الهه علیزاده بخش از کتاب «پر»: راه دیگری جز مرگ پیش روی من نیست. با چنین موقعیتها جایی برای من و او در این دنیا نیست. من نمیتوانم از او کنار بگیرم و تا زندهام باید او را ببینم و این ملاقاتها کم کم به حیثیت او لطمه می زند و از مقام او میکاهد. […]
گفت و گو با دیوانه، شعری از محمد گرجی شاعر اناری به ره دیوانه ای دیدم پریشان گهی ساکت گهی حالش خروشان به دستش لقمه ای نان پنیر بود همه اعصاب او خرد و خمیر بود بدو گفتم چرا گشتی روانی بده شرحی برایم کن بیانی به من گفتا برو دنبال کارت شود مانند من […]
الهه علیزاده بخش از کتاب «دختر شینا»: برادرها، خواهرها، پدر، مادر، حاج آقایم دور تابوت حلقه زدند. جایی برای من و بچههایم نبود. نشستم پایین پایش و آرام گریه کردم و گفتم: سهم من همیشه از تو همین قدر بود؛ آخرین نفر، آخرین نگاه… دختر شینا، خاطرات قدمخیر محمدی کنعان است که موضوع آن جنگ […]
در یکی از صحنههای تئاتر «جنگ و خشکسالی» که این روزها در انار در حال اجراست، دختر و پسری به دلیل اینکه عشقی میانشان شکل میگیرد مجازات میشوند. یکی از دختران اناری با انتشار عکسی از این نمایش در کانالش نوشت: جرم است. آقا جرم است، به چه زبانی باید گفت که عشق ورزیدن، عاشقی […]
الهه علیزاده بخشی از کتاب «زندگی کن»: هیچ چیز در این جهان چون آب، نرم و انعطاف پذیر نیست؛ با این حال برای حل کردن آنچه سخت است، چیز دیگری یارای مقابله با آب را ندارند! نرمی بر سختی غلبه میکند و لطافت بر خشونت. همه این را میدانند ولی کمتر کسی به آن عمل […]
نخستین دوره جایزه «هوشنگ مرادی کرمانی» فراخوان خود را منتشر کرد. به گزارش ایسنا بنا بر اعلام دبیرخانه جایزه «هوشنگ مرادی کرمانی»، این جایزه با هدف پیشرفت آفرینشهای ادبی و ذوقی دانشآموزان برگزار میشود. شرایط شرکت در این جایزه به این شرح اعلام شده است: دانشآموزان از هر کجای کشور عزیزمان ایران با فرستادن نوشتههای […]
الهه علیزاده بخشی از کتاب «قهوه سرد آقای نویسنده»: آدمها جدا از عطری که به خودشون می زنن، عطر دیگه ای هم دارن که اتفاقاً تاثیرگذارتر هم هست، عطر چشم هاشون، عطر حرف هاشون، عطری که فقط مختص شخصیت اون هاست و متاسفانه در هیچ مغازه عطرفروشی پیدا نمیشه. رمان «قهوه سرد آقای نویسنده» در […]
الهه علیزاده بخشی از کتاب: عشق به کلمه نیاز دارد. مدتی کوتاه میتوان به حس بی کلام اعتماد کرد اما در درازمدت عشق بی کلام و کلام بی عشق دوام نخواهد آورد. عشق جانوری است گرسنه؛ خوراکش ارتباط، اطمینان دادنهای پی در پی و چشم در چشم هم دوختن است. وقتی چشمها بسیار به هم […]
شعر طنز زیر با عنوان «احکام ایران»، سروده محمد گرجی شاعر اناری است. هزاران از دلاران رفته بر باد نباشد دادرسی ای داد و بیداد قضاوت رفته است دنبال پارتی رسیده استخوان را دیگه کاردی همی ایران پر از چاهای نفته درآمد را ببین در طول هفته مسلمانی به ایران از فروغ است ولی حرفای […]
شعر زیر سروده مریم نامور، دانشجوی اناری دانشگاه تهران است. من از این شعر ِ پُر آزار دلم می گیرد که شده بر سرم آوار ، دلم می گیرد باز سیگار و خیابان و غروبی غم بار آه… از این همه تکرار دلم می گیرد می نشینم غزلی نوش کنم اما حیف… از غم ِ […]