دقت در آیات قرآن نشان میدهد که نابودی اقوام به علتهای زیر بوده است:
۱- نادانی و عدم وجود دانش، برای مثال قرآن علل نابودی قوم عاد به شرح زیر بر شمرده شده است:
پیامبر خود را سفیه و دروغگو مى دانستند. زمانی یک فرد دیگری را نادان یا دروغگو میداند که اطلاعات وی را متناقض با اطلاعات خود بداند. با توجه به اینکه پیامبر خدا از سرچشمه وحی کسب اطلاع میکند بنابراین دارای اطلاعات صحیح است. لذا بایستی طرف مقابل یعنی قوم وی دارای اطلاعات پایین یا غلط بوده باشند. بنابراین یکی از دلایل سقوط این قوم نادانی و دانش پایین آنها از سرانجام کارهای خودشان بود و با توجه به اینکه در این زمینه از فرد مطلع و متصل به وحی پیروی نکردند به طور طبیعی سرنوشتی جز نابودی نداشتند. دومین دلیل نابودی قوم عاد پیروی کور کورانه از پیشینیان خود میباشد. این مسئلهای است که همواره انسانها در مقابله با روشهای جدید با آن مواجه هستند.
۲- ناسپاسی از خداوند و مصرف نادرست نعمتهای الهی و تغییر آیات خداوند: در قرآن، ناسپاسی نعمتهای خداوند را باعث گرسنگی و ترس دانسته شده است. در ادامه این آیات، مشخص میشود که گرسنگی و ترس اولین مجازات ناسپاسی نعمتهای الهی است. این مسئله نیز امری غیر عادی نبوده و نتیجه سیر طبیعی و علت و معلولی است. این در حالی است که پس از این مرحله اگر از دستورات پیامبری که برای نجاتشان آمد پیروی نکنند دچار عذاب و نابودی خواهند شد. این آیات نشان میدهد که اعمال نادرست انسان وی را در زندگی دچار مشکل مینماید. برای حل این مشکل همواره راه حلی وجود دارد. زمانی این راه حل با وجود پیامبران ایجاد میشد و گاهی با دانشمندان قابل حل میباشد. با این وجود اگر افراد جامعه بر اشتباهات خود تاکید نموده و پذیرای راه حلهای جدید نباشند سر انجام از بین خواهند رفت. با این وجود همواره مشکلاتی وجود دارند که تنها با نزول و حی حل خواهد شد و دانش بشر توانایی حل آن را ندارد.
۳-بیرون کردن پیامبران از سرزمین خود
۴-گناه کردن
۵- ظلم و ستم: در قرآن، همچنین از شهرها و آبادیهایی سخن گفته شده است که به خاطر ظلم و ستم خود نابود شدهاند. در این آیات ظلم و ستم هم دارای عذاب دنیایی معرفی شده و هم شامل عذاب اخروی میشود. به عبارت دیگر ظلم و ستمی که به دیگران کرده و با اعمال خود باعث آزار آنها شدهاند با همان ترتیب به خودشان برگشته است. این موضوع ظلم را میتوان دقیق به همین ترتیب به برداشت از منابع آب مورد توجه قرار داد. افرادی که با تجاوز به منابع آب و برداشت غیر مجاز حق دیگران شامل نسلهای کنونی و آینده را از بین میبرند، در نهایت به سرنوشت بیآبی و خشکسالی شدید دچار شده و تمدنشان نابود میشود.
۶- فساد: نکاتی که میتوان از داستان نوح در قرآن استخراج نمود، میتوان به شرح زیر بر شمرد. نخست اینکه فساد در زمین توسط هر قومی باشد در نهایت باعث نابودی میشود. این فساد هر منشائی داشته باشد در نهایت به نابودی میانجامد. این نابودی در نتیجه اعمال انسانها یک کار غیر طبیعی و خارق العادهای نیست بلکه یک سنت و قانون الهی است. به عبارت دیگر اگر همان رفتار بار دیگر در هر نقطهای از دنیا و در هر عصر و زمانی تکرار شود همان پیامد را به نبال خواهد داشت. نکته دوم، اشاره به حکمت عذابها و نوع آن دارد. قوم نوح که به کشاورزی و دامداری مشغول بودند بر اثر طوفان از بین رفتند. نکته جالب قوم نوح این است که نخست به خشکسالی دچار شده و سپس به سیل و طوفان مبتلا گشتند. این درست پیامد استفاده نادرست از منابع طبیعی است. تکیه اقتصاد فرعون نیز بر رود نیل بود. فشار فراوان و توسعه ناموزن و ناپایدار این رودخانه باعث شد تا در نهایت سیستم طبیعی این رودخانه به هم خورده و باعث نابودی آنها شود. سومین نکته مورد توجه این است که همواره راه نجاتی برای گریز از بلایا وجود دارد. زمانی نوح و کشتیاش بود. یک روش و یا یک مکتب نیز میتواند نجات دهنده باشد. این روش یا مکتب اهم از مکاتب اقتصادی، اجتماعی و… میتواند باشد. لذا وقتی بحث توسعه پایدار اقتصادی و لوازم آن میشود در نهایت به نجات تمدنها میانجامد و عدم پیروی از آن باعث نابودی خواهد شد.
سوره بقره، آیه ۲۱۱
«از بنى اسرائیل بپرس: «چه اندازه نشانه هاى روشن (و نعمت هاى فراوان) به آنها دادیم؟» و کسى که نعمت خدا را، پس از آنکه به سراغش آمد، تبدیل کند (و در مسیر خلاف به کار گیرد، گرفتار عذاب خواهد شد) که خداوند سخت کیفر است.»