جنابعالی در زمانی که بخشدار انار بودید از انار به عنوان «نقطه عطف شریانهای اقتصادی کشور در دهلیز کویر» نام میبردید، میتوانید به مخاطبان ما بگویید این حرف دقیقا چه معنایی دارد؟
انار به لحاظ موقعیت جغرافیایی خاصی که دارد، چند شاهراه اصلی کشور را در یک نقطه به هم وصل میکند. یعنی شریان بندرعباس، شریان شرق کشور و محور تهران در انار به هم وصل میشوند. این به لحاظ جغرافیایی، موقعیت خاصی را برای انار ایجاد کرده که اگر بتوان خوب برنامهریزی کرد، میتوان این موقعیت بالقوه را با توجه به پتانسیلهای بسیار بالایی که منطقه از نظر اقتصادی دارد، به فعلیت تبدیل کرد. انار میتواند یک ترمینال بازرگانی و نقطه اتصالدهنده بسیار خوبی باشد.
من خاطرم است این تعبیر را به این دلیل به کار بردم که حیات یک کشور علاوه بر مسائل فرهنگی و معنوی به اقتصاد بسته است و قلب یک انسان هم عامل حیات یک انسان است، این موضوع را من از این جهت تعمیم و ربط دادم که انار میتواند اینگونه ارتباطاتی داشته باشد و حقیقتا باید این شعار به شعور تبدیل شود و پتانسیلهای بالقوه منطقه را بتواند به فعلیت برساند.
ما از یک نظر باید وضع موجود را نگاه کنیم و ببینیم چه چیزی داریم و از یک نظر هم باید دورنمای آینده را در نظر بگیریم که چه چیزی میخواهیم داشته باشیم. این دو را باید کنار هم قرار بدهیم و حلقه مفقوده بین اینها، برنامه است و بایستی برنامه داشته باشیم، یعنی بین آنچه را که داریم و آنچه را که میخواهیم بشویم.
آن زمان ما برنامهریزی میکردیم و میگفتیم الان منطقه یک منطقه کشاورزی است و این در حالی است که جریان تلخ و شور آب در حال پیشروی به طرف منطقه است. یعنی این وضعیت مرگ حیات کشاورزی را در آینده نزدیک رقم خواهد زد.
ما باید با آگاهی از این قضیه که کشاورزی و پسته با توجه به شیوههای غرقآبی که وجود دارد، ضمن اینکه الان یک عامل درآمدزا ست ولی در آینده چنین نخواهد بود، باید برنامهریزی کنیم.
بحث من در آن مقطع زمانی که مسئولیت داشتم، روی دو عامل بود، یکی بحث «ترمینال بازرگانی شدن انار» و دیگری «حرکت به سمت صنعت» به عنوان جایگزین کشاورزی با توجه به وضعیت آبی که در منطقه است.
من در آن زمان برنامهریزی کردم که یک سری از کارخانههای مادر مثل صنایع خودروسازی یا حداقل صنایع وابسته به خودروسازی، صنایع متالوژی و صنایع فولاد را به انار بیاوریم و از سویی دیگر هم بحث ترمینال بازرگانی شدن انار را در دستور کار داشتیم.
به عنوان نمونه، دبی را خدمتتان مثال میزنم. دبی شهری است که تا ۲۰ سال پیش هیچ چیز نداشت اما برنامهریزی کرد و الان به عنوان یک نقطه و ترمینال بازرگانی مطرح است که بحث بیزینس، صادرات و واردات در منطقه، همه از این کانال انجام میشود و شدیدا هم رشد کرد.
البته باید برنامه داشت و اینکه دفعالوقتی کاری انجام بدهیم، قطعا نتیجهای نخواهد داشت.
اگر این دو موضوع را در برنامهها قرار دهیم و بازارچههای عظیم و … ایجاد شود، مثلا شهرداری برنامهریزی کند، فرمانداری برنامهریزی کند، یک منطقه بزرگی را به عنوان «منطقه ویژه تجاری» احداث کنند.
الان مثلا سیرجان، رفسنجان و بم منطقه ویژه دارند ولی انار به تعبیر من موقعیت جغرافیاییاش نسبت به این مناطق استان بسیار برتر است و باید منطقه ویژه تجاری داشته باشد.
مسئولین اگر بتوانند مجوز تاسیس یک منطقه ویژه تجاری را در انار به دلیل موقعیت جغرافیاییاش بگیرند، شما مطمئن باشید که انار در ۱۰ سال یک جهش بسیار تا بسیار مثبتی خواهد داشت که سود آن به مردم منطقه خواهد رسید.
