• خانه
  • اجتماعی
  • فرهنگ
  • سیاسی
  • کشاورزی-اقتصاد
  • عکس
  • ورزشی
  • دانش
  • درباره ما
    • ورود به پنل کاربری
    • ثبت نام
  • گالری ویدئو
  • جستجوی پیشرفته
۳۷ نظر ۱۳ بهمن ۱۳۹۲ - ۰:۰۱

خیابان ششم بهمن انار، چگونه به خیابان امام تغییر نام پیدا کرد؟

امروز به مناسبت روزهای سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ شمسی، به سراغ یکی از کسانی رفته‌ایم که از آن روزها و حال و هوای انار خاطراتی ذکر کند. این شخص در روایت خود توضیح می‌دهد که خیابان ششم بهمن انار چگونه در روزهای انقلاب به خیابان امام تغییر نام داده شده است.

با ما تا انتهای این مصاحبه همراه شوید:

انارپرس: صبح یکی از روزهای سال ۱۳۵۷  وقتی مردم انار از خواب بیدار شدند شاهد نقش شعارهای انقلابی به در و دیوارهای شهر بودند. هیچ کس نمی دانست که کار چه کسی بوده است ، هرکسی یک چیزی می‌گفت و در این مورد حدس و گمان‌هایی می زد، ولی به جز تعداد محدودی،کسی از اصل واقعیت اطلاع نداشت .

تظاهرات مردم انار در سال ۱۳۵۷ (خیابان ششم بهمن سابق، خیابان امام فعلی)

anar 1357 (3)

امروز پس از گذشت سال‌ها از این موضوع تصمیم گرفتیم با یکی از افرادی که آن شب در ماجرای شعارنویسی و تغییر نام چند خیابان انار شرکت داشته، دیداری داشته باشیم و برای اولین بار این ماجرا را  از خودشان بشنویم .

قبل از ظهر بود که به دیدن ایشان رفتیم به گرمی پذیرای ما بود، از آخرین دفعه‌ای که ایشان را دیده بودم مسن‌تر و موهایش رو به سفیدی گراییده بود. اناری‌ها کاملاً وی را می‌شناسند چون بیش از یک دهه به عنوان رئیس اداره مخابرات انار سر منشاء خدمات بسیاری برای شهرمان بود. ابتدا تمایلی برای شرح ماجرا نداشت ولی وقتی با اصرار ما روبرو شد حتی تقاضا نمود که اسامی به صورت کامل درج نشود و بالاخره  لب به سخن گشود و اینچنین به شرح ماجرا پرداخت:

سال ۱۳۵۷ ، شهر انار به واسطه تظاهرات تعدادی انگشت‌شمار از طرفداران رژیم شاهنشاهی و در بوق و کرنا کردن آن توسط روزنامه‌های کیهان و اطلاعات، شهره آفاق گردیده بود و این عمل روزهای سختی را برای مردم انقلابی انار به وجود آورده بود.

من ۲۰ ساله و دانشجو بودم . به اتفاق دو تن از نزدیکان، حسن آقا و آقا سیدجواد، تصمیم به خنثی کردن این جو گرفتیم، روز بعد با زحمت زیاد تعدادی رنگ اسپری تهیه کردیم .آن زمان فروشگاه‌های رنگ فروشی به دلیل کنترل مامورین امنیتی از عرضه رنگ‌های اسپری خودداری می‌کردند .توسط یکی از آشنایان با یکی از رنگ فروشان ارتباط برقرار کردیم خوشبختانه  ایشان هم به یاری ما آمد و حدود ۲۰ قوطی رنگ اسپری به صورت مخفیانه در اختیار ما گذاشت .

 من تا نیمه‌های شب ، با تکه‌ای فیبرحدوداً ۲۰×۳۰  سانتیمتری و اره مویی ، شابلونی از تصویر امام خمینی آماده کردم و روز بعد …

 از یزد حرکت کردیم و نزدیک‌های غروب بود که به انار رسیدیم. برای تامین امنیت بیشتر با دو نفر از دوستان اناری قابل اطمینان تماس گرفتیم و موضوع را با ایشان در میان گذاشتیم و آن‌ها نیز بدون درنگ پذیرفته و شجاعانه به ما کمک کردند .

