حسین پوررشیدی، شاعر و طنزپرداز اهل شهرستان انار، شعری با عنوان «ماراتن تحریم» سروده است.
ماراتن تحریم
روی خط شروع میمانیم، تیر آغاز بر شقیقهیمان
ما دویدیم و اوج بازی را دستهایی« غریب»! میپیچند
ما شکستیم و دیگران بردند، ما دویدیم و دیگران رفتند
حرفمان نان و آب بود اما، بیستم آب هم نمیخوردند
سم چینی، جواب آفت بود، جای دزدان، همیشه راحت بود
شیره در جان پستهها افتاد، شیرها در قفس کمین کردند
شغل خواستیم داد زدند: تحریم! نان و آب و زندگی تحریم
دستمان ز چاره کوتاه و مملکت در جنون میبردند
دادها تا خدایمان نرسید، پشت بابا خمیدهتر میشد
توی هر قصر با غم مردم، گرگها از خزانه میخوردند
روی کانال دروغ میگفتند، توی سایت و مجله، روزنامه
غرب«لولو»ی ما میشد، اختلاس؟! نه!نه! غربیان دزدند!
ذره ذره پول جمع میشد، «بابک» و «امیر» مغتنم میشد
دست ما پینه بستهتر می شد، زیر خط فقر میمردند
خط پایان قصه نزدیک است، راه سخت است و کم نیاوردیم
«چشم» تاریخ قاضی ما هست، نسل ها« جدید» میفهمند!
حسین پور رشیدی