• امروز : جمعه - ۱۰ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 29 March - 2024

انتقاد پذیری لازمه رشد فرهنگی

  • 03 مهر 1393 - 0:08
انتقاد پذیری لازمه رشد فرهنگی

 آیا از انتقادهایی که با آنها روبرو می شوید به عنوان ابزاری برای پیشرفت واصلاح خود استفاده می کنید؟ و یا بالعکس واکنش خصمانه از خود نشان می دهید؟ آیا به موقعیتی هایی که می توانید به نحو احسنت از آنها برای رشد و تعالی خود استفاده کنید به دیده ی تردید می نگرید؟
شکی نیست که پذیرش و هضم انتقاد کار دشواریست، حتی اگر منتقد در نهایت حسن نیت و درستی به اظهار نظر بپردازد. قبول کردن حرف های کسی که اشتباهاتتان را به شما گوشزد می کند امر خوشایندی نخواهد بود؛ اما برای تجلی هر چه بیشتر موفقیت در جامعه، “انتقاد” باید در ذهن افراد جا بیفتد، در روح آنها سیلان پذیرد و به عنوان پاره ای تفکیک ناپذیر از بدنه ی فرهنگی جامعه درآید..

 گرچه عتاب و سرزنش و ملامت باعث گفتگو و بگومگو و جدال است اما بهتر از نگفتن و به دل بردن و کینه ورزی است . بنابر این نباید از عتاب و سرزنش بجا و مناسب روی برگرداند و آن رابه دل برد زیرا به کینه و عقده های متراکم تبدیل می گردد و سرانجام به انفجار می رسد.  پس انتقاد لازم است و اگر بخواهیم انتقاد را تشبیه کنیم می توانیم بگوییم کسی که از ما انتقاد می کند مانند آیینه است که معایب و ایرادهای  ما را نشان می دهد

دلایل انتقاد گریزی

هیچ کس از انتقاد خوشش نمی آید ما دوست داریم باور کنیم هر کاری که می کنیم درست است حتی اگر خلاف آن انجام شده باشد وقتی ما اشتباهی را انجام می دهیم آن را توجیه می کنیم تا کسی متوجه نشود اما دیگران متوجه می شوند و گاهی این اشتباها ت را گوشزد می کنند دلایل این مساله را در موارد زیر می توان جستجو کرد

۱- تجربه کودکی

واکنش ما به انتقاد بستگی به تجربه ای دارد که درگذشته نزدیک یا بسیاردور(به طورمثال درزمان کودکی) کسب کرده ایم. تجربه کودکی ما ازانتقاد وطریقه رفتاروالدین با ما نقشی بسیارمهم دربرخوردمان با انتقاددربزرگسالی دارد. چرا افراد حتی دربرابرانتقادهایی که گاهی خودشان برآنها واقف هستند، عکس العمل منفی یا نامناسب نشان می دهند؟ برای چند لحظه، فکرکنید وتجاربی که ازانتقادهای گذشته درذهنتان برجای مانده است، به خصوص آنهایی که به دوران کودکی شما مربوط می شود، مرورکنید. ببینید آن را با کدام یک ازاین موارد مترادف می بینید، چون ازتاریکی می ترسیدید وحاضرنشدید درتاریکی ظاهرشوید، بچه ترسووبزدل لقب گرفتید؛ وقتی کاری را به خوبی انجام ندادید، دست وپاچلفتی خطاب شدید؛ برای آنکه لباستان را کثیف کردید به سختی سرزنش شدید؛ وهزاران مثال دیگرکه در همه آنها شخصیت شما زیر سوال رفته است نه رفتار شما.

۲- بر چسب زدنها

یکی ازعناصراصلی وهمگانی انتقاد ،القاب وبر چسب ها  است. کمترپدروماردی به این اصل مهم توجه می کنند که آنها باید ازرفتارفرزندشان انتقاد کنند. ولی شخصیت او را زیر سوال نبرند. بنابراین، خاطره هایی که ازانتقادهای گذشته به یاد داریم ودرذهن ما باقی مانده است، عناوین ناخوشایند ی است که به ما لقب داده اند. تومایه دردسرهستی، توآدم حقه بازی هستی، توهیچ وقت به پای خواهرت نمی رسی، توبه جایی نخواهی رسید وغیره . جمله هایی ازاین قبیل بدین معنا نیست که شما کاراشتباهی انجام داده ویا حرف ناپسندی زده اید، بلکه این باور را القا می کند که شما نادان، احمق وبد هستید.