مهمترین مشکلات انار را چه میدانید؟
الان حداقل ۱۰ سال است که از فضای منطقه دورم و اطلاع دقیقی از مسائل مدیریتی انار ندارم. ولی کمبود آب یک مشکل بسیار عمده است که در برنامههای اقتصادی باید به سمتی برویم که برنامهریزیها بدون لحاظ پارامتر آب باشد. یعنی فرض کنیم اینجا آب ندارد.
مسئولین منطقه اگر همدل باشند و هضم مسائل سیاسی نشوند و زمانی که مسئولیت گرفتند، به صرف تعهد نسبت به آن مسئولیت بخواهند عمل کنند، موفق خواهند بود. به هر حال اینجا منطقهای قوی است و از لحاظ استعدادهای انسانی موقعیت مناسب دارد و مدیران قابلی هم دارد. اما اگر این پارامتر را در نظر نگیرند، نمیتوانند موفق باشند.
به طور عام عرض میکنم متاسفانه یکی از آفات بزرگ مسئولین بعد از اینکه مسئولیت میگیرند، این است که باز هم برخوردهای سیاسی میکنند، اگر این نباشد، قطعا موفقیت هم حاصل میشود.
من کاری به جناح ندارم اما تا زمان گرفتن مسئولیت طبیعی است که هرکسی دیدگاه سیاسی خاص خودش را دارد اما اگر این احساس تعهد را داشته باشد که بعد از اینکه مسئولیت را گرفت، این مسال را فراموش کند، قطعا روند امور یک روند تندتری خواهد بود.
برجستهترین اقداماتی که در زمان شما به عنوان بخشدار انار انجام شد، چه مواردی بودند؟
شاخصترین کاری که در آن مقطع شد، بحث راهاندازی دانشگاه بود. در آن زمان که در خدمت اناریها بودم، شاید نه به اغراق بلکه به اعتقاد، کمتر از یک اناری برای انار دل نمیسوزاندم. اگر بیشتر نبود، کمتر هم نبود.
آن موقع که ما دانشگاه را در بخش انار تاسیس کردیم، اولین بخشی بود که در سطح کشور مجوز دانشگاه دریافت کرد و این هم به واسطه پیگیریهای مستمری بود که ما از طریق دکتر جاسبی، رئیس وقت دانشگاه آزاد و مرحوم محمودی، استاندار وقت کرمان و دوستان دیگری که در سازمان مرکزی دانشگاه آزاد داشتیم، آنها را قانع کردیم که موافقت اصولی دانشگاه و چند رشته در سال ۱۳۷۸ بدهند.
ما دانشگاه آزاد را در یک مدرسه سه کلاسه شروع کردیم و مدرسه شهید قدیری از آموزش و پرورش اجاره شد و رسماً کار آموزشی شکل گرفت و تجهیزات و امکانات آموزشی و ملزومات اداری خریداری و تهیه شد. اساتید را هم در آن از کرمان سرویس دهی میکردیم.
یکی از نکات برجسته پرونده کاری و یکی از افتخارات بنده این است که اولین رئیس دانشگاه آزد انار و اولین رئیس دانشگاه پیام نو انار بودم.
در همان زمان به موازات آغاز کار آموزشی در این مدرسه، بحث احداث ساختمان دانشگاه آزاد را هم از طریق یک خیر خوب و بسیار خوش نام به نام آقای امین در دستور کار گذاشتیم که الان الحمدالله قطب مهمی شده است.
علاوه بر دانشگاه آزاد، دانشگاه پیام نور را هم راهاندازی کردیم که این هم جای خوشحالی برایم دارد. در آن مقطع زمانی برای مسئولین منطقه هم باورش سخت بود که در یک بخش دو دانشگاه وجود دارد. البته در آن مقطع یک عدهای هم مخالف احداث دانشگاه بودند.
در آن زمان بحث اخذ مجوز بیمارستان انار را هم پیگیری کردیم و یک سری کارهایی انجام دادیم، مثلا اتاق عمل را تجهیز کردیم، بخش داخلی را تجهیز کردیم، بخش اطفال را تجهیز کردیم، حتی پزشکان متخصصی را هم بنده از اعتبارات بخشداری آنها را مورد حمایت قرار میدهم، اجاره منزل و امتیازات دیگری میدادیم که بمانند و این بخشها تعطیل نشود، متاسفانه بعد از اینکه ما رفتیم، بیمارستان به اورژانس تبدیل شد. البته بعضی از پزشکان به صورت افتخاری بیماران را ویزیت میکردند.
