امروز گوشههایی از سیر انقلاب در انار را به نقل از نشریه ولایت (سال ۶۲ و ۶۳) انتخاب کردهایم که در ادامه میتوانید بخوانید:
از سال ۴۲ عدهای از مردم انار از جریان انقلاب آگاه بودند و در راه سرنگونی رژیم شاه کوشش و تلاش میکردند. اما پس از ۱۳ سال و پس از چهلم شهدای تبریز، مخالفت و مبارزه علنی مردم انار نیز همگام با دیگر شهرها علنی شد و عدهای از دانشآموزان دبیرستان به خاطر چهلم شهدای تبریز، در عید نوروز به جای پوشیدن لباس نو، لباس عزا به تن کردند و سپس در مسجد علیابن ابطالب (ع) به پخش اعلامیههای امام خمینی (س) پرداختند که تعدادی از این برادران توسط دژخیمان شاه دستگیر و پس از شکنجه و ناسزا آزاد شدند.
با تعطیل شدن مدرسهها، دانشآموزان همراه با مردم به رهبری روحانیت به نوشتن شعار و پخش اعلامیه مشغول بودند. با باز شدن مدرسهها، فعالیت دانشآموزان دامنه گستردهای به خود گرفت و آنان به آتش کشیدن میز و نیمکتها نارضایتی خود را از رژیم پهلوی ابراز نمودند.
اول آذر ۱۳۵۷: عدهای از برادران اناری به علت گوش دادن به سخنرانی حجهالاسلام عبدوست در کشکوئیه، دستگیر و پس از مدتی آزاد شدند. در موقع آزادی، مردم انار در جاده حسینآباد به استقبال آنها رفتند و در بدو ورود آنها به انار، مردم با کشتن بره و پاشیدن سکه و نقل به آنها خوشامد گفتند و سپس با یک راهپیمایی باشکوه عازم امامزاده محمدصالح شدند و در امامزاده یکی از برادران روحانی به سرخانی و ارشاد مردم پرداخت و در آخر پس از خواندن نماز وحدت مراسم پایان یافت.
در همین حین محرم شروع شد و مردم انار با روحیهای که از آمدن انقلابیون رفسنجان و نوق گرفته بودند، به جای مراسم سینهزنی با نوشتن پلاکارد و برداشتن عکس امام از منزل خانیها به رهبری حجتالاسلام شیخ رضا و تعداد کمی از انقلابیون که از ۲۰ نفر تجاوز نمیکرد به تظاهرات پرداختند و در مسیر خیابان امام (ششم بهمن آن زمان) به سوی امامزاده حرکت کردند. این اولین بار بود که مردم به طور دستهجمعی در خیابانهای انار راه میافتادند و ندای مرگ بر شاه و درود بر خمینی سر میدادند. در بین راه مردم به صفوف تظاهرات پیوستند و هر چه به امامزاده نزدیکتر میشدند، جمعیت بیشتر میشد. در همین رابطه انقلابیون تصمیم گرفتند برای همبستگی با مردم رفسنجان، دستهجمعی به کشکوئیه بروند و در اجتماعی که در «گیتیآباد» تشکیل شده بود، شرکت کنند. این مراسم با سخنرانی شیخ رضا خانی پایان یافت و مردم به انار بازگشتند.
مردم انار برای پاسخگویی به اهالی نوق که به انار آمده بودند، تصمیم گرفتند برای همبستگی با مردم نوق در اجتماعی که هشتم محرم در این منطقه برپا شده بود، شرکت کنند.
صبح روز هشتم محرم ( ۱۸ آذر ۱۳۵۷) بود که مردم در محل مسجد صاحبالزمان اجتماع کرده بودند و خود را آماده میکردند و منتظر وسیله نقلیه بودند که عازم نوق شوند. زمان میگذشت و موقع رفتن فرا میرسید.
۵۴ مردم آماده اعزام به نوق بودند و افراد ژاندرمری برای تضعیف روحیه مردم در برابر مسجد به قدرتنمایی مشغول بودند و حتی با تهدید در صدد متفرق کردن مردم برآمدند که یکی از برادران با سخنرانی داغ و کوبنده از پراکنده شدن مردم جلوگیری کرد.
انقلابیون با دو اتوبوس و تعداد زیادی سواری به طرف نوق حرکت کردند. مردم در داخل ماشینها در حال شعاردادن بودند و پس از آنکه دو کیلومتر از انار دور شدند، یک مرتبه منظره عجیبی توجه آنها را جلب کرد و آن چیزی جز یک ماشین سواری مملو از ژاندارم و سرباز نبود که راه را بر کاروان بسته و از حرکت آنها جلوگیری کردند. کاروان توقف کرد. لحظات بسیار حساسی بود، لحظات مرگ و زندگی بود. مردم راه خود را انتخاب کرده بودند و با دیدن این صحنه از ماشینها پیاده شدند و با شعار اللهاکبر به طرف افراد ژاندرمری به حرکت درآمدند و در همین بین به سربازان دستور سنگر گرفتن داده شد.
