• امروز : پنج شنبه - ۹ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 28 March - 2024

انتقادات صریح حسین حلاج‌زاده، هنرمند اناری از وضعیت هنر در انار

  • 16 مهر 1392 - 7:50
انتقادات صریح حسین حلاج‌زاده، هنرمند اناری از وضعیت هنر در انار

 حسین حلاج‌زاده یکی از هنرمندان اناری است که چند سالی است ساکن تهران شده و نویسنده نمایش‌های رادیویی است.

وی در مصاحبه با انارپرس می‌گوید اغلب کسانی که در عرصه تئاتر انار کار می کنند نه سبک‌شناسی ( استایل لاژی ) و نه روش‌شناسی ( متدلوژی ) و نه معرفت‌شناسی ( اپیستمالوژی ) نه در عرصه  تئاتر و نه در عرصه  اجتماعی و رفتار شناسی نمی دانند و مطالعه هم نکرده اند و اساسا لزومی هم برای این کار نمی بینند.

متن کامل این مصاحبه به شرح زیر است:

 آقای حلاج‌زاده برای آشنایی بیشتر مخاطبان در ابتدا بگویید حسین حلاج‌زاده کیست؟

با عرض سلام و درود به مخاطبان فهیم و فرهیخته ی سایت انار پرس و عرض ارادت به همه ی همشهریهای عزیزم متولد آبانماه ۱۳۶۰ هستم . دوران ابتدایی تا دبیرستان را در شهر انار گذراندم . سال ۷۸ علوم سیاسی شهرضا قبول شدم که به سرانجام نرسید . سال ۷۹ یک دوره فیلمسازی در انجمن سینمای جوان یزد گذراندم و حاصلش یک نمایشگاه عکس بود که در مجموعه ی فرهنگی شهید اسماعیلی برگزار کردم . همان سال نمایشنامه ی « فرصتی برای نبودن » را نوشتم و کارگردانی کردم که مقام سوم در جشنواره ی منطقه ای ( اگر در عنوانش اشتباه نکرده باشم ) کسب کرد . سال ۸۱ ازدواج کردم و همان سال در رشته ی فلفسه قبول شدم که راهی تهرانم کرد . یکسال فلسفه ی غرب خواندم و این نیز نیمه کاره رها شد .

و ساکن تهران شدید ؟

بله . بعد از ترک تحصیل کارهای متفرقه ی زیادی انجام دادم . مدتی برای کتاب دوم بازار یابی می کردم . بعد از آن یکسال به عنوان اپراتور چاپ در یک چاپخانه مشغول کار شدم . بعد از آن یکسال ، تمام وقت ، مشغول مطالعه شدم و در رشته ی روزنامه نگاری در دانشکده ی خبر قبول شدم . دوسال تحصیل را با عکاسی برای روزنامه های اصلاح طلب و نیز عکاسی آتلیه سپری کردم .

در این مدت از فضای تئاتر دور بودید ؟

به طور جدی که کار کنم بله ، لاجرم فاصله گرفته بودم . اما اینکه تئاتر ببینم و نقد تئاتر بنویسم نه . توی بولتن داخلی خانه ی تئاتر نقد تئاتر می نوشتم و از همین جا بود که با چهره های سرشناس تئاتر آشنا شدم . دوستی با حسن باستانی ، سیروس همتی ، فریبا خادمی ، حسین بختیاری و کرامت رودساز و خیلی های دیگر فرصت مغتمنی شد تا در کنار این دوستان به دستیاری کارگردان و طراحی نمایشنامه ( دراماتورژی ) بپردازم . سال ۸۶ با آقای باستانی نمایشنامه ی « بی سرزمین تر از باد » را کار کردم . سال ۸۸ دستیار کارگردان آقای « شهرام کهرابی »  بودم توی  تله فیلم « فریاد خاموش» که برای بنیاد مسکن کار کردیم . بعد از جریانات سال ۸۸ ، سمت و سوی کاری ام عوض شد . ترجیح دادم مدتی از فضای فرهنگی ( که به شدت بسته و سیاسی شده بود ) فاصله بگیرم . مهرماه سال ۸۸ به عنوان گرافیست توی یک چاپخانه مشغول کار شدم و مدت دوسالی که در آنجا کار می کردم فقط و فقط مطالعه می کردم . تو همین دوران با اندیشه های «محمد مجتهد شبستری » آشنا شدم که حاصل آن تا کنون یک پژوهش بسیار حجیم در حوزه ی دین و اسطوره است که همچنان ادامه دارد ، به این معنی که همچنان مشغول مطالعه ( تحلیلی) و جمع آوری مطالب ( تطبیقی ) می باشم و امیدوارم یک زمانی به صورت تدوین شده منتشر کنم .

