• امروز : پنج شنبه - ۹ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 28 March - 2024

یادداشتی از حسین پوررشیدی؛ در انتخابات شرکت کنیم یا نه؟

  • 21 آذر 1394 - 14:34
یادداشتی از حسین پوررشیدی؛ در انتخابات شرکت کنیم یا نه؟

حسین پوررشیدی در این یادداشت به بررسی چرایی گریز مردم از سیاست و پیامدهای آن پرداخته است. نویسنده در این یادداشت می‌گوید که بی‌تفاوتی در عرصه‌های سیاسی، باعث قدرت گرفتن منفعت‌طلبان می‌شود.

دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و پنجمین دوره انتخابات مجلس خبرگان ۷ اسفند سال جاری برگزار می‌شود.

متن یادداشت به شرح زیر است:

اگر جایی را که ایستاده‌اید، نمی‌پسندید؛ عوضش کنید. شما درخت نیستید! «جیم ران»

چرا در ایران با این رکود سیاسی روبرو هستیم؟ چرا مردم ایران ترجیح می‌دهند به هر صورت ممکن خود را از هرگونه بحث سیاسی و هر گونه جو سیاسی بلافاصله برهانند؟

سیاست زدگی یعنی «روش لاقیدانه نسبت به سیاست و خودداری از شرکت در جریان سیاسی و داشتن مشی صریح سیاسی.»

نگاهی به ادبیات روزمره ما نشان از تسلط پدیده‌ای به نام سیاست گریزی دارد. در کلام روزانه، در مطالعه، در انتخاب دوست، در اشتغال اوقات کار یا اوقات فراغت، همه و همه نشان از بی‌میلی و حتی فرار از مقوله سیاست دارد.

سیاست از هر نوع آن به وسیله مردم مورد تمسخر و استهزا قرار می‌گیرد. چه می‌خواهد سیاست حاکم باشد چه سیاست علیه حاکم. در محاورات روزمره در هر شکلی، با تحقیر، استهزا و مزاح سازی از رفتار، حرف‌ها، عملکرد و نتایج به بار آمده سیاسی سردمداران حکومتی از سوی مردم کوچه و بازار روبرو هستیم. اما در حقیقت پرداختن به سیاست در ادبیات روزمره از غرولند در باب مسائل اقتصادی و از جک سازی‌ها و بذله گویی‌هایی بدین منوال قدمی فرا‌تر نمی‌گذارد. در صورتی که هرگونه سخن جدی سیاسی (چه برسد به عمل) با پشت پای مردم مواجه می‌شود.

اما علت چیست؟ یک علت آن سرخوردگی برخی اقشار از سیاست دولت و احزاب حاکم و وعده‌های تو خالی آن‌ها و سپس عمل نکردن به آنهاست. چیزی که زیاد این روز‌ها می‌شنویم: بابا اینا همه سر و ته یه کرباسند! یکی از یکی دزدتره! و الی آخر

علت دیگر سیاست گریزی، فقر تفکر است. امروزه در زمانه‌ای زندگی می‌کنیم که آدمی کمتر می‌اندیشد و فراوان سخن می‌گوید؛ چون که «تفکّر» دشوار است و راه آن پایان ناپذیر، خطرناک و درد آفرین. انسان امروزی در زیر حجاب‌های سنگین سیاست زدگی، روزمرگی، عادت، گله وار اندیشدن و تصمیم گرفتن و شعارهای پوچ و بی‌اثر، لگدمال گشته است.

دلایل بی‌شمار دیگری را نیز می‌توان بر شمرد که از حوصلهٔ بحث خارج است. اما آثار این پدیده بر روی جامعه چیست؟

دردسرهای سیاست زدگی و سیاست گریزی مردم

۱۰سال پیش و در چنین روزهایی تب و تاب سیاست ورزی چنان داغ بود که از انجمن‌های دانشجویی گرفته تا روزنامه نگاران مختلف، همگی هوس سیاست در سر داشتند. امروز اما پس از گذشت یک دهه از آن فضای سیاست زده، گویی جریانی معکوس در حال شکل گیری است.

بی‌تفاوتی و انفعال مردم در فعالیت‌های سیاسی بیشتر از همه و حداقل در ظاهر به اصلاح طلبان آسیب رسانده است. از آنجا که پایگاه اجتماعی و کف رای محافظه کاران ایران تقریبا ثابت است، هرگونه کاهش مشارکت در انتخابات به منزله کاهش آرای اصلاح طلبان به شمار می‌آید. این گونه است که در برخی تحلیل‌ها این تحریم کنندگان انتخابات و مردم منفعل هستند که مهم‌ترین رقیب اصلاح طلبان ارزیابی می‌شوند و نه محافظه کاران و اصولگرایان.

با این همه چرا بیشتر مردم از سیاست ورزی دوری می‌کنند؟ به نظر می‌رسد عمده دلایل پرهیز از ورود در این عرصه به موارد زیر مربوط می‌باشد:

-نا آگاهی (بیشتر مردم از چیزی که در باره آن نمی‌دانند، دوری می‌کنند)
-ترس (به دلیل اینکه عرصه سیاست در جامعه ما با خشونت آمیخته شده، مردم از ورود به این عرصه می‌ترسند)
– بی‌فایده دانستن (امروزه بیشتر مردم احساس می‌کنند سیاست ورزی نه تنها نفعی برای آن‌ها ندارد بلکه تصور می‌کنند موجب هزینه برای آن‌ها خواهد شد)
– بسیاری سیاست را مترادف زور، تزویر، دروغ، ریا، شعار گرایی، عوام فریبی می‌دانند. (این امر به دلیل رفتار سیاستمداران و پیشینه تاریخی و طولانی و ماندگار حکومت هاست)
و…
نتیجه
در حقیقت نمی‌توان در جامعه زندگی کرد و در سیاست مداخله نداشت. عدم توجه به امور سیاسی خود کمک به سیاست محافل منفعت‌طلبان است و عملا به یک سیاست مضر، به یک سیاست بد و به یک سیاست ارتجاعی مبدل می‌شود.

لاقیدی نسبت به سیاست و مسائل میهنی و اجتماعی کاملا به سود محافل قدرت‌طلب است. زیرا جامعه را از نبرد به خاطرخواسته‌ها، شرکت در تعیین سرنوشت خود و… دور می کند و توجه آن‌ها را از مسائل میهن و اجتماع خود به مطالب به کلی فرعی و زندگی روزمره و مسائل شخصی منحرف می‌سازند.

نه خیال‌پردازی راه حل خروج از بن بست کنونی است و نه ترک سیاست ورزی و نه شرکت بلاشرط در انتخابات. به نظر می‌رسد، انتخابات همچنان می‌تواند به عنوان هدفی عینی، کارآمد و سرنوشت ساز تلقی شود، اگر با شرکتی هوشیارانه و عقلانی توام شود.

 

حسین پوررشیدی

۴

ثبت دیدگاه