تاریخ حکمرانان و زورگویان است اما او تاریخ را مردمی کرد و از مردم زمانه حرف زد. من متخصص نیستم اما در ایران کمتر کسی است که به مردم در زیر سایه تاریخ اهمیت بدهد.
این نویسنده با اشاره به اینکه باستانی پاریزی به روستاهای کوچک هویت بخشید، گفت: باستانی پاریزی کتابی دارد به نام «روستازادگان دانشمند» یا «حماسه کویر». او در این کتاب به زنان و مردانی که از روستاهای کوچک و مرحوم برخواستند و کارهای بزرگ علمی کردند، هویت داد. چیزی که در گذشته، آدمها پنهان میکردند را به افتخاری برای آنها بدل کرد. بسیاری علیآباد، حسین آباد و فیض آباد را از آخر اسم خود حذف میکردند اما بعد از کتاب باستانی پاریزی، هر کس پشت اسمش، اسم روستایی بود به آن افتخار میکرد.
مرادی کرمانی همچنین گفت: تا آنجا که من او را میشناختم شخصیت باستانی پاریزی بسیار جذاب بود. ما همراه با چند نفر به اصفهان رفتیم تا درباره جمالزاده که باستانی پاریزی وصی او بود حرف بزنیم. همه ما درباره او حرف زدیم اما باستانی پاریزی درباره او چنان حرف زد که دانشجویان آنقدر برایش کف زدند که سقف و ستون سالن میلرزید. او نکته گو بود، مطالعه میکرد، یادداشتبرداری میکرد و حافظه بسیار قویای داشت.
نویسنده کتاب «قصههای مجید» همچنین گفت: ما کرمانیها دور هم جمع میشدیم و باستانی پاریزی رأس گروه بود و وقتی در میان ما میآمد چشم همه به او بود. داشتههای باستانی پاریزی بیشتر از نداشتههایش بود و مردی بود که برای نشان دادن منطقهای بسیار محروم همت گماشت. باستانی پاریزی مثل بلندگوی بلندی برای کرمان بود که ما متأسفانه او را از دست دادیم.
در پایان مرادی کرمانی با اظهار تأسف از درگذشت باستانی پاریزی گفت: دو بار قرار بود برای باستانی پاریزی در کرمان مراسم بزرگداشتی برگزار شود که متاسفانه هر دو، چند روز پیش از مراسم لغو شد و من از اینکه ما نتوانستیم برای او مراسم بزرگداشتی بگیریم، بسیار متأسفم.
باستانی پاریزی مورخ تاریخ مردم ایران است
علی دهباشی معتقد است: باستانی پاریزی تاریخ را به میان مردم برد و آثارش در میان غیردانشگاهیان هم نفوذ بسیاری داشت.
سردبیر و مدیر مسئول مجله «بخارا» با اشاره به اینکه بیشترین آثار باستانی پاریزی در مجله کلک و بخارا چاپ میشد، در گفتوگو با ایسنا، گفت: من این افتخار را داشتم که در طول ۲۵ سال انتشار مجله کلک و بخارا با اظهار لطف باستانی پاریزی همواره مقالات او را در این دو مجله چاپ کنم و آخرین نوشته او هم در شماره نوروزی مجله بخارا چاپ شد.
او ادامه داد: به نظر من باستانی پاریزی یکی از مهمترین مورخین تاریخ ایران است که توانست تاریخ را از حالت خشک و غیر جذاب دربیاورد و به میان مردم ببرد.
این پژوهشگر افزود: باستانی پاریزی با توانایی که در پرداختن به موضوعات تاریخی ایران داشت توانست جامعه غیردانشگاهی را با تاریخ آشنا کند. به شهادت چاپهای مکرر کتابهایش، آثار او در میان مردم نفوذ بسیاری داشت و باستانی پاریزی مورخ تاریخ مردم ایران است. او به شخصیتهایی میپرداخت که هرگز در کتابهای تاریخ به آن صورت که باید اهمیت نداشتند و او به آنها این اهمیت را داد و من درگذشت او را به همه دوستدارانش تسلیت میگویم.