نام یکی از آنها حسین آقا بود که چند سال بعد در جنگ تحمیلی شهید و صحن امامزاده محمد صالح میزبان پیکر پاکش می باشد. دلاور دیگر نیز در جنگ جانباز گردیده و هم اکنون ساکن انار است  بنام علی آقا.

تصمیم گرفته بودیم تا حد توان و امکاناتی که در اختیار داریم در سطح شهر شعار نویسی نموده و چهره ای انقلابی از انار به یادگار بگذاریم.

قبل از شروع به عملیات هماهنگی لازم را بعمل آوردیم و وظیفه هر کدام از پنج نفر را مشخص کردیم ، رانندگی را به عهده حسن آقا که از همه ما بزرگتر بود، گذاشتیم، من و آقا سیدجواد مسئول شعار نویسی شدیم، شهید حسین آقا و همچنین علی آقا هم وظیفه نگهبانی و پائیدن اطراف و در صورت بروز اتفاقی مطلع کردن ما را به عهده داشتند …

 بعد از نماز مغرب و عشا، صبر کردیم تا هوا تاریک شد و ساعتی بعد عملیات را آغاز کردیم . ابتدا به سمت امامزاده رفتیم .

آن موقع ورودی امامزاده به شکل فعلی نبود و دالان ها و رواق‌هایی وجود داشت که متاسفانه، ناآگاهانه و بدون توجه به قدمت چند صد ساله و تاریخی بودن آ‌ن‌ها به راحتی تخریب گردیده و به شکل کنونی درآمده است ، دالان‌هایی که با روکش گچ سفید شده بود و کاملاً برای شعار نویسی مهیا بود، با نام خدا و سلام به امامزاده محمد صالح کار را شروع کردیم :

با رنگ سبز می نوشتیم : درود بر خمینی

و با رنگ قرمز : مرگ بر شاه

و با رنگ مشکی شعارهای انقلابی نظیر استقلال، آزادی ،جمهوری اسلامی و  …

کلیه دیوارهای داخل دالان‌ها و بیرون امامزاده را از شعار پر کردیم . بعد با احتیاط کامل و تدابیری که اندیشیده بودیم در سطح شهر تقسیم شدیم وبه شعار نویسی ادامه دادیم، طبق اطلاعاتی که بعد ها کسب کردیم ، پس از گذشت ساعتی به دلیل کوچک بودن شهر  و مراقب بودن افراد ضد انقلاب، به نیروهای ژاندارمری خبر داده بودند که تعدادی خرابکار در سطح شهر، مشغول شعار نویسی هستند و آن‌ها نیز سراسیمه در شهر می گشتند ولی آن موقع ما هنوز خبر نداشتیم .

 حدود ساعت ۱۲ شب بود سکوت همه جا را فرا گرفته بود ، من داشتم روی دیوار استادیوم شعار می نوشتم ناگهان یک موتور سوار از سمت خیابان ششم بهمن (امام فعلی) به سمت خیابان طالقانی پیچید.آن زمان ، این همه وسیله نقلیه و ماشین در شهر نبود ، حتی صدای موتور از دوردست به گوش می رسید من در تاریکی و پشت درخت ها پنهان شدم موتور سوار به وسط چهارراه رسید و ایستاد به اطراف نگاه می کرد،حالت وحشت زده او کاملاً محسوس بود ، بعد از چند لحظه حرکت کرد ، ناگهان زیر نور چراغ کنار خیابان چهره اش را دیدم و او را شناختم ، آشنا بود ، علی آقا راننده کامیون، با احتیاط صدایش کردم  علی آقا، توقف کرد و بعد به سرعت به طرف من آمد .

 یکی از اقوام که از قصد ژاندارم‌ها مطلع شده بود و آنها را دیده بود که با خودرو جیپ و چند سرباز مسلح به طرف امامزاده می روند… علی آقا را مامور کرده بود تا به ما خبر دهد ،

علی آقا نفس نفس زنان، بدون مقدمه و بریده بریده  گفت :

 “سید، فرار کنید ! ژاندارما رفتن طرفِ امامزاده ، فهمیدن ، دارن رَدِتون می گردن “

از او تشکر کردم و گفتم نگران نباش مواظب هستیم ،شما برو خیالت راحت باشه، من همین الان به بچه ها خبر می دم و کار را تمام می کنیم و برمی گردیم .

