• امروز : جمعه - ۱۰ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 29 March - 2024

فرهنگ چند شوهری، یادداشت انتقادی کارگردان نمایش «روزگاری در جنوب شرق»

  • 03 اردیبهشت 1394 - 0:26
فرهنگ چند شوهری، یادداشت انتقادی کارگردان نمایش «روزگاری در جنوب شرق»

جلیل امیری، کارگردان نمایش «روزگاری در جنوب شرق» پس از اینکه مسئولان شهرستان انار اجازه ندادند این نمایش در این شهرستان اجرا شود، یادداشتی با عنوان «فرهنگ چند شوهری» به انارپرس ارسال کرده که به شرح زیر است:

آیا می‌دانید در برخی نقاط دنیا فرهنگ چند شوهری وجود دارد، شگفت زده شدید ؟! بله درست گرفتید ، یعنی چند مرد یک همسر اختیار می‌کنند ، مثلا هشت برادر در جایی در هند یک زن مشترک گرفته بودند . باور کنید بله هشت مرد یک زن .

می دانم هنوز در شگفتید و کامل موضوع را نگرفتید و هنوز در اندیشه ی آن زن بیچاره اید ، که باید از پس توقعات کدام شوهر برآید . هر چند در کشور ما خوشبختانه چه عرفی و چه شرعی هیچ گاه این فرهنگ نبوده است ولی نمونه های همسانی برای آن وجود دارد و یکی چون من، آن را به خوبی درک می کنم .

بگذارید نمونه ی از آن بگویم تا شما نیز درست درک کنید . برای درک این ناهنجاری  به موضوع فرهنگ در کشور خودمان بیاندیشید .

فرض کنید! یک آدم بخت برگشته ای در این کشور ، قضا بلا دور سرش چرخیده ، مغز از سرش پریده و یک کالای فرهنگی چون تئاتر ، فیلم یا موسیقی آماده کرده است . این “آدم ساده پندار بخت برگشته” گمان می کند با گرفتن مجوزی از ارشاد شهرستان یا استان یا کشور و تامین دیدگاه های قانونی ، شرعی و گاه شخصی آنان، دیگر آسوده خاطر می تواند کالای خویش را عرضه کند .

اینجاست که تازه اسرار نهفته ی فرهنگ بر آن شیدای آشفته نمایان می شود . گاه کنسرتی را فلان ارگان دم اجرا تعطیل می کند ، گاه نماینده ی فرماندار ، گاه نماینده ی استاندار ، گاه و گاه و گاه و هر دم از این در شوهری می رسد . آنچه که در این میان بی شک هیچ مهم نیست از دست رفتن سرمایه های مادی و معنوی تولیدکننده ی بی چاره است .

شوربختانه این آشفتگی در شهرستان ها بیشتر است و گسترده تر و هر چه شهرستان کوچکتر، صاحب نظران بیشتر . نمونه اش همین شهرستان انار خودمان . تعطیلی کنسرت و تئاتری که تولید کنندگان آن در همین کشور زندگی می کنند و بی شک دغدغه های فرهنگی شان نیز بسیار بیش از برخی از این بزرگواران است، چه کمکی به فرهنگ کم توان یک شهرستان می کند؟

 اینکه تنها سلاحتان در برابر هر چالشی ، تنها گفتن واژه ی “نه” باشد و نه گفتگوی فنی و کارشناسی ، نه از شهامت است و بی گمان نیز تنها دست آوردش چیزی جز خمودگی و رخوتی است فرهنگی که هست .

شاید این نوشته بسیار برخورنده باشد و بزرگان به این اندیشه که فرهنگ چنان اهمیت دارد که باید شش دانگ شصت تنه آن را بپایند ، بی گمان اینکه فرهنگ بسیار با اهمیت است و باید همه آن را شش دانگ بپاییم گفتی است به جا و درست، ولی آیا نباید این پایش را به کارشناسان و اهل آن بسپاریم ؟

آنچه که ذهن مرا به خود مشغول می دارد این نیست که هزار چشم و گوش همواره فرهنگیان را می پایند که باید بپایند ، ولی پرسش من از همه ی این بزرگان یک چیز ساده است: دستاورد شما از این پایش تا کنون چه بوده است ؟ به آمار های رسمی روز افزون طلاق و اعتیاد و مخدرهای رنگ به رنگ کاری ندارم ، آیا تا کنون از خود نپرسیده اید چگونه است تلویزیونی مانند “من و تو” با کمتر از یکصد پرسنل گوی را از بیش از سی شبکه تلویزیونی دولتی ما با چندصد هزار کارمند و آن عرض و طول ربوده است ؟

خواهش من از همه ی این بزرگان تنها اندیشیدن به همین پرسش ساده است که آیا گاه آن نیست که کار را به دست کاردان بسپارید؟

جلیل امیری

ثبت دیدگاه