• امروز : پنج شنبه - ۹ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 28 March - 2024

شعر؛ قاصد سبز آسمون

  • 19 خرداد 1392 - 0:01
شعر؛ قاصد سبز آسمون

آی پسرای  بی خیال به دستاتون نگا کنید

رنگ دعا بی رنگیه به دستاتون دعا کنید

دعا کنید که نیمه شب چشمامون نیمه باز بشه

محفل قلب تیرمون پر نور از نماز بشه

قاصد سبز آسمون مونده در انتظارمون

چرا دعا نمی کنیم تا اون بشه بهارمون

هزار ویک بهار گذشت قاصد دل نمی رسه

خزون گویا کنج دلاست گریوندن بهار بسه

حیف دلای پاکمون محفل صد گناه بشه

چشای آسمونیمون خاکی ز جور آه بشه

بگذریم از جام شراب فریاد و  داد تا به کجا

مستی و  وهم  و سرکشی همپای باد تا به کجا

بگذریم از هر چه نقاب چهره های بی خط و خال

دل کنیم از صد چهره ها خار و خس رو به زوال

رنگ و لعاب دخترا ارزونی شیطونشون

موهای چرب و پر زده فدای آسمونشون

اون دخترا که جای عشق تو قلباشون پر ازهوس

چادر زهرای علی شد  براشون  زجر قفس

آی دخترای  بی نشون آئینه واسه دیدنه

تنها فقط یه نیم نگاه این گل برای چیدنه ؟

آی گلایی که هرزه ها مشتری خندتونه

خارای تیز و زهریشون هم صحبت ساقه تونه

آی غنچه های بی خیال که چشماتون سر به هواست

دل به هرزه سپردین و پاکی ز عشقتون جداست

غنچه هایی که رنگاتون ماتیکی و سر خابیه

پشت چشای بی گناه قرمزو سبز و آبیه

خریدار این همه رنگ نه بلبل نه باغبون

اگه اقبال یاری کنه جغد بشینه رو ساقه تون

قاصد سبز آسمون گلای غنچه ای می خواد

مثل گلای فاطمه “س”گلای غصه ای میخواد

اون گلایی که دردشون ندیدنه باغبونه

چشای انتظارشون چش به چش آسمونه

هر هرزه ای به ساقشون نخونده شعر زندگی

گلبرگ سرخ و نیلی شون ندیده رنگ هرزگی

اون گلایی که کربلا تنها فقط باغچه شونه

لاله های رو نیزه ها سایه بون عشقشونه

مرحم زخم عشقشون خارای دشت کربلاست

خرابه های سوت و کور تنها سرای آشناست

جای ماتیک رو لباشون خون رگای داداشه

به جای عکس یادگار کهنه لباس رو نگاشه

آی پسرا آی دخترا ما همه  مثل  غنچه ایم

مثل هزار تا دسته گل بسته شده تو بغچه ایم

قاصد سبز آسمون میاد روزی سراغمون

اگه من و تو یکصدا بشکفیم رو به آسمون

 شعر از حسین

ثبت دیدگاه