علی آقا رفت ، من به آن طرف چهارراه حرکت کردم یعنی سمت جاده ده رئیس ، به سرعت قدم برمی داشتم به پیاده رو آن طرف رسیدم ،از شانس بد من ، یک موتور سوار ناشناس به چهارراه رسید مثل اینکه از دور من را دیده بود پشت درختچه های گزی که آنجا بود پنهان شدم ولی موتور سواره دست بردار نبود ، به منظور شناسایی ، نور چراغش را انداخته بود سمت من و توی صورتم ،آن موقع اناری ها مرا نمی شناختند ، پرسید : کی هستی ؟ من یک اسمی همینطوری گفتم ،…

گفت: پسر کی هستی؟

 همچنان سماجت به خرج می داد ، در این فکر بودم که “خدایا چگونه از دست این فرد راحت بشم که فکری به ذهنم خطور کرد و بصورت ناگهانی اسپری رنگی که دستم بود به سمتش گرفتم وبا صدای بلند گفتم : ایست !

موتور سوار مزاحم ،وحشت زده به موتورش گاز داد و با دستپاچگی آمیخته به ترس و با حالتی فرار گونه به سمت جاده نوق پیچید و به سرعت دور شد.واقعاً نمی توانم حالم را در آن موقع بیان کنم از یک طرف از عمل موتور سوار خنده ام گرفته بود و خوشحال بودم که ترفندم مؤثر واقع شده بود از طرفی هم ترس از اینکه مزاحم یاد شده دوباره برگردد …

با توجه به اتفاقاتی که افتاده بود ، موقعیت را برای ماندن مناسب ندیدم. به سرعت از دیوار یک باغ که روبروی استادیوم بود بالا رفتم و پریدم داخل باغ و چند لحظه ای صبر کردم دیدم خبری نیست ، سریع و دوان دوان در داخل باغ به سمت ده رئیس حرکت کردم  در انتهای باغ ، ابتدا خیابان را نگاه کردم وقتی اطمینان پیدا کردم کسی نیست به داخل خیابان پریدم و  به سمت دوستان که در انتهای خیابان طالقانی یعنی کوچه های صدر آباد مشغول شعار نویسی بودند رفتم و به آنها خبر دادم که هوا پس است و ژاندارم ها دنبال ما هستند . ماشین مان را روشن و با احتیاط  از کوچه ای که پارک کرده بودیم خارج شدیم و بلافاصله آن محل را ترک کردیم .

ژاندارم ها در سطح شهر به دنبال ما بودند و همین برنامه ما را ناتمام گذاشت، و موفق به شعار نویسی در مناطق غربی شهر یعنی بلوار مطهری و بهاباد نشدیم .همگی ،ساعت یک بعد از نصف شب در منزلی که محل قرارمان بود جمع شده بودیم .دست ها و بعضاً لباس هایمان که رنگی بود ، آنها را پاک و تمیز کردیم …

نیم ساعت بعد با دو نفر دوستان اناری خداحافظی کردیم و به سمت یزد حرکت کردیم . توی راه بود که تازه به این موضوع فکر می کردیم که اگر توسط مامورین ژاندارمری دستگیر شده بودیم ، چه بلایی به سرمان می آمد وخدا را شکر می کردیم که گرفتار نشدیم.

تا بعد از پیروزی انقلاب با هیچ کس در این مورد حرفی نزدیم و تا این لحظه که موضوع را برای شما شرح دادم  جز چند نفر ،کسی از این موضوع خبر ندارد.

و درآن شب بود که نام سه خیابان شهر توسط من به دیوارها نقش بست و هنوز بعد از سی و پنج سال ، با همان نام می باشند.

خیابان های امام خمینی ، شریعتی و طالقانی .

anar 1357 (1) anar 1357 (2)

انارپرس: پس خیابان شهدا چطور؟

بله ،نامگذاری خیابان شهدا نیز توسط من انجام شد، ولی مربوط به مدت ها بعد در همان سال ۵۷  می باشد که دقیقاً یادم نیست مراسم سوم یا شاید چهلم شهدای انار بود که من نیز برای شرکت در مراسم به انار آمده بودم و این را دقیقاً یادم هست که بعدازظهر بود و هوا کاملاً روشن که به دیوار ها شعار نوشتم و شهامت شعار نویسی در روز  نیز ناشی از شهادت شهدای گرانقدری  بود که با نثار جان خویش درخت انقلاب را آبیاری نموده بودند و به ما نیز نیروی عجیبی را القاء نموده بودند.  همچنین نام خیابان شهدا که بواسطه محلی که دژخیمان ،مردم انار را به خاک و خون کشیده شده بودند ،کاملاً طبیعی و منطقی به نظر می رسید.

