انار و مناطق اطراف در روز چهارم دی ۱۳۷۰ شاهد حمله افراد مسلح بودند. این حمله باعث مجروحیت و شهادت شماری از نیروهای انتظامی شد.
در آن زمان سرهنگ اکبر شاهولی پور، معاون پاسگاه امینشهر بود.
سرهنگ شاهولی پور که اهل انار است، در خصوص ماجرای درگیری گفت: در ساعت ۱۰ صبح چهارم دی ماه سال ۱۳۷۰ (مدت ۹ماه بعد از گذشت ادغام نیروهای انتظامی) یک دستگاه خودرو وانت تویوتا به رانندگی آقای حاج اکبر صادقی از گلشن به درب پاسگاه انتظامی تازه افتتاحشده امینشهر انار مراجعه و با برآشفتگی اعلام داشت اشرار در مسیر گلستان به امینشهر راه را بستهاند و با تهدید اسلحه، خودروهای مدل بالا را سرقت میکنند.
وی افزود: اینجانب که معاون پاسگاه بودم پس از برسی اولیه و کسب تکلیف، شخصا به همراه سه مامور مسلح پاسگاه چون هنوز پاسگاه فاقد ماشین بود و قرار بود شوراهای اسلامی خریداری و اهدا نمایند، با همان خودروی جناب صادقی با رضایت وی و به رانندگی خود ایشان به محل حرکت کردیم. بنده جلو نشسته و سه مامور بالای وانت رفتند.
سرهنگ شاهولی پور گفت: پس از رسیدن به محل، اهالی اظهار داشتند اشرار دو دستگاه خودر را سرقت کرده و یک نفر راننده را ربوده و از جاده خاکی به سمت رسولآباد متواری شدهاند که بلافاصله ما تغییر مسیر داده و به سمت رسولآباد با سرعت بالا ادامه مسیر دادیم تا به محض رویت سه خودرو (یک خودرو اشرار و دو خودرو مسروقه) عملیات تعقیب و گریز شروع شد. تعداد ظاهری آنان چهار نفر بود اما زیر پارچه برزنتی که عقب طاق خودرو وانت اشرار کشیده بود و من فکر می کردم احتمالا مواد مخدر یا سلاح و مهمات باشد، سه نفر مسلح دراز کش بودند.
وی ادامه داد: تمام جاده را گرد و خاک گرفته بود و ما با سرعت اشرار را تعقیب میکردیم. نگرانی بنده از گروگانی بود که در دست اشرار بود و تا آن لحظه نمیدانستیم این گروگان چه کسی است. بالاخره با نزدیک شدن فاصله ،تیراندازی از سوی ما به سمت لاستیکهای خودروها شروع شد و اشرار سرعتشان را بیشتر کردند.
سرهنگ شاهولی پور گفت: من از آقای صادقی خواستم که با رعایت احتیاط با تمام سرعت برود که ایشان هم همکاری خوبی کردند و کم نگذاشتند تا جایی که خیلی فاصله ما با اشرار نزدیک شد شاید حدود ۱۰۰متری خودروهای آنان در حوالی معدن ریگ نزدیک رسولآباد بودیم که ناگهان بنده دیدم پارچه برزنتی خودروی اشرار کنار رفت و شخصی با لباس بلوچی در حالی که سلاح تیربار گرینف در دست داشت به حالت تهاجمی از کف وانت بلند شده و خودروی ما را نشانه رفت که به محض رویت وی، بلادرنگ من با اشاره به راننده و کم کردن سرعت ماشین، خود را به بیرون از خودرو پرتاب نموده و همزمان با فرمان به همه، مامورین و راننده نیز خود را پرت نموده و درازکش روی زمین موضع گرفتند. در همان دقیقه اول تیر بارچی چنان خودروی ما را به رگبار گرفت که که شیشههای جلو و پشت سر از هم پاشیدند و کل کاپوت خودرو آبکش شد اما کسی در ماشین نبود و همه به بیرون پریده بودند. خلاصه درگیری شدید با فاصله خدود ۱۵۰ متری شروع شد.
