یکی از مخاطبان به نام «علیزاده» در خصوص تخریب دبیرستان شهیدان قدیری – انارکی شهر انار ارسال کرده است.
این مدرسه که اولین دبیرستان انار بود و در سال ۱۳۵۵ تاسیس شده بود، چند روز قبل تخریب شد.
این مخاطب نوشته:
یادت بخیر، یاد ایام جوانی بخیر، یاد دوران دبیرستان بخیر، یاد آن همه خاطره یاد آن روزهای سیاه و سپید.
یاد روزهای جبهه و جنگ، یاد روزهای اعزام نیرو، یاد روزهای تشییع شهدای همکلاسی، یاد دوستان یاد یاران.
یاد معلمهای یزدی، یاد کاظم اناریدخت، یاد محمد فلاح، یاد موسوی، یاد سلیمانی، یاد تهرانی، یاد دشتی، یاد شکرالهی، یاد همهٔ معلمان بیادعا و صمیمی آن دوران بخیر، یاد مرحوم اکبر فلاح، یاد مرحوم یزدیزاده که اینک پاداش کار پیامبرگونه خویش را از خداوند دریافت مینمایند.
یاد سیدمحمد هاشمی، یاد غلام محمدیان، یاد صالحیها، یاد قاسم واحدالعین، یاد ارجمندی، یادقدیریها و انارکی محمدیها یاد همه شهدای این دبیرستان که در روزهای آتش و خون از پشت نیمکتها برخاستند و به جبههها شتافتند و دیگر بر نگشتند.
یاد آن دانش آموزانی بخیر که از اینجا رفتند و سالها در زندانهای بعثیون با شکنجه و غم و غربت سوختند و ساختند.
یاد یاران سفر کرده بخیر، یاد آنها که به دیدار معبود شتافتند و روحشان به یاد خاطرات آن روزها هر روز در آسمان این دبیرستان به پرواز در میآید.
یاد آن دوستان که اینک به جایی رسیدهاند و روزگارشان بر وفق مراد است و با بزرگان این مملکت نشست و برخاست دارند.
یاد آن چهرههای پر از صفا و صمیمیت که این روزها با موهای خاکستری و سپید تزیین گشته بخیر.
یاد زنگهای ورزش و مسابقات، یاد جشنهای دهه فجر، یاد گروههای تئاتر و سرود، یاد آن شادیهای تکرار نشدنی بخیر.
یادت بخیر دبیرستان، یادت بخیر ایام نوجوانی، یادت بخیر کتاب خاطرات نسلهایی از مردم انار.
ای کاش به بهانه نوسازی این کتاب خاطرات ما را پاره پاره نمیکردید.
کاشی در سرزمینی که زمینهای فراوانی در گوشه و کنار شهر بلا استفاده مانده، فقط به این چند متر مربع زمین چشم نمیدوختید.
کاش صدای خنده نوجوانان شهرم را از داخل این کلاسها میشنیدید و رای به خاموشی و سکوتی همیشگی نمیدادید.
افسوس و صد افسوس که وقتی به ارزش چیزی پی میبریم که دیگر وجود ندارد.
چه سود از این همه آه و افسوس، وقتی کاری نمیتوان کرد.