انار پرس ضمن تشکر از ایشان به واسطه وظیفه‌ای که بر عهده دارد و برای حفظ گوشه‌ای از خاطرات انقلاب اسلامی در شهر انار به ذکر  نام کامل این افراد می‌پردازد:

moosavi-ravi

مهندس سید اسماعیل موسوی، راوی این خاطرات

۱-     راوی این خاطرات:  مهندس سید اسماعیل موسوی، رئیس سابق اداره مخابرات انار
۲-     آقا سیدجواد: آقای سید جواد حسینی، از خادمین سیدالشهدا، فرزند سید محمدکاظم(معروف به آقا جلال حسینی )
۳-     حسن آقا: آقای محمدحسن فراهانی شوهر خواهر مهندس موسوی
۴-     حسین آقا: شهید والامقام اسماعیلی‌نیا
۵-     علی آقا: آقای علی غلامزاده، جانباز جنگ تحمیلی (معروف به علی محمد درویش)
۶-     علی آقا راننده کامیون: آقای علی میرزا حسینی (معروف به علی فضل الله)
– محل تجمع قبل از شروع عملیات : منزل مرحوم آقا جلال حسینی واقع در خیابان شهدا
– محل تجمع در پایان عملیات : منزل مرحوم سیدمحمد کاظم موسوی واقع در خیابان نواب صفوی جنب کوچه مسجد خواجه

برچسب ها: شهرستان انار

۳۷ دیدگاه برای “خیابان ششم بهمن انار، چگونه به خیابان امام تغییر نام پیدا کرد؟”

  1. غلونزا گفت:
    بهمن ۱۳, ۱۳۹۲ در ۰:۰۵ قبل از ظهر

    جالب بود
    کاش با افراد دیگه ای هم که از اون زمان خاطراتی دارن مصاحبه ای بکنید
    ممنون میشم
    با تشکر

    پاسخ
  2. یوحنا گفت:
    بهمن ۱۳, ۱۳۹۲ در ۰:۰۸ قبل از ظهر

    بابو شل شدام تا خوندام

    پاسخ
  3. دکتر کپی گفت:
    بهمن ۱۳, ۱۳۹۲ در ۰:۰۸ قبل از ظهر

    حالا از همین کسایی که تو خیابون ریختن و شعار میدادند برید سوال کنید بپرسید شما شعار دادید … میگن نه ما نبودیم. والا
    در ضمن از ۱۲ بهمن تا ۲۲ بهمن یازده روزه اونوقت توی این سی و چند سال انقلاب اینو نفهمیدمد میگند دهه فجر

    پاسخ
  4. دکتر کپی گفت:
    بهمن ۱۳, ۱۳۹۲ در ۰:۱۱ قبل از ظهر

    نه سردبیر غلونزا داره شوخی میکنه دی نمیخواد با کسی مصاحبه کنی مردم تو این سی و خرده ای سال گوششون از این حرفها پره

    پاسخ
  5. حسن گفت:
    بهمن ۱۳, ۱۳۹۲ در ۰:۴۶ قبل از ظهر

    جالب بود جا داره از انار پرس و راوی تشکر کنم

    پاسخ
  6. گلشنی گفت:
    بهمن ۱۳, ۱۳۹۲ در ۰:۴۶ قبل از ظهر

    مهندس جان میدونستی که دالانهای و کج بریهای امامزاده قدمت تاریخی داشته اونوقت رنگ میزدی بهش
    دیوار خشتی کم بود رو این کچ کاریهای رواقهای امامزاده مینوشتی

    پاسخ
  7. علی گفت:
    بهمن ۱۳, ۱۳۹۲ در ۱:۳۶ قبل از ظهر

    سلام.جالب بود البته به غیر از آدم های بی سوادی که از ۱۲ تا ۲۲ رو میگن ۱۱ روز بوده.و در مورد حرفی که زدی وبه شعور مردم در گذشته و حال توهین کردی معذرت خواهی کنید.اگر همین امروز بری پیش انقلابی هایی که از اونها نام برده شده بپرسید که با افتخار از اون روزها یادمیکنند.مثل حاج علی غلامزاده و دیگران.البته اون شاه دوست ها هم رو اگر احوال پرس باشید شدند انقلابی دو آتیشه که شاید خیلی ها میشناسند.در کل برای انقلاب زحمات زیادی کشیده شده باید قدردان باشیم.

