• امروز : پنج شنبه - ۳۰ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 18 April - 2024

زخم عاشورا

  • 13 آبان 1393 - 0:00
زخم عاشورا

روز عاشورا حسین، حالی پریشان داشتی
روبرویت لشکری از زرپرستان داشتی
عصر عاشورا نبود شام غریبانت حسین
از منی تا کربلا شام غریبان داشتی
نیک میدانم در آن صحرای پر سوز و عطش
از تب دین خدا لبهای عطشان داشتی
باورم هرگز نمیگردد حسین, از بهر آب
حالتی چون تشنگان در آن بیابان داشتی
گر چه ظاهر می نمود عطشان لبی از بهر آب
در درون سینه مجمرهای سوزان داشتی
نیست در یاد کسی, یک شب تورا آسودگی
لال گردم گر بگویم بیمی از جان داشتی
اشکهایت یا حسین بود از غم فردای دین
لابه لای اشک خود صد ناله پنهان داشتی
ترک جان کردی نمودی چون ره جانان به پیش
کی غم از قربانی یاران و طفلان داشتی
راحت آن روزی شدی از کربلا تا قصر شام
یاوران  یکدلی مثل اسیران داشتی
وقت آسایش تو را آن  لحظه شد در کربلا
بستری از خاک پرخون و  مغیلان داشتی
قصد کردن کوفیان تا جامه ات بیرون کنند‌
جامه ی صدپاره اندامی تو عریان  داشتی
جامه ات را پیش خود گفتند یقین باشد گران
غافل از این جامه و رخت فقیران داشتی
تازه فهمیدند آن مخلوق بی وجدان,حسین
با ضعیفان جهان راهی تو یکسان  داشتی
شد قلم گریان زشرح شام و حال زینبت
خواهری غمدیده با چشمان گریان داشتی
شامیان گو تازه فهمیدند زینب دخت کیست
آن زمان در شام هم نادم فراوان داشتی
خطبه زینب یزید و کاخ او را لرزه شد
ظالمان را آن زمان چو بید لرزان داشتی
یک طرف جام شراب و یک طرف راس تو بود
بر لبت در طشت خونین  ذکر قرآن داشتی
یا حسین دیگر ندارد طاقتی دست و قلم
تا نویسد آن مصیبت ها به دوران داشتی
زخم ظاهر را همه دیدند اما ای دریغ
زخم های بس عمیقی در دل و جان داشتی

قدمعلی طوسی زاده اناری

IMG_0647

ثبت دیدگاه