یکی از کارهای دیگری که شد راهاندازی مرکز موبایل بود. در آن زمان مثل الان نبود که هر جایی که خواستید سیم کارت بخرید، بلکه منطقهای بود. در استان کرمان سه چهار مرکز BTS موبایل بیشتر وجود نداشت. ما آن موقع برای انار مرکز BTS موبایل با پیش شماره ۰۹۱۳۱۹۲ راهاندازی کردیم. حداقل تعداد شمارهای هم که باید اسم نویسی میشود ۴۰۰ شماره بود ولی متاسفانه به دلیل تبلیغات مسمومی که شد، به این تعداد نرسید ولی با همکاری شرکت پسته ما توانستیم ۴۰۰ امتیاز را خریداری کنیم و مرکز موبایل را راهاندازی کنیم.
علاوه بر اینها، حرکتهای عمرانی دیگری هم بود از جمله احداث ساختمان بخشداری به تناسب فرمانداری (ساختمان فعلی فرمانداری انار) که الان شاهدش هستید. همچنین ساخت مخزن آب شرب که ظرفیتش را الان خاطرم نیست.
همچین میتوانم از پیگیریها برای احداث شهرک صنعتی انار نام ببرم یا پیگیریهای تبدیل بخش انار به شهرستان در آن مقطع شروع شد. یعنی نقطه استارتش در آن زمان زده شد و نامههایش در تقیسمات کشوری موجود است.
بحث گازرسانی به انار از مسائل جدی بود که پیگیری کردیم. خیلی از شهرستانها هنوز گاز نداشتند اما انار گاز داشت. یعنی میخواهم بگویم ما همیشه یک گام جلوتر بودیم.
همچنین در بعد اجتماعی ما گردهماییهایی داشتیم که با شرکت اناریهای شاغل به تحصیل در دانشگاههای سراسر کشور برگزار میشد. در این گردهماییها جلسات هم اندیشی برگزار میشد و کمیتههای کاری انتخاب شد. در واقع ما مباحث توسعه انار را در قالب این کمیتهها و در قالب جلسات مشورتی دنبال میکردیم.
بحث راهآهن مطرح نبود؟
بحث راهآهن در راستای اینکه انار را به عنوان یک نقطه عطف میشناختیم، یکی از مباحثی بود که به عنوان مبحث تئوریک داشتیم ولی متاسفانه در برنامهریزیهای قبلی این موضوع لحاظ نشده بود .
البته در حال حاضر یک طرح مطالعاتی برای عبور ریل راهآهن از انار و اتصال آن به یزد مطرح است…
من هم این موضوع را شنیدهام. این اتفاق اگر بیفتد، رویداد مبارکی است که میتواند روی پیشرفت انار خیلی تاثیر بگذارد. بر اساس مکاتبات قبلی که کرده بودیم، اگر بتوان انار را به عنوان یک ترمینال ورود و خروج مسافر جا انداخت و مجوز یک ایستگاه مسافری ریلی برای انار گرفت، خیلی میتواند روی معرفی بیشتر انار و توسعه این منطقه موثر باشد.
آقای اسکندرزاده آیا با خاطره خوش از انار رفتید؟
افراد فرهیخته در آن مقطع ارزش کار را درک میکردند. در عین حال اینکه ما بیاییم کاری انجام بدهیم و انتظار داشته باشیم مردم در همان مقطع بیایند آن را تمجید کنند، هدف کوچکی است. هدف ما واقعا این نبود.
ما انتظار داشتیم یک کار زیربنایی انجام شود و آیندگان درباره کار ما قضاوت کنند.
یک نکته را هم عرض کنم که بعد از پایان مسئولیتم در انار من فقط یکی دو بار به انار آمدم که آن هم به عنوان متهم و برای حضور در دادگاه بود.
در ضمن هیچ جلسه رسمی دیگری در مورد من در انار گرفته نشد. در عین حال خیلی از دوستان لطف داشتند و میگفتند شما کارهای بزرگی در انار انجام دادید. البته من نه به این سخنان خوشحال بودم و نه از دادگاه رفتن ناراحت بودم.
هدف من این بود که یک کاری در منطقه بشود. هنوز هم که هنوز است من خودم را مدیون مردم انار میدانم و هر فرصتی هم که پیش بیاید و بتوانم خدمتی بکنم، قطعا دریغ نخواهم کرد و اگر توانی داشته باشم و بتوانم برای مردم انار هزینه کنم، یقینا این کار را خواهم کرد.
مردم انار را شدیدا دوست دارم و عموما مردم فرهیخته و قابل احترامی هستند و واقعا هر خدمتی از دستم بر بیاید، یقینا دریغ نمیکنم.
از اینکه که وقتتان را در اختیار انارپرس قرار دادید، سپاسگزاریم.
موفق باشید.