    پاسخ
  8. 000 گفت:
    بهمن ۱۳, ۱۳۹۲ در ۲:۱۱ قبل از ظهر

    آفرین به دکترکپی و گلشنی:-)

    پاسخ
  9. پسرهمسایه گفت:
    بهمن ۱۳, ۱۳۹۲ در ۳:۵۷ قبل از ظهر

    خداوند روح سه شهید انقلاب شهید ندافیان از امین شهر شهیدان حسن قدیری و محمودانارکی محمدی از شهر انار را با سیداشهدا محشور فرماید/گلشنی جان گیر دادی ها نه که خیلی از اونها حفاظت شد همشون رو با لودر تخریب کردند

    پاسخ
  10. محمدیان گفت:
    بهمن ۱۳, ۱۳۹۲ در ۶:۴۴ قبل از ظهر

    سلام، ممنون خیلی جالب بود، خواهشمند است در صورت امکان با آقای حسین علینژاد از آزادگان دوران انقلاب که چندین سال از عمر خود را در زندانهای ستم شاهی گذراندن و کمتر اناریی ایشان را می شناسد نیز مصاحبه ای داشته باشید

    پاسخ
  11. جوان گفت:
    بهمن ۱۳, ۱۳۹۲ در ۷:۳۴ قبل از ظهر

    خیلی جالب بود .دکتر کپی دلش از جای دیگه ای پره من میدونم . دست همه اونایی که برا انقلاب زحمت کشیدن درد نکنه

    پاسخ
  12. کمند گفت:
    بهمن ۱۳, ۱۳۹۲ در ۷:۴۵ قبل از ظهر

    میشه این مطلب رو توظیح بدین نوشته که اون زمان به علت تظاهرات چند ضد انقلاب و طرفدار رپیم انار در بوق و کرنا قرار داشته و اونا به خاطر اینکه این رو خنثی کنند تصمیم گرفتن به شعار نویسی این تکه رو انار پرس میشه یه کم توضیح بدی منظورش رو نمیفهمم

    پاسخ
  13. پرنیان هفت رنگ گفت:
    بهمن ۱۳, ۱۳۹۲ در ۸:۰۳ قبل از ظهر

    مهندس موسوی واقعا انسان قابل و روشنفکریه.انقلای مقدس بود اما الان واقعا اوضاع تغییر کرده.مردم بخاطر این جور شرایطی انقلاب نکردند.کاش اوضاع بهتر بشه

    پاسخ
  14. آذرخش گفت:
    بهمن ۱۳, ۱۳۹۲ در ۸:۴۷ قبل از ظهر

    خیلی خیلی جالب بود دست شما درد نکنه واقعا گل کاشتید ،امان از دست این مسعولین  خیلی از دستشون ناراحتم واقعا خیلی  مسخره هستن ،این شهردار باید دستور میداد این خیابون امام  رو پرچم کاری ووو …..فقط میشینه پشت میز حرف الکی میزنه چرا

    پاسخ
  15. مارمولک گفت:
    بهمن ۱۳, ۱۳۹۲ در ۹:۱۱ قبل از ظهر

    سلام ممنون 

    پاسخ
  16. غلونزا گفت:
    بهمن ۱۳, ۱۳۹۲ در ۹:۱۷ قبل از ظهر

    نه دکتر کپی جان شوخی نمیکنم
    اونایی که انقلاب کردن و شهید شدن واقعا مرد بودن
    اگه اونا نبودن ما الان از مردم افغانستان و عراق بدتر بودیم
    میخواستم ببینم الان جنگ میشد کدوم ما میرفتیم جبهه
    پس بهتره این حرفارو نزنی