الان مشغول چه کاری هستید؟

در حال حاضر کارهای زیادی را همزمان انجام می دهم . به عنوان گرافیست توی یک شرکت تبلیغاتی طراحی می کنم . دوره ی لیسانس گرافیک را در دانشگاه آزاد می گذرانم . برای رادیو ، نمایشنامه می نویسم . پژوهش مذکور در حوزه ی دین را پیش می برم . داستان کوتاه و یک رمان هم توی دست دارم که قدری تحقیق و البته بسیار حوصله می طلبد .

قدری برگردیم به عقب ، اساسا از چه زمانی وارد عرصه تئاتر شدید ؟

ورود من به عرصه ی تئاتر برمی گردد به سال ۷۴ ( البته به طور جدی )، ولی پیش از آن هم تئاترهای مدرسه را با دوست بسیار خوبم آقای حامد رجبی کار می کردم . در واقع کسی که باعث ورود من به عرصه ی تئاتر شد ایشان بود . آدم بسیار مستعدی در حوزه ی بازیگری است و می دانم که قابیلتهای بسیاری در این حوزه دارد . تا سال ۷۹ پراکنده نمایشنامه می نوشتم که تنها خواننده اش خودم بودم و در حقیقت آزمونی برای نوشتن بود . ولی در تمام آن سالها تئاتر را به صورت جدی کار می کردم تا سال ۷۹ که نمایشنامه ی « فرصت … » را نوشته و کارگردانی کردم که شرحش رفت . بعد هم که آمدم تهران و فعالیتهایم گاها محدود و گاها وسیع شده است ، تاکنون که یک روال ثابت پیدا کرده ام و البته ناگفته نماند که در تمام این فراز و نشیب ها ، همسرم صبورانه و مهربانانه همراهی ام کرده است و همواره مشوق من و اولین منتقد جدی نوشته ها و کارهایم نیز ایشان هستند .

مجموعه ی کارهایی که در عرصه ی ادبیات و تئاتر در این یک دهه انجام داده اید به اختصار چه بوده اند ؟

زمانی که انار بودم مشخصا کسب مقام دوم بازیگری از جشنواره ی چهارم تئاتر انار برای کار «بشرحافی»  نوشته و کارگردانی آقای داود صابری و نیز نوشتن و کارگردانی نمایش « فرصتی … » بوده است . اما در تهران تاکنون نقد مکتوب تئاتر های « خواب در فنجان خای»، « سمفونی زندگی شهری»، « بی سرزمین تر از باد »، « هتل عروس» و چند تا تئاتر دیگر بوده است . در زمینه ی نمایشنامه خوانی نیز از سال ۹۰ تاکنون نمایشنامه هایی که توسط هنرجوهای « مکتب تهران» نگارش شده اند را به صورت پراکنده نقد و نظر کرده ام . در عرصه ی نقد داستان ، رمان « قیدار » رضا امیرخانی را در جلسه ی نقد و نظر رمان در فرهنگسرای نیاوران انجام دادم .

