شهرستان انار از چه مینالد؟ مشکلات عمده این شهرستان چیست؟ این سوالی است که دیگر هر شهروند اناری، پاسخ آن را میداند. انار از نداشتن بیمارستان و عدم پیگیری قاطعانه مسئولین برای احداث آن مینالد.
انار از شورای شهری مینالد که در سالهای گذشته، فرصتهای زیادی را برای احقاق حقوق مردم انار از دست داد.
انار از نمایندهای مینالد که اسما نمایندهاش در مجلس است اما رسما اینگونه نیست.
انار از مسئولانی مینالد که به جای شناسایی مشکلات عمده شهرستان و تلاش برای حل آنها به روزمرگی دچار شدهاند و برخی نیز “چاکر” عدهای دیگر شدهاند و اصلا فراموش کردهاند که در برابر مردم مسئول هستند…
انار از سالهایی مینالد که برخی مسئولیناش (حمید.م) در زمان مسئولیتشان اجازه دادند منطقه شمش از انار جدا گردد و انار بخشی از پاره تن خود را از دست بدهد.
انار از کسانی مینالد که به راحتی آب خوردن، حق و حقوقش را قربانی میکنند مانند ماجرای تغییر مسیر راهآهن و دور کردن آن از انار.
انار از نالههای دختران و پسرانی قامتش خمیده که تفریحشان خیابانگردی و خانهنشینی شده است و از کمترین امکانات تفریحی و فرهنگی برخوردار هستند.
انار حسرت میخورد که چرا با وجود بهترین موقعیت جغرافیایی اما از توسعه صنعتی عقب افتاده و بیکاری دامان جوانانش را گرفته است.
انار روزهایی را به یاد میآورد که غریبهها زمینش را برای بیرون کشیدن آب سوراخ سوراخ کردند و این سوراخهای عمیق را به اناریها فروختند و پولها را برداشتند و رفتند و انار ماند و آینده تیره بدون آب.
انار از تنگنظری کسانی مینالد که به محض قدرت گرفتن، همه تلاش خود را برای حذف کسانی به کار میبندند که با آنها اختلاف دیدگاه سیاسی دارند.
انار از سکوت مسئولانی مینالد که در زمان احداث کمربندی، زحمتی به خود نداند که اعلام کنند این کمربندی استاندارد نیست و اجازه افتتاح آن را تا رفع همه نواقص ندهند.
انار از نابودی آثار تاریخی و جاذبههای طبیعیاش غمگسار است.
انار مینالد از اینکه سرمایهگذارانش فراری داده میشوند.
انار مینالد از اینکه روزگاری ورزشاش آبرویی و افتخاری داشت اما امروز با بیتدبیریها پسرفت کرده است.
انار از آن روی مینالد که اغلب مدیران بومی در برابر برخی مدیران غیر بومی که آینده انار را به بازی گرفتهاند، سکوت میکنند…
انار این روزها خیلی نالان است و هیچ مرهمی نیز برای رنج و درد خود پیدا نمیکند…
کاش گوشی برای شنیدن این نالهها بود…