• امروز : پنج شنبه - ۹ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 28 March - 2024

شعری از حسین پور رشیدی؛ شغل خواستیم داد زدند:تحریم! نان و آب و زندگی تحریم

  • 04 آبان 1394 - 19:01
شعری از حسین پور رشیدی؛  شغل خواستیم داد زدند:تحریم! نان و آب و زندگی تحریم

حسین پوررشیدی، شاعر و طنزپرداز اهل شهرستان انار، شعری با عنوان «ماراتن تحریم» سروده است.

ماراتن تحریم

روی خط شروع می‌مانیم، تیر آغاز بر شقیقه‌یمان
ما دویدیم و اوج بازی را دست‌هایی« غریب»! می‌پیچند
ما شکستیم و دیگران بردند، ما دویدیم و دیگران رفتند
                                      حرفمان نان و آب بود اما، بی‌ستم آب هم نمی‌خوردند
سم چینی، جواب آفت بود، جای دزدان، همیشه راحت بود
                                     شیره در جان پسته‌ها افتاد، شیرها در قفس کمین کردند
شغل خواستیم داد زدند: تحریم! نان و آب و زندگی تحریم
                                   دست‌مان ز چاره کوتاه و مملکت در جنون می‌بردند
دادها تا خدایمان نرسید، پشت بابا خمیده‌تر می‌شد
توی هر قصر با غم مردم، گرگ‌ها از خزانه می‌خوردند
روی کانال دروغ می‌گفتند، توی سایت و مجله، روزنامه
                                غرب«لولو»ی ما می‌شد، اختلاس؟! نه!نه! غربیان دزدند!
ذره ذره پول جمع می‌شد، «بابک» و «امیر» مغتنم می‌شد
                                 دست ما پینه بسته‌تر می شد، زیر خط فقر  می‌مردند
خط پایان قصه نزدیک است، راه سخت است و کم نیاوردیم
«چشم» تاریخ قاضی ما هست، نسل ها« جدید» می‌فهمند!

حسین پور رشیدی

۴_۳۱۵۷۶۰۵۰۲۳۳۸۷۴۸۶۴۱

ثبت دیدگاه