اما در عرصه ی ادبیات ، تاکنون دو داستان کوتاه با نامهای « انسان نویس » که یادمانی برای نویسنده ی ارزشمند معاصر « احمدمحمود» است را نوشته ام و داستانی پیرامون انقلاب سال ۵۷ با نگاهی متفاوت از نگاه رسمی حاکم بر ادبیات این حوزه نوشته ام با عنوان « اسفندیاران» که برگزیده ی موسسه ی نشر « شهرستان ادب » شده است و البته همین موسسه نیز قول چاپش را داده است که تاکنون خبری نشده است . در عرصه ی نمایشنامه های صحنه ای هم تاکنون نمایشنامه های « رویاهای باژگون » ، « فیس بوک ، آینه ی تنهایی » و « نوستالوژی یک مرد ناتمام » را نوشته ام که به اجرا نرسیده است و چاپ آن هم بی گمان در فضای کنونی مقدور نیست . یک رمان هم دو سالی است که در دست دارم با عنوان « قنات » که در فضای سالهای ابتدایی دهه ی شصت می گذرد . اما در زمینه ی نمایشنامه نویسی رادیویی تا کنون قریب به دوازده نمایشنامه برای برنامه ی « جغرافیای قصه » که از رادیو نمایش پخش می شود نگاشته ام که جملگی ضبط و پخش شده اند . نمایشنامه های مذکور در فضای متل ها و رسوم قومیتهای ایرانی می گذرد . برای رادیو البرز نیز نمایشنامه ی « حکایت حال » را نوشته ام که سال گذشته ضبط و پخش شد . در حال حاضر نیز دو نمایشنامه ی سریالی در ۶ قسمت به تهیه کنندگی آقای « شهرام میرشکاک » با عنوانهای « بر مدار آزادگی » که راجع به زندگی و منش عیاران است و در مرحله ی ضبط است و نمایشنامه ی « حکمت رازی » که شرح احوال و عقاید « زکریای رازی » است ، در دست نگارش دارم . اساسا همکاری بنده با رادیو نمایش از بدو تاسیس آن در پاییز سال ۹۰ ،  ورود بنده به عرصه ی نمایشنامه نویسی رادیویی نیز بود .

وضعیت هنر را در انار چگونه می بینید؟

تحلیل وضعیت هنر در هر منطقه ی جغرافیایی  تحت تاثیر شرایط محیطی و البته نگاه عمومی مردم آن منطقه به مقوله ی هنر قابل طرح است و در غیر اینصورت کاریست فرافکنانه و البته بی حاصل . لذا در مورد وضعیت هنر و البته تاثیر آن در سازو کارهای فرهنگی و اجتماعی انار می بایست از دو منظر تحلیل نمود .

ابتدا وضعیت هنر به معنای اعم آن در شهر انار است . خوب برای ورود به این بحث ابتدا روشن کردن این مطلب ضروری است که « اساسا هنر در ماهیت ذاتی خود – در تمامی رشته ها و زمینه ها – متعهد نیست و همچنین صرفا هنر برای هنر نیز مقوله ای مغلطه آمیز و بی محتواست .» معنای این مطلب چیست ؟ عرض می کنم : ببینید هنر در ذات خود آفرینش گری دارد و لذا حتما از پیرامون خود اثر می پذیرد لکن هرگز متعهد به جریان سازی یا اصلاح ناهنجاریها نیست . یک هنرمند در هر زمینه ای که کار می کند تنها و تنها در برابر اثری که خلق کرده است تعهد اخلاقی – و نه تعهد عرفی یا قانونی – دارد و اینکه مخاطب از یک رمان ، نقاشی ، نمایشنامه ، موسیقی و بسیاری دیگر از شاخه های هنری چه برداشتی می کند و چه نگاهی به آن آثار خلق شده دارد و یا آن آثار خلق شده چه تاثیری بر زندگی مخاطب گذاشته است هیچ ربط و ضبطی به هنرمند ندارد .

