از دیدگاه قرآن، عامل دیگر مخرب سرمایه اجتماعی، تکیه و اعتماد کردن بر ستمکاران، میباشد.
آیا پذیرفتن تفکرات و اعتماد بر اعمال افرادی که در یک منطقه وارد شده و هدفی جزء کسب سود به هر قیمتی ندارند صحیح است؟ آیا افرادی که در یک منطقه ساکن بوده و زندگی آنها بستگی به زندگی طبیعت آن منطقه دارد بایستی مانند کسانی رفتار کنند که در مناطق دیگر زندگی کرده و هدفی جزء کسب سود حتی به قیمت تخریب آن منطقه را ندارند؟
در بسیاری از موارد دیده شده است که افراد غیر بومی به مناطقی وارد میشوند که با کسب حداکثر سازی سود و استفاده از تکنولوژیهای پیشرفته، چنان فشاری بر منابع آب میآورند و به قیمت تخریب آنها سودهای کلانی را به جیب میزنند. این افراد با چشم پوشی از اثرات فعالیتهای خود، افراد بومی را به سنتی بودن و عقب افتادگی متهم میکنند.
آیا این افراد که طبیعت را به قیمت کسب سود بیشتر از بین میبرند مصداق ظالم ندارند؟ آیا اعتماد و پیروی و دنباله روی آنها چیزی جزء خسران دارد؟ لذا افراد هر منطقه بایستی با توجه منابع آن منطقه و پیروی از اصول توسعه پایدار و در حد توان و ظرفیت منابع به فعالیت بپردازند و از پیروی افراد فرصت طلب خود داری کنند.
سه عامل دیگری که باعث از بین رفتن اعتماد و تضعیف سرمایهای اجتماعی میشود، به عهد و پیمان وفا نکردن، سوگندها را بعد از محکم ساختن شکستن و سوگندها را وسیله فساد و خیانت در میان خود قرار دادن میباشند. در این خصوص میتوان گفت که عدم اجرای قانون آب توسط مجریان، اعتماد به آنها را از بین میبرد. هنگامی که مردم به مجریان قانون به عنوان حافظان منابع آب اعتماد کرده ولی آنها خلاف آن را ثابت میکنند امکان اجرای قانون و قانع کردنشان برای اجرای دقیق آن سخت میشود. دروغ گفتن عامل دیگری است که سرمایههای اجتماعی را به کلی از بین میبرد.
سوره هود، آیه ۱۱۳
«و بر ستمکاران تکیه ننمایید، که موجب مى شود آتش شما را فرا گیرد; و در آن حال، هیچ ولىّ و سرپرستى جز خدا نخواهید داشت; سپس یارى نمى شوید.»
دکتر محمد عبدالهی عزتآبادی