پیر تاریخ، به تاریخ پیوست
کوروش کمالی سروستانی، مدیر دانشنامه فارس پس از خبر درگذشت دکتر محمدابراهیم باستانی پاریزی، اظهار داشت، از زمان شنیدن این خبر ناگوار هنوز در بهت هستم.
کمالی سروستانی در گفتوگو با ایسنا، بیان کرد: پیر تاریخ، به تاریخ پیوست، شیوه نوشتناش، دلانگیز و خواندن آثارش، لذتبخش بود. صمیمی و ساده و دوستداشتنی و مهربان بود.
او افزود: در فراغ بسیاری از بزرگان سخن گفت و مقاله نوشت. به ایران عشق میورزید و به زادگاهش نگاهی ویژه داشت. تحقیقات ارزنده استاد در زمینه ایرانشناسی در بیش از ۶۰ کتاب و صدها مقاله ثبت شده است. ایرانیان امروز با فقدان استاد، گنجینهی تکرارناپذیری از تاریخ و خاطره را از دست دادهاند.
او تصریح کرد: استاد از «سیر تا پیاز» تاریخ ایران را میدانست، بازیگران «کاخ سبز» را میشناخت. «تن آدمی» را شریف میدانست و هفت را به عنوان نماد عددی مقدس در «خاتون» و «آسیا» و «نای» و «اژدها» و «کوچه» و «آسمان» و «قلم» روایت میکرد.
در بیش از ۱۰ کتاب، تاریخ و جغرافیا و بزرگان کرمان را ثبت و در ۵۰ کتاب دیگر، تاریخ ایران را به زیبایی روایت کرد. کتاب «تلاش برای آزادی» که نشانهای از نگاه گسترده او به فرهنگ و تاریخ ایرانزمین بود، در سال ۱۳۴۷ برنده جایزه یونسکو شد.
کمالی همنین خاطر نشان کرد: استاد باستانی پاریزی دانشیمردی بود که موشکافانه رسم دانشاندوزی را شایسته و بایسته به رهروان این سیر میآموخت. پژوهشگری پر شور بود که التهاب کشف و دانستن، کنکاش و یافتن، او را حتی در آخرین روزهای زندگی رها نمیکرد. همیشه میخواست بداند و بنویسد. کلاه و عصا و عینک و کت و شلوار استاد برای دوستانش خاطرهانگیز و در ذهن ماندگار است و اگر امروز ایرانیان و پژوهشگران تاریخ و ادب و هنر از حضور انفسی استاد محروم شدهاند، نام و آثار آفاقی ایشان چون «حضورستان»ش پیوسته در فرهنگ این سرزمین مانا خواهد بود.
وی در پایان سخنانش گفت: آنچه برای فرهنگورانی چون استاد پاریزی اهمیت بیشتری دارد زیستن، پس از مرگِ فائقشده بر جسم است. زیستن در آینده، زیستن در اندیشه و زیستن در تاریخ. و بیتردید استاد با آثار و یاد و مهرش در تاریخ این سرزمین ماندگار خواهد بود.
«جای باستانی پاریزی در دانشگاه تهران خالی میماند»
سرپرست دانشگاه تهران با اشاره به خدمات باستانی پاریزی جای او را پرناشدنی خواند.
محمدحسین امید – سرپرست دانشگاه تهران – در گفتوگو با ایسنا، درباره ابراهیم باستانی پاریزی گفت: استاد باستانی از نامآوران ادبیات فارسی و استاد ممتاز دانشگاه تهران بود. او از کسانی بود که در این حوزه قلمهای زیادی زد و قدمهای بسیاری برداشت.
او ادامه داد: باستانی پاریزی دانشجویان بسیاری داشت و از پرکارترین استادان دانشگاه بود. جای او همیشه در دانشگاه تهران خالی خواهد بود و به سادگی پر نمیشود.