۳- احساس طردشدگی

 آنچه ما را  نسبت به انتقاد حساس کرده ومی کند، احساس طردشدگی است. وقتی کسی ازماانتقاد می کند،آن را برخوردی دوستانه که هدفش منافع ماست؛ به شمارنمی آوریم؛ بلکه به حساب مخالفت شخص، تنبیه، بی محبتی وگاهی نفی کردن کامل خود می گذاریم. ما تقریبا به خود حق می دهیم که انتقاد را امری منفی وغیردوستانه تلقی کنیم.

تجارب کودکی همواره به ما آموخته اند که انتقاد را طرد شدن تلقی کنیم واین باور با حوادثی که پس ازآن درزندگی ما رخ داده، تقویت شده است. ما آموخته ایم به منتقدان خود شک کنیم. همیشه جمله ای را پیش بینی می کنیم. همیشه تصورمی کنیم، باید دربرابرانتقاد کننده ازخود دفاع کنیم. ازاین رو، همین که احساس می کنیم کسی ازما انتقاد دارد، حالت تدافعی به خود می گیریم. گاهی براین گمانیم که ممکن است طرف مقابل قصد برتری طلبی داشته باشد وبخواهد برتری خود را به نحوی به ما ثابت کند. بنابراین، چنین می نماید که با قبول انتقاد آنان ما(( بازنده)) وآنها (( برنده)) خواهند شد. به همین دلیل است که انتقاد، همچون زمین مین گذاری شده محیطی حساس واحتیاط آمیزاست.

۴-      خودخواهی

 ‏از جمله دلایل انتقاد گریزی  اعتقاد به درستی افکار و اندیشه خود و نادرستی افکار دیگران است

انسان گاهى به خاطر «حب نفس‏»، یا عیوب خود را نمی ‏بیند ونمی ‏فهمد، یا حاضر نیست ‏خود را داراى عیب و نقص بداند، از این رو، نقد و تذکر دیگران را هم بر غرض‏ ورزى و دشمنى حمل می ‏کند.

۵-  احساس ضعف

  تا زمانی که انسان  در حال ضعف باشد وقتی  کسی از او انتقاد کند ، نمی تواند تحمل کند  زیرا کسی که ضعیف باشد ،انتقاد کننده را دشمن خود می پندارد.

۶- پایین بودن اعتماد به نفس

 افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند از انتقاد فرار می کنند،‌از کوره درمی روند ،‌پرخاش می کنند وناسزا می گویند کسی که اعتماد به نفس بالا دارد از انتقاد نمی ترسد وبر عکس کسی که اعتماد به نفس پایینی دارد ازانتقاد می ترسد واز ترس واقعیت های اطراف خود(از جمله همین انتقاد) را بیش از حد بزرگ می کند

۷-   شک و تردید در  حسن ‏نیت انتقاد کننده :

  گاهى ممکن است در حسن ‏نیت و خیرخواهى و نظر دوستان ‏کسى شک و تردید داشته باشیم و در نتیجه به آنچه که نقد می ‏کند، توجهى نکنیم

۸-      تکبر

  تکبر و خودخواهى، جلوه‏هاى گوناگون دارد. یکى هم غرور درمقابل «نقد» است. از آن طرف، «نقدناپذیرى‏»، نشانه نوعی ‏غرور و تکبر و عامل در جا زدن در ورطه بدیها و کاستی هاست. گاه‏نا به‏ترین موعظها و تذکرها هم، وقتى به دلهاى داراى کبر می ‏رسد، با«عدم پذیرش‏» مواجه می ‏گردد و انسان را محروم می ‏سازد.

به تعبیرزیباى امیرالمؤمنین علیه السلام:

میان شما و پند، حجاب و پرده‏اى از غرور افکنده شده است.

آینه چون عیب تو بنمود راست *** خود شکن، آیینه شکستن خطاست

حسام

عضو تحریریه انارپرس

منابع :
http://doctormortezaee.blogfa.com
http://www.moshavereh.porsemani.ir

ثبت دیدگاه