هنرمند ناهنجاریها را نمایان می کند و اصلاح آن ناهنجاریها دیگر به عهده ی هنرمند نیست لذا راهکار دادن در قالب یک تئاتر برای یک معضل اجتماعی تنها افاضه ی فضل کردن یک هنرمند عوام زده است ( اگر بتوان چنین فردی را اساسا هنرمند قلمداد کرد ) هنرمند صاحب اثر خویش است و می باید برای خلق اثرش به مخاطب مصادیق و ادله ی قاطع ارائه کند و بعد از آن دیگر حتی مالک هویت اثر خویش نیز نیست زیرا که اثر خلق شده ی وی به تعداد آدمهایی که آن اثر را دیده اند مالک دارد و لذا عنوان « هنر متعهد » از آن واژ سازیهای پوچ و بی هویت است . با این توضیحات می خواستم به این نکته برسم که متاسفانه در انار هنرمندان هم تلاش آگاهانه ای برای ایجاد پایگاه شایسته و بایسته ای برای هنر – در تمامی شاخه های آن – انجام نداده اند و دلیل عمده ی آن نیز فقر مطالعاتی هنرمندان شهر انار است .

به طور قاطع و تلخ می توان بگویم اکثر قاطبه ی کسانی که مثلا در عرصه ی تئاتر در انار کار می کنند نه سبک شناسی ( استایل لاژی ) و نه روش شناسی ( متدلوژی ) و نه معرفت شناسی ( اپیستمالوژی ) نه در عرصه ی تئاتر و نه در عرصه ی اجتماعی و رفتار شناسی نمی دانند و مطالعه هم نکرده اند و اساسا لزومی هم برای این کار نمی بینند . این فقر مطالعاتی در نقاشی ما نیز هست که هنر نقاشی را تا حد طرح زدنهای مکرر و بی بن مایه فروکاسته است . در موسیقی نیز بیش از شناخت ردیفها و آواها و بازتولید ، تولیدات ماسبق ، حاصل دیگری نداشته است . در ادبیات که وضع اسفناک است . اساسا در انار نویسنده ای نداریم ( در حوزه ی رمان و داستان ) . تلاشهای گاه و بی گاهی نیز که انجام می شود ناپخته و خالی از بن مایه های – حتی – زندگی خود ساکنان انار است . رفتارهای انسانی در شخصیت پردازیها ( اگر اساسا شخصیت پردازی صورت بگیرد ) سطحی و روایی است و این همه هم تحت تاثیر فرهنگ حقنه شده ی رسمی شکل می گیرد و حاصل آن می شود که نویسنده چیزی را می نویسد که عموم مردم انار آن گونه ، نه می اندیشند و نه زندگی می کنند .

اما در عرصه ی تئاتر ، خوب در این عرصه این بخت وجود داشته است که اساتیدی برای آموزشهای دراماتیک ( آنهم تنها در زمینه های اجرایی ) به انار آمد و شد کرده اند و لذا نسلی را تربیت کرده اند که دغدغه هایی در این زمینه داشته اند . با این همه ، همچنان عدم آشنایی هنرمندان تئاتر با محتوا شناسی ( تمولاژی ) و نیز عدم شناخت از روابط متقابل اجتماع و اثر هنری ، گاها تئاترهایی خلق می شود که فراتر از چند تصویر زیبا نمی رود . ( در این مورد می توانم آثار آقای شفیعی را ذکر کنم ).