    پاسخ
  17. مارمولک گفت:
    بهمن ۱۳, ۱۳۹۲ در ۱۰:۴۴ قبل از ظهر

    سلام آقای عبدالهی خواهشا با دکتر برجی
    مصاحبه کنید”اذیت نکنید

    پاسخ
  18. گلشنی گفت:
    بهمن ۱۳, ۱۳۹۲ در ۱۱:۲۴ قبل از ظهر

    پسر همسایه جان وقتی مهندس موسوی که میدونسته کج بری ها قدمت تاریخی داشته روش رنگ میپاشیده یکی دیگه که نمیدونسته لودر میزاره زیرش 
    من از مهندس انتظار داشتم که رو کج بریها ننویسه  بد وقتی فهمید میخوان تخریب کنن میومد جلو لودر وایمیساد میگف مگه رو جنازه من رد شین برین رواق ها رو تخریب کنین

    پاسخ
  19. عشق انار گفت:
    بهمن ۱۳, ۱۳۹۲ در ۱۱:۲۷ قبل از ظهر

    قشــــــــــــــــنگ بود.مرسی

    پاسخ
  20. جواد گفت:
    بهمن ۱۳, ۱۳۹۲ در ۱۱:۳۱ قبل از ظهر

    سلام
    دعا میکنم آمینش رو شما بگید
    خدایا گناهان مارا ببخش و یخورده درد دین به ماها عطا کن

    پاسخ
  21. مارمولک گفت:
    بهمن ۱۳, ۱۳۹۲ در ۱:۰۱ بعد از ظهر

    جواد”طلا که پا ک است چه منتش به خاک است/هیشکی گناهی نداره و همه پاکیم./هههههه

    پاسخ
  22. ناجی گفت:
    بهمن ۱۳, ۱۳۹۲ در ۲:۰۰ بعد از ظهر

    شنیدم بهداشت کشتارگاه رو بخاطرعدم رعایت بهداشت تعطیل کرده. کسی خبری داره .ضمنا گفتندبرخورد ….با مامورهای بهداشت خیلی بد بوده .

    پاسخ
  23. صبا گفت:
    بهمن ۱۳, ۱۳۹۲ در ۲:۰۶ بعد از ظهر

    ازاحمد رجبی یکی ازجانبازان ۵۷ مصاحبه کنید

    پاسخ
  24. ممدلی پسر غلومزا گفت:
    بهمن ۱۳, ۱۳۹۲ در ۲:۲۸ بعد از ظهر

    آقای سردبیر شما اون زمان جند سال داشتید؟؟؟؟؟؟
    شما جیزی از اون موقع ها یاد داری؟؟؟؟؟؟؟؟؟

    پاسخ
    • سردبیر گفت:
      بهمن ۱۳, ۱۳۹۲ در ۵:۵۶ بعد از ظهر

      پاسخ به ممدلی….: سلام، من آن روزها چند ماهه بوده ام و خب چیزی هم یادم نیست 🙂

      پاسخ
  25. saberi گفت:
    بهمن ۱۳, ۱۳۹۲ در ۳:۱۹ بعد از ظهر

    توفکر ساخت فیلمی کوتاه درمورد انقلاب بودم
    موضوع خوبیه
    آیا اجازه هست؟

    پاسخ
  26. حسن گفت:
    بهمن ۱۳, ۱۳۹۲ در ۶:۱۹ بعد از ظهر

    قابل توجه دوستان عزیز اجرای نمایش کمدی (تکه شکسته های جورواجور)از ۱۵ بهمن تا ۱۸ بهمن اجرا میشه .کار قشنگیه . اطلاع رسانی کنید خواهشا

    پاسخ
  27. حسن گفت:
    بهمن ۱۳, ۱۳۹۲ در ۶:۳۳ بعد از ظهر

    ساعت اجراشم ساعت۱۹ . مکانشم سالن آمفی تاتر انار

    پاسخ
  28. ممدلی پسر غلومزا گفت:
    بهمن ۱۳, ۱۳۹۲ در ۷:۴۶ بعد از ظهر

    سردبیر عاشقتم. کلا همینجوری گفتم

    پاسخ
  29. ازادی خواه گفت:
    بهمن ۱۳, ۱۳۹۲ در ۹:۳۳ بعد از ظهر

    چرا قبلا اسمش ۶ بهمن بوده؟

    پاسخ
    • سردبیر گفت:
      بهمن ۱۳, ۱۳۹۲ در ۹:۴۶ بعد از ظهر

      پاسخ به آزادی خواه: ششم بهمن، سالروز انقلاب شاه و مردم (یا انقلاب سفید: اصلاحات اقتصادی و اجتماعی در کشور) بوده است.

