صنعت گردشگری یکی از راههای رونق اقتصادی است که مسئولان شهرستان انار بر آن تاکید میکنند اما سوال اینجاست که با وضعیت کنونی آثار تاریخی، آیا میتوان به رونق صنعت گردشگری امیدوار بود؟ اگر فردی از هم وطنانمان از آثار تاریخی انار دیدن کند، آیا سفیر خوبی برای معرفی آثار تاریخی خواهد بود یا خیر؟
روشن است که با وضعیت تأثر برانگیز آثار تاریخی انار که ناقوس مرگ آنها دیر زمانی است که به صدا درآمده، نمیتوان به حیات صنعت گردشگری انار که در کُما به سر میبرد، امیدوار بود. متاسفانه آثار تاریخی انار روز به روز در حال مرگ هستند و هیچ یک در وضعیتی نیستند که گردشگران از آنها بازدید کنند. مدیریت میراث فرهنگی انار نیز در حفظ و احیای اغلب آثار تاریخی دارای عملکردی ناامیدکننده است. از آقای منصورآبادی باید پرسید که آیا منتظر است این آثار با خاک یکسان شود تا “نوشداروی پس از مرگ سهراب” مهیا کند؟
در زیر عکس تعدادی از آثار تاریخی انار آمده که همگی در فهرست میراث ملی کشور به ثبت رسیدهاند و هرگونه دخل و تصرف در آنها جرم محسوب میشود و میراث فرهنگی باید در حفظ و نگهداری آنها کوشا باشد.
خانه تاریخی ابوالحسنخان، حاکم انار و رفسنجان در دوره قاجاریه میتواند به یک هتل رستوران سنتی تبدیل شود
اما این خانه در حال تخریب است. دو عکس زیر نمای خانه ابوالحسنخان و یکی از اتاقهای آن را نشان میدهد
گسترش شکافها و نشت آب در سقف و دیوارهای بقعه بشر حافی انار، این اثر ۸۰۰ سال قدمت دارد
وضعیت ناگوار دیوار کاروانسرای انار، این اثر متعلق به دوره قاجاریه است
خانه خادم آستانه رو به مرگ است، این اثر متعلق به دوره زندیه است
تنها بادگیر مرتفع انار، ایستاده جان میسپارد
قلعه داوودآباد در محاصره آبیاری درختان شکاف برداشته و ساخت و سازهایی در حریمش شکل گرفته، این اثر متعلق به دوره صفویه است
ساختمان اداره طرق انار به زبالهدانی تبدیل شده و شکاف دیوارهایش روز به روز عمیقتر میشود
یخدان تاریخی انار و مرگ تدریجی
مرمت غیراصولی ارگ ساسانی انار
مدرسه سعدی، اولین مدرسه دولتی انار نیز حال و روز خوشی ندارد
حکایت محسن منصورآبادی، مسئول میراث فرهنگی انار حکایت غفلت در حفاظت از هویت تاریخی این شهرستان است. حکایت کسی است که میزش در میراث فرهنگی انار است و خودش بین انار و کشکوئیه در رفت و آمد است.
حکایت آثار تاریخی شهرستان انار، مثنوی درد و رنجی است که گویا آقای منصورآبادی حوصله مرور و دلسوزی آن را ندارد. حکایت منصورآبادی، گفتاردرمانی و حرف و شعار است و آنچه در عمل میبینیم، مرگ تدریجی این آثار است.
آقای منصورآبادی این گزارش تصویری را ببینید و بدانید که “دو صد گفته، چون نیم کردار نیست”…