• امروز : پنج شنبه - ۹ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 28 March - 2024

طنز جدیدی از «خادم الملک اناری» در سایت انتخاب

  • 15 آذر 1394 - 15:36
طنز جدیدی از «خادم الملک اناری» در سایت انتخاب

سایت انتخاب، طنز جدیدی از «خادم‌الملک اناری» منتشر کرده است.

این مطلب طنز درباره سید حسن قاضی زاده هاشمی، وزیر بهداشت است.

متن این طنز را به نقل از سایت انتخاب در زیر می‌توانید بخوانید:

هوالعزیز

تذکره الوزراء ـ دفتر ثانی ـ مولانا دکتر سیدحسن قاضی زاده هاشمی وزیر بهداری (انارالله برهانه)

(وزارت بهداشت و  درمان و آموزش پزشکی و غیره قدیم)

آن وزیر با کفایت، آن صاحب لیاقت، آن اهل تقیه، آن زننده بخیه، آن با کلاس فریمانی، آن پزشک مؤدب ایرانی، سوزن الکابینه و اختر الآبگینه طبیب الاطباء عالمی، مولانا و دکترنا سیدحسن قاضی زاده هاشمی (اطال الله عمره الشریف)  پیراشکی می خورد و پیراپزشکی درس میداد و پزشکی می خواند و بس ناز بودی و ثروتمند و بی نیاز بودی!

مصرع: تمام دنیا یکطرف تو یکطرف عزیزم!

گویند به مکتب خانه سوزن خیاطی به هم مکتبی هایش بزد و بگفت من حکیم باشی‌ام!

شکایت به مکتب دار بردند! فلکش بکرد و او می خندید گفتند از چه می خندی؟ واو (سلمه الله تعالی) بگفتا: حال فهمیدم که طب سوزنی چقدر می سوزه! و  دانستند که او طبیب ارتوپد می شود و شد! منتهی به قاعده یک متر و ده سانتی متر بالاتر و چشم پزشک شدندی . شعر : به چشمای تو سوگند که عشقت واسه من رنگ جنونه!!!

و کلمات قصار از وی به کثرت در کتب صحیه و طبیه و طبیعیه منقول است و منها هذه الجمله المبارکه «الطبابه هو الاسرار الخفیه و مشتمل علی الجراحی والبخیه و السوزن و الآمپول و الحبس البول! و الوازلین و الپنی سیلین و الخیلی چیزها که جیزه‌ها» ترجمه:

خیلی وقته که دیگه دلم برات تنگ نمی شه!

گل ابریشم من گل که دلش سنگ نمی شه!

روزی مخالفانش پاپیچش شدند که طبیب الچشم چه می خوری؟

گفت: غم بیماران را! گفتند: دیگر چه؟ گفت: نان و ریحان را!

گفتند چه پوشی؟ گفت: خلعت یاران را! گفتند: به کجا می غنودی؟ گفت: یکصد تختخوابی بیمارستان را! گفتند: به کجا می شوی؟ گفت: ساختمان بهارستان را! گفتند برای چه؟ گفت: پاسخ گفتن استیضاح کنندگان را! گفتند: چپی هستی یا راستی؟ گفت: چپ اندر راست کنان قیچی وار! گفتند: ما نی فهمیداندی! و او «کثرالله امثاله» بفرمود: « از بس فضولید»!!!

شعر: سرکوچه کماچه (۱) به من چه به من چه!!

گویا دعوای ماچه! به من چه به من چه!!

منادیان گفته اند: اربابان کاغذ  اخبار و روزنامه چی ها از مولانا وزیر بهداری (ایده الله علی سبیل الطبابه) پرسش کردند: یا ایها الوزیر! طبابت تو را خوشتر است یا وزارت؟ و او (سلمه الله) بفرمود: هر دو بابت!!

نقل است در جوانی طبابت سنتی بکرد! به جوانکی ناخوش نسخه دادی که عرق ریحون (۲) با زیتون بیامیز و بنوش و عرق شاتره از خاطرت نره با عرق گلپونه در هم آمیز و بیاشام.!!

بیت:    گلپونه های وحشی دشت امیدم!

که من خود از وزارت ناامیدم!!

راپورت او به شهربانی دادند! احضارش بکردند و توبیخ! که تو عرق و نوشیدن و آمیختن فرمایی که این سه مثلث گناه ساختندی! و سیدنا الوزیر (غفرالله ذنوبه) فرمودی: دبیا! این عرق که نیست اون عرق! فاصله اشان هست صدورق! گفتندش: پس بایستی عبارات مستحسن به جای کلمات مستهجن بیارائی! از  فردای آن روز (خدایش بیامرزاد) در محکمه طبابت جلوس بکردی و به ناخوشان (شفاهم الله) می فرمودی: روغن زیتون را با «اسمش رونبر» بکوبان و ماکول دار! و الله عالم بلاصل الماجرا و القضایا!!

فقد تمت هذه المقالت فی شرح احوالات سیدنا الوزیر الحسن القاضی زاده هاشمی بید عبد العاصی فی التاریخ یهویی همین حالا و این مقاله را مأخوذ دار وهمینطوری برو بالا!!

تا روایت بعدین بدرود ـ خادم الملک اناری

زیر نوشته ها:

۱ـ کماچ یا کماج نان محلی استان کارمانیا یا کرمان قدیم!

۲ـ ریحون: سبزی است که داد می زنند: آی تربچه، پیاز، گشنیز، ریحون

ثبت دیدگاه