کارگردانان انار آنچنان که مقهور قالب اجرایی هستند در قید پیوند محتوایی اثر نیستند . به این معنا که هر متن نمایشی ای که قابلیتهای اجرایی مسحور کننده ای داشته باشد را برمی گزینند و به مدد ذهن آفرینشگر خود صحنه های زیبایی را خلق می کنند ( که البته بانبود یا کمبود بازیگران حرفه ای بسیار تحسین برانگیز است ) که در نهایت یک تئاتر تاثیر گذار را خلق می کند ، اما در این میان اساسا اصالت محتوایی اثر مغفول می ماند یعنی اینکه هنرمند به این اندیشه نمی رسد که آیا این متنی را که به صحنه می برد به لحاظ تاریخی و البته محتوایی چقدر صادقانه و البته اثر گذار است . چرا این اتفاق می افتد ؟ برای اینکه هنرمندان عزیز ما فهم وارونه از تعهد هنری دارند به این معنا که تصور می کنند اثر آنها می بایست در خدمت فرهنگ عامه باشد ( و باورهای آنها را غلط یا درست تایید و تهیج کند ) و این می شود که تئاتر انار عامه زده می شود و این عوام زدگی چرخه ای معیوب از مخاطب زود باور و زود نسیان را تربیت می کند و نتیجه آن می شود ،آنجا که هنرمند می باید ناهنجاریهای پیرامون خود را به تصویر بکشد – سوال طرح کند – هنر مند تئاتر ما در فکر این است که اثری با تصاویر زیبا و میزان سن های فکر شده خلق کند .

تئاتر انار قابیلتهای نادیده گرفته شده ی بسیاری دارد و تا زمانی که هنرمندان انار فلسفه ندانند و تاریخ نخوانند و رفتارشناسی و شخصیت پردازی را فرا نگیرند در گیر و دار آزمون و خطا باقی می مانند .

در پایان جا دارد این مطلب را نیز عرض کنم ، با تمام زبان تلخی که برای نقد هنر – به طور اعم – و تئاتر – به طور اخص – به کار بردم ، هرگز لذت دیدن کارهای زیبایی چون : « وقتی گرگ زوزه می کشد » ( از آن روی که محتوایی با رویکرد نفسیات انسانی داشت )، « کوله‌بار » ( به آن علت که نقد خرافه گری در میان مردمان بود )، « خم و خمیازه » ( از آن روی که ناهنجارهای زمان خویش را می شکافت ) و « تپانچه ی میرزا رضا » ( به دلیل آنکه یک واقعه ی مهم تاریخی و ملی را می کاوید ) را از یاد نخواهم برد .

البته کارگردانان پیشکسوتی چون « علی سهی» ، « علی تقی زاده » ، « حسین تقی پور»  « سید داود صابری » و بسیاران دیگری که نامشان ذکر نشد در زمانی که در انار تئاتر قرطی بازی قلمداد میشد عاشقانه کار کردند و چراغ این هنر انسان ساز را روشن نگه داشتند . آنان نیز آثار در خوری خلق کردند اما از آنجایی که منظور نگارنده نقد محتوایی آثار بود به آنها دیگر نپرداختم . میشد در این مصاحبه چندتا « به به و چه چه » بگویم و کلام را ختم کنم ، اما جفا دیدم که آموخته هایم را دریغ دارم . آنچه گفتم می دانم که تلخ و بُران است ، اما این همه ، چیزی از ارزش کار هنرمندانی که به این هنر گرانمایه دل بسته اند کم نمی کند . هدف تنها این بود که کاستیها گفته شود چرا که خوبیها خود ماندگارند و مگر نه این است که هنر خود بازتاب دهنده ی کژیهاست و طراح سوالات بیشمار ؟ لذا در این مقال آنچه گفتم در راستای باروری تئاتر شهری بود که دل در گرو آن دارم .

« گفت : حقیقت ، خورشید است . آنکه بدان رسد ، پر و بال بسوزد ، وان که از آن بازماند در خود بپوسد . »

با تشکر از اینکه وقت‌تان را در اختیار انارپرس قرار دادید.

با سپاس و امتنان و با آروزی شادکامی و بهروزی برای همه ی اهالی دیارم « انارِ جاودان »

ثبت دیدگاه