شیخ رضا خانی برای جلوگیری از کشتهشدن مردم جلو آمد و گفت مقصر اصلی منم، مرا بکشید. در این موقع به سمت شیخ رضا خانی چندین تیر شلیک شد و بر اثر اصابت گلوله به بدن و ناحیه گردن، ایشان مجروح شدند. مجروح شدن شیخ رضا روحیه دیگری به مردم داد و مردم در این لحظه با شعار اللهاکبر و خمینی رهبر به طرف محل درگیری سرازیر شدند. مردم مظلوم اما خشمگین با افراد مسلح درگیر شدند و در این موقع بود که به وسیله یکی از ژاندارمها تیری به پشت یکی از برادران به نام «حسن قدیری» شلیک شد و در خون غلتید و شهر انار برای اولین بار شهیدی را در راه اسلام تقدیم کرد.
حالا دیگر مردم به جای شعار دادن ، شهادتین را به زبان میآوردند. درگیری لحظه به لحظه شدیدتر میشد و رگبار مسلسل بود که به گوش میرسید و مردم خسته از ظلم رژیم پهلوی را به خاک و خون میغلتاند.
آن روز از رفتن مردم انار به نوق جلوگیری شد و مردم با دلی داغدار به انار برگشتند و شیخ رضا و چند تن دیگر از برادران نیز دستگیر و به ژاندرمری منتقل شدند.
مجروحین نیز توسط مردم به بیمارستانهای رفسنجان و یزد انتقال داده شدند و کسی از شهادت سه جوان اناری خبر نداشت. در بعدازظهر همان روز خبر شهادت سه تن از برادران به نامهای «شهید حسن قدیری (متود ۱۳۳۹)، شهید علی ندافیان (متولد ۱۳۳۷) و شهید محمود انارکی محمدی (متولد ۱۳۴۲)» به گوش مردم رسید. مردم خود را برای تشییع جنازه بزرگ آماده میکردند. در همان شب پیکر این شهدا با شکوه خاصی تشییع شد. تشییع جنازه آن قدر باشکوه و عظیم بود که تا آن موقع انار هنوز چنین جمعیتی را به خود ندیده بود. افراد ژاندرمری انار هم چنان وحشت کرده بودند که از رفسنجان تقاضای کمک کردند. شهدا به خاک سپرده شدند و مجروحین نیز بعد از چند روز بهبود یافته و به انار بازگشتند. از این به بعد چهره انار عوض شده بود. در آن سال تاسوعا و عاشورای انار چهره دیگری داشت و مردم با تظاهرات عظیم به رژیم پهلوی اعلام میکردند که ما هم مثل سرورمان سیدالشهدا (ع) تن به ذلت نمیدهیم و تا آخرین قطره خون گوش به فرمان رهبرمان هستیم.
[توضیح انارپرس: پس از این اتفاق دکتر حسین تجدد، نماینده شهرستان رفسنجان در دوره ۲۴ مجلس شورای ملی طی سخنانی در صحن علنی مجلس به اقدام ژاندرمری انار در به شهادت رساندن سه نفر از جوانان اناری اعتراض کرد و خواستار پیگیری این موضوع شد. بخشی از سخنان دکتر تجدد در مجلس شورای ملی به این شرح است: “در روزشنبه هیجدهم آذرماه براثر درگیرى مأمورین ژاندارمرى انار رفسنجان بامردم چهار نفرکشته و گروهى مجروح شدهاند. حوزه انتخابیه اینجانب به ویژه منطقه انار یکى ازآرامترین مناطق رفسنجان بوده که مردمى هوشیار و متدین و مسلمان دارد و انجمن شهرستان با همکارى آنها برنامههاى عمرانى زیادى راد ر این منطقه اجرا کرده است متأسفانه این حادثه اسفناک قلوب همه مردم را متأثر و متألم و به خصوص اینجانب را درغمى جانکاه فروبرده است علیهذا خواهشمنداست فوراً به جناب آقاى وزیر کشورابلاغ فرمایید درمجلس حاضر شده پاسخ دهند علت وقوع حادثه اسفناک و جانخراش هیجدهم آذرماه «انار» و حادثه چهارم آذرماه شهر رفسنجان چه بود که در نتیجه عدهاى مردم بىگناه کشته و زخمى شدهاند. همچنین دولت فوراً هیئتى را به رفسنجان اعزام نموده درباره وقایع چهارم وهیجدهم آذرماه این شهرستان تحقیقات و بررسیهایى دقیق و همه جانبهاى به عمل آورده، محرکین و عاملین اصلى را تعقیب ومجازات نمایند. دیگر این که دولت توضیح دهد براى پیشگیرى از وقوع این قبیل جریانات جانگداز واسفناک و برقرارى امنیت درمنطقه رفسنجان چه اقدامات و تدابیرى را به عمل آورده و یا خواهدآورد.” بااحترام: دکترحسین تجدد نماینده مردم رفسنجان درمجلس شورای ملى]
سه شهید اهل انار که ۱۸ آذر ۱۳۵۷ توسط ماموران پهلوی به شهادت رسیدند
۵۵ در سومین روز شهادت این برادران، جمعیت زیادی از رفسنجان، نوق و کشکوئیه به انار آمدند و با یک راهپیمایی باشکوه به سوی امامزاده به حرکت درآمدند و مردم انار با قربانی کردن گوسفند و شعارهای انقلابی از آنها استقبال کردند. در این مجلس باشکوه حجهالاسلام انصاری در خصوص شهادت سخنانی ایراد نمود.
