صدها، شاید هزاران محقق، سالهاست که درباره آب تحقیق میکنند و سالهاست که درباره روشهای حفاظت از منابع آب و کنترل این منابع مینویسند.
در این خصوص، میتوان به شاخصترین آنها، استاد بزرگوار، پرویز کردوانی، پدر علم کویرشناسی ایران اشاره کرد. از روشهای فنی گرفته، اصول اقتصادی، تشکلهای مردمی، تا کنترلهای قانونی را برای کنترل برداشت از منابع آب توصیه کردهاند. اما چنانچه میبینید، این گفتهها تاثیر کمی داشته و یا اصلا بیتاثیر بوده است. اگر غیر این بود، نمیبایست منابع آب به این سرانجام میرسید. به عبارت دیگر، کاری که با چاشنی اخلاق و دین به پیش میرود، نمیتوان با ابزار دیگری کنترل کرد.
وقتی که از پیامبر (ص) این حدیث را نقل کردهایم که: ” هر کس درختی را قطع کند، خداوند او را با سر در آتش جهنم خواهد انداخت” چگونه یک متخصص غیر دینی میتواند به کشاورزان بگوید، باغهای اضافه خود را حذف نموده و درختان اضافه را قطع کند. این در حالی است که همین پیامبر (ص) دستور داد که جلوی خودشان درختی را که به دیگران ضرر میزند، از ریشه قطع کرده و بیرون بیاندازند(قاعده لاضرر). جالب اینجاست که علمای دینی ما، زمان نقل این داستان، علت این دستور پیامبر را مزاحمت ایجاد شده توسط صاحب درخت، برای زن و بچه مردم میدانند. این در حالی است که از زیان وارد شده توسط درختان اضافهای که با نابود کردن منابع آب به نسل حاضر و نسلهای آینده زیان میرسانند، حرفی به میان نمیآورند.
وقتی که از امام علی (ع) نقل میکنیم که قنات حفر کرده و آن را انفاق مینمود و بدین وسیله حفر چاه و استخراج آب از زمین را ارزش تلقی میکنیم، چگونه میتوانیم به کشاورزان بگوییم که دیگر بس است، حفر چاه را متوقف کنید. این در حالی است که علمای دینی پیرو مولای متقیان، قاعده فقهی اتلاف را مطرح میکنند که میگوید: هر کس مال دیگری را از بین ببرد یا آن را از مالیت بیاندازد، ضامن جبران آن است و در این مسئله شریک بودن خود فرد در آن مال، تفاوتی ایجاد نمیکند. منابع آب زیر زمینی جزء منابع مشترک بوده که تمام انسانهای زمان فعلی و نسلهای آینده در آن شریک هستند. کسی که این منابع را تلف کرده و طوری با آن برخورد نماید که منبع خشک شده و از مالیت بیافتد، مدیون دیگران است و باید آن را جبران نماید. ولی معلوم نیست در هنگام نقل این قاعده، چرا علمای دین از منابع آب زیر زمینی مثال نمیزنند.
در برابر تمام احادیث، روایات و اصول فقهی که مردم را تشویق به برداشت از منابع آب میکنند، اصول محکم اخلاقی و دینی نیز وجود دارد که بر حفاظت از منابع آب تاکید دارند. اما مشخص نیست که چرا بر روی منابر، تنها جزء اول آن بیان شده و امروزه در جامعه ما به طور شاخص مطرح است.
آیا روحانیون عزیز، از وجود اصول اخلاقی و دینی حفاظت از منابع آب بیخبرند؟ آیا کاربرد آنها را در حفاظت از منابع آب نمیدانند یا اینکه از ترس کاهش محبوبیت خود در نزد مردم، از طرح این اصول خود داری میکنند؟
سوره المائده، آیه ۶۷
“اى پیامبر آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است کاملا (به مردم ) برسان و اگر نکنى ، رسالت او را انجام نداده اى و خداوند تو را از (خطرات احتمالى ) مردم نگاه میدارد، و خداوند جمعیت کافران (لجوج ) را هدایت نمیکند.“
دکتر محمد عبدالهی عزتآبادی