اما بشنوید ازسایت جشنواره که چه نوشابه ای برا دبیرش باز کرده: http://www.kermanfestival.com جشنواره فرهنگی اقتصادی کرمان غایب بزرگ روز افتتاحیه ۱۶/مرداد/۱۳۹۴ نکیسا خدیشی- و سرانجام خورشید شانزدهم مرداد ۹۴ از پناه برج میلاد طلوع کرد. جشنواره فرهنگی اقتصادی کرمان کار خود را از فراز پایتخت آغاز کرد. تمامی صندلی ها پر شد. سالن همایش های برج میلاد گوش تا گوش میهمان به خود می دید. تلاش ها به ثمر نشسته بود. همه چیز از یک ایده آغاز شد. فرصتی به استان های کشور از سوی شهردار تهران داده شده بود، تا خود را به تهران و ایران معرفی کنند. اما حکایت معارفه کرمان متفاوت تر می نمود. ابتدا نام معمول هفته فرهنگی کرمان از مراسم برداشته شد. آنرا جشنواره نام نهادند. با رویکرد استان وصله دلچسب اقتصاد هم به آن گره خورد. اما بار جشنواره هنوز روی زمین مانده بود. استاندار بود و مشغله یک استان. از همان ابتدا چهره ای جوان و پرانرژی به حکم شورای مرکزی دبیری جشنواره را به جان پذیرفت. همه این اتفاق ها در سال ۹۳ کلنگ زده شد. یاسر سلیمانی را کسی مخصوصا در استان کمترمی شناخت . اما برای دیدار او با همه مسولان کرمانی تنها چند ماه وقت کافی بود. صبحانه را در دفتر مدیران کرمانی مقیم تهران می خورد و ظهر در جنوبی ترین شهرستان استان با فرماندار مذاکره می کرد.همه را پای کارآورد. دبیر جشنواره بیش از ۲۳۰ جلسه با بزرگ و کوچک استان گذاشت .محدودیت بودجه هم نمی توانست سد راه سلیمانی شود. همه استان را از بخش خصوصی و دولتی همراه خود کرد. تا در روز جمعه شروعی باشکوه رقم بخورد. سیاسیون با افکار متفاوت را کنار هم نشاند در صف اول تا استاندار بتواند آیه «واعتصمو به حب الله جمیعاُ» را در مقابل دیدگان حاضرین سربدهد. اما افتتاحیه روز نخست یک غایب بزرگ داشت. آن هم یاسر سلیمانی بود تا شاید با ارایه گزارشی هر چند کوتاه خستگی اش را از تن بدر کند. این بی مهری یا غفلت حکایت همیشه ما بوده. خوش استقبال و بد بدرقه ایم.
مگه هنر پته دوزی جزو هنرهای دستی انار نیست چرا هیچ جا تو عکسها عکس پته دیده نمیشود .
کاشکی غرفه غذامحلی هم داشتیم با چهارتانون کرنو وکشک مغز از بازدیدکنندگان پذیرایی میکردیم ای میچسبید تواین هوای گرم.
فکر عالی بود
چراسفره های اردی ویاخرجین های قدیمی یاازاین لباسهای قدیمی که کاردست روش بود رانبردن نمایشگاه لااقل میگفتن مابراشون جورمیکردیم
بهترین و فعال ترین غرفه، غرفه عشایر شهربابک بود که بساط اش رشته و چای منقلی شون هرشب به راه بود و نون کرنو و کشک و اسپار و تلف میفروختن و حسابی سرشون شلوغ بود. بقیه غرفه ها خلوت بودن ….. در تهران اطلاع رسانی نشده بود فقط چندتا بیلبورد که تاریخ افتتاح رو زده بودن ۱۶ مرداد ولی همون روز من مراجعه کردم داخل برج پله ها و اسانسورهارو مسدود کرده بودن و میگفتن هنوز راه اندازی نشده و غرفه هایی هم که بیرون برپا شده بود دریغ از یک تابلوی راهنما که اطلاع رسانی کنه توی محوطه هم غرفه برپاشده البته لازم به ذکره همبن تعداد معدود بازدید کننده همه استان کرمانی بودن
انار ما صنایع دستی قشنگی داره مث. سفره اردی گلیم ..خورجین های قدیمی پته اون گونیهای که مردم خودشون میبافتن ارد میریختن داخلش فک کنم اسمش جوال وخیلی چیزای دیگه اول بهتر بود از چند تا قدیمی میپرسیدن چ چیزای قدیم خودشون درست میکردن یکی دیگه از صنایع دستی مادر بزرگم میگه قدیما ما با کار همون وسیله ای ک تو گودی میگذاشتن تقریبا شبیه دار قالی پارچه میبافتن اما الان متاسفانه هیچ اثری از این دستگاه نیست در صورتی در استان یزد این سنتشونو احیا کردن وچقد کار اموز داره این هنر پارچه بافی.به امید روزی .که نظاره گر پیشرفت صنایع دستیمون باشیم.