      پاسخ
    • زلا گفت:
      شهریور ۱۰, ۱۳۹۶ در ۴:۴۱ قبل از ظهر

      من متولد ۶ بهمن هستم و یک معازه ب همین نام هم دارم

      پاسخ
  30. ناشناس گفت:
    بهمن ۱۴, ۱۳۹۲ در ۱۱:۲۷ قبل از ظهر

    سلام. بسیار جالب و عبرت موز بود. یاد و خاطره شهدای پیروزی انقلاب اسلامی و ۸ سال ذفاع مقدس را گرامی می داریم. روحشان شاد و یادشان گرامی باد

    پاسخ
  31. بهابادی گفت:
    بهمن ۱۴, ۱۳۹۲ در ۱۰:۳۹ بعد از ظهر

    به این دکتر کپی بگید بهتره اسم خودشو بگذاره دکتر …

    پاسخ
  32. حسن گفت:
    اسفند ۵, ۱۳۹۲ در ۸:۰۷ قبل از ظهر

    بنده ساکن کشکوئیه هستم به اتفاق برادرم که شهید شده در مراسم چهلم شهید قدیری و ندافی و (فکر کنم محمدی) که در تاریخ ۲۸ دی ۵۷ (قبل از پیروزی انقلاب )برگزار شد شرکت کردیم مادر شهید قدیری مقداری نقل و سکه روی قبر فرزندش پاشید من آن موقع ۸ ساله بودم یک سکه برداشتم هنوز آن سکه را دارم

    پاسخ
  33. كچلو محله گفت:
    شهریور ۲۶, ۱۳۹۳ در ۱:۵۰ بعد از ظهر

    خیلی قشنگ بود.

    پاسخ
  34. زلا گفت:
    شهریور ۱۰, ۱۳۹۶ در ۴:۳۸ قبل از ظهر

    چرا اسم خیابان ۶ بهمن بوده ؟؟؟؟؟؟

    پاسخ

پاسخی به جواد بدهید !

برای صرف‌نظر کردن از پاسخ‌گویی اینجا را کلیک نمایید.


تازه‌ترین مطالب
  • فوتبال دسته یک؛ قشقایی و فجر شیراز مقابل حریفان ته جدولی باختند
  • سامانه پایش امواج دکل‌های مخابراتی شیراز راه‌اندازی شد
  • زنگ خطر موج چهارم کرونا در فارس شنیده می‌شود
  • فرماندار: نظارت بر فعالیت نانوایی‌های شیراز تشدید می‌شود
  • قفل ویروسی بر در سینماهای شیراز
  • استاندار فارس: یکی از الزامات برای مداحان، مطالعه است
  • ۹۰ میلیون متر معکب آب از سددرودزن مرودشت برای مصارف کشاورزی رها شد
  • سه هزار و ۳۰۰ تن نهاده بین دامداران شهرستان اقلید توزیع شد
  • واژگونی اتوبوس در شرق فارس با ۱۰ مصدوم
  • ضریب نفوذ و بهره‌مندی از گاز در داراب افزایش می‌یابد
  • فوت ۳ هزار و ۸۳ نفر در فارس بر اثر ابتلا به کرونا
  • کاهش ذخایر خونی در فارس
  • آزاد‌سازی ۲ هزار محد‌ود‌ه معدنی قابل اکتشاف د‌ر فارس
  • پیش‌بینی برداشت بیش از ۳۲ هزار تن مرکبات در شهرستان خفر
  • شهرک آرین شیراز؛ پیوسته به شهر و گسسته از امکانات
  • استاندار: مردم فارس ۷۰۰ میلیارد تومان در شرایط کرونا کمک کردند
  • پلمب ۵ کارگاه تولید مصالح غیراستاندارد در شیراز
  • آخرین مهلت ثبت نام مرحله سوم مسکن ملی در فارس ۲۵ دی است
  • ۸ باند سرقت در شیراز متلاشی شد
  • سرما ۶۲ میلیارد ریال به بخش کشاوری لارستان زیان رساند
آرشیو
  • خانه
  • تماس با ما
تمامی حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به انار پرس است.