اکثر مردم به انقلاب پیوسته بودند و راهپیماییها روز به روز شلوغتر و با عظمتتر میشد. عدهای از بچه ها که الان تعدادی از آنها شهید شدهاند، با ساختن سه راهی و تفنگ دستی، خود را آماده حمله به پاسگاه میکردند و شبها توسط همین گروه، نامههایی در منازل اشخاصی که در صدد ضربهزدن به انقلابیون بر میآمدند، انداخته میشد و به آنها اولتیماتوم صریح داده میشد که به صف مردم بپوندند و یا لااقل دست از تبلیغات شوم خود بر دارند.
در این هنگام، راهپیماییها به زد و خورد با مزدوران رژیم کشیده میشد که توام با شلیک تیرهوایی و گاز اشکآور بود. مردم در برابر گلوله، شعار «ارتش برادر ماست، خمینی رهبر ماست» سر میدادند. در چنین مواقعی شعارهایی همچون مرگ بر شاه، ما جوانان غیور ایران زیر و زبر میکنیم کاخ ستم را، درود بر خمینی، استقلال آزادی جمهوری اسلامی و … شهر انار را به لرزه در میآورد.
کم کم چهلم شهدای انار نزدیک میشد. در چهلم شهدا، روحانی عزیز برادر شیخ رضا خانی و حضرت حجتالاسلام هاشمیان و دیگر برادران روحانی از رفسنجان تشریف آوردند. برادران مسئول انتظامات مردم را به گلشن بردند تا به استقبال برادرانی که از رفسنجان، نوق و کشکوئیه به انار آمده بودند، بروند. جمعیت آن روز شکوه خاصی داشت. افراد تظاهرکننده خیابانهای انار را پیمودند و با شور و شوق شعار میدادند. پس از آن جمعیت به استادیوم تختی (آزادگان فعلی) رفتند و حجتالاسلام هاشمیان سخنرانی هیجان انگیزی ایراد نمود.
در آخر پس از پایان سخنرانی و برگزاری نماز ظهر و عصر، ناهار مختصری که به همت برادران تهیه شده بود، بین مردم توزیع گردید و پس از صف ناهار مردم به زیارت قور شهدا رفتند و از آنجا به منطقه خود بازگشتند.
دی ۱۳۵۷؛ اجتماع جمعی از مردم انار، رفسنجان، نوق و کشکویه در استادیوم تختی انار (شهید سلیمانی فعلی)
به مناسبت چهلم شهادت سه جوان اناری
پس از چهلم شهدا، انقلاب رنگ و بوی دیگری گرفته بود و مردم هر روز تظاهراتی سنگینتر از روز قبل بر پا میکردند. در یکی از روزها (۱۹ دی ۱۳۵۷) که قرار بود مجسه محمدرضا پهلوی را در فسنجان به پایین بکشند؛ همه تظاهرکنندگان منطقه به رفسنجان دعوت شدند.
سیل جمعیت از همه جا سرازیر شده بود. پس از اجتماع مردم در زمینهای کمالآباد و سخنرانی روحانیون و برگزاری نماز ظهر و عصر، مردم به سمت مرکز شهر رفسنجان حرکت کردند. در این موقع خیابانهای منتهی به میدان ابراهیم رفسنجان را با آتش زدن لاستیکها بسته بودند. جمعیت عظیمی بود. شهربانی، ژاندرمری و ماموران ویژه در چند قدمی میدان به حالت آمادهباش ایستاده بودند. در این موقع دو نفر از برادران اناری به بالای مجسمه رفتند و دو نفر دیگر از برادران هم به کمکشان رفتند و ظناب را به گردن مجسه انداخته و توسط کامیونی که متعلق به برادران اناری (مرحوم آذین) بود، به پایین کشیده شد و شور و هلهله بین مردم و شعار و صلوات شهر را فرا گرفت.
مردم با شعف فراوان به انار برگشتند. قدرت از دست ژاندرمری گرفته شده بود و دیگر در امور مردم دخالت می کردند. سرانجام ۱۲ فروردین ۵۷ رسید و بازگشت امام عزیزمان را به ارمغان آورد.
فرار بختیار به گوش مردم انار رسید و جوانان آن شب تا صبح در خیابانها به شادی پرداختند. انقلاب کم کم به پیروزی میرسید. در این زمان نگهبانی شهرها و همچنین نگهبانی شهر انار به دست جوانان قهرمان مسلمان سپرده شده بود. هیچ کس آن شبهای سرد ما بهمن را از یاد نمیبرد که برادران با یک چوب دستی تا صبح در شهر میگشتند و کاملا از شهر مراقبت میکردند و هیچ خستگی احساس نمیکردند…
ادای احترام به ۲۲ شهید دوران پیش از انقلاب استان کرمان و از جمله سه شهید اناری