وی افزود: ما فکر نمی کردیم تعداد اشرار هفت نفر باشد. از طرفی اشرار هم از ترس اینکه نیروهای کمکی برسند، سعی داشتند از منطقه مسکونی زودتر خارج شوند ولی درگیری ما حدود ۲۰ دقیقه طول کشید. جناب صادقی که بدون سلاح بود در گوشهای سنگر گرفته بود. مامورین را در صحنه مدیریت میکردم و تاکید نمودم در مکانی ناهمسطح موضع گرفته و از تک تیر استفاده کرده تا مهماتشان تمام نشود. اشرار مثل باران روی سرمان آتش میریختند و ما هم با تک تیر، وقتکشی میکردیم تا شاید نیروی کمکی برسد. در همین حین اشرار گلوله آر پی چی شلیک کردند اما چون زمین رملی و نرم بود به لطف خدا گلوله در زمین فرو رفته ولی عمل نکرد. اگر گلوله آرپیچی هفت عمل میکرد یک نفر از مامورین ما که یک متری او اصابت کرد پودر میشد ولی خداوند رحم کرد. خلاصه در شدت درگیری طرفین بعدا متوجه شدیم که فرد ربوده شده به نام آقای ناصر آزادی از فرصت و غفلت اشرار استفاده و از معرکه در لابلای درختان پسته فرار و خود را نجات داده است.
سرهنگ شاهولی پور گفت: در اثنای درگیری یک نفر از مامورین از ناحیه کتف هدف قرار گرفت و مجروح شد و خونریزی شدیدی داشت، بنده که به قصد کمک به او تغییر مکان دادم بلافاصله از ناحیه قوزک مچ پا تیر خورده و مجروح شده و به زمین خوردم و اشرار هم از ترس نیروی کمکی متواری شدند.
وی ادامه داد: پس از درگیری، آقای سید عباس جعفری و رانندگان در معدن به کمک ما آمدند و قصد انتقال من را به بیمارستان داشتند که من از آنان خواهش کردم سلاحها را جمعآوری و مرا به پاسگاه ببرند. به محض رسیدن به پاسگاه با پای مجروح پشت دستگاه بیسیم با پاسگاههای همجوار و مرکز تماس گرفته و تعداد و تجهیزات اشرار را و مسیر فرار آنان را اعلام کرده و سپس به بیمارستان رفتم.
این مقام انتظامی گفت: ظهر همان روز همین اشرار در بیاض در محدوده ریل قطار با نیروهای بسیج درگیر میشوند و شهید رحیمی به شهادت میرسد و در حین فرار به سمت نوق در کویر جوادیه فلاح در حین تعقیب در یک نقطه کور، خودروی وانت پاترول پاسگاه فردوسیه نوق که تعداد ۹ نفر در آن بودند به طور ناجوانمردانه در کمین اشرار میافتد و مورد اصابت گلوله آرپیجی قرار میگیرد و در نتیجه فرمانده پاسگاه شهید کمانگیری و همگی ۸ نفر سرنشین و راننده که سرباز بودند به فیض شهادت نایل میشوند که یکی از این سربازان اهل انار به نام شهید انجامروز (۱۹ ساله) بود که نامش هم مظلوم است در جوار شهدا در امامزاده محمد صالح انار است. در همین جا به ارواح طیبه این شهیدان درود فرستاده وآرزوی علو درجات را دارم. در ضمن اشرار هم از عوامل ناامنی در مناطق کرمان وسیستان و بلوچستان و مرتبط با باندهای بینالمللی مواد مخدر بودند.
سرهنگ شاهولی پور در پایان گفت: حقیر از خداوند مهربان و خالق یکتای خود همیشه ملتمسانه خواستهام که در زمان حیاتم تعهد خدمتی و وجدان کاری و سرمایه بزرگ اعتماد و رضایت مردمی را همواره نصیبم کند و این نعمات بزرگ را نگیرد. البته ما مدیون شهیدانمان و جانبازان قطع عضو و قطع نخاعی و…هستیم و به گرد آنان هم نمیرسیم و خاک پای آنها نمیشویم و هرچه داریم از ایثارگریهای آنهاست ودر واقع آنها کار را خاتمه داده و حجت را بر ما تمام کردند. شهدا شرمنده ایم روحشان شاد و راهشان مستدام و پر رهرو باد.
سرهنگ شاهولی پور در حال حاضر فرماندهی یگان حفاظت منابع آبزیان و گارد شیلات کشور است
سرهنگ اکبر شاهولی پور که اهل انار است از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۶۷ عضو فعال پایگاه بسیج شهید بهشتی انار بوده و به مدت ۱۰ماه در جبهه و در دو عملیات بزرگ دفاع مقدس شرکت داشته و سابقه جانبازی در دوران دفاع مقدس را نیز دارد.
وی در مدت ۹ سال خدمت در استان کرمان، مسئولیت اداره مبارزه با مواد مخدر رفسنجان، فرمانده پاسگاه جوادیه فلاح و فرماندهی پاسگاه امینشهر و همچنین فرمانده انتظامی انار و کلانتری مرکزی انار و در تهران هم مسئولیتهای متعددی را عهده دار بوده است.
سرهنگ شاهولیپور هم اکنون به مدت ۴ سال است که فرماندهی یگان حفاظت منابع آبزیان و گارد شیلات کشور را بر عهده دارد.