شعر زیر اثر حجت باقری است که با گویش اناری سروده شده است.
****
بل یتو شعرا بگا به انار
که هنتو بمونه تو دفترا یادگار
به مثل شهر ما توی جهان نی
اگر چه خشکه مثل مازندران نی
که دارد گنبدی اون سبز و خرم
که ارزش دارد اون گنبد به عالم
همون گنبد که مال آل اعلاست
همون گنبد که از زادهٔ زهراست
همون گنبد که همچون برقراره
که تاریخی هشتصد ساله داره
همه زیبایی انگشتر نگینه
نگین کرمونم این سرزمینه
همه مردم شهر سخت کوش و مَردن
بیابونای شهر و پسته کردن
طلای سبز که از ایران زمینه
همه دونن که مال این سرزمینه
قدم در شهرها بنمودهام من
که خیلی شهرها پیمودهام من
پاریس کوچولوی ایران زمینه
انار ما تو کشور بهترینه
اگر چه مشکلات بسیار داره
بیمارستان در و دیوار داره
اگر چه پرورشگاهی نداره
بیمارستان که زایشگاه داره
برای راحتی کل اموات
توی شهر دو تا آرامگاه داره
از این سر تا به اون سرِ شهر
یقینا سی چهل تا چهار راه داره
تموم مشکلات شهر حل است
که چون شهر ما آزادراه داره
یقینا هر مسافر توی این شهر
میدونه که اقامتگاه داره
برای نظم در شهر و ترافیک
درون شهر پلیس راه داره
خیابونای شهرم هم یقینا
زیادی چالهها و چاه داره
ولی قطعا یقینا هر چهار راه
چراغ قرمزی همراه داره
همهٔ مجرمان اینگونه گفتن
توی پاسگاه که بازداشتگاه داره
برای آب دادن به زمینا
یقینا چند تا حلقه چاه داره
اگر چه قناتها گردیده است خشک
ولی آب که تو عمق چاه داره
برای حل مشکل بین مردم
که دادگاهی عدالت خواه داره
برای کارگران فصلی هم
اقامتگاه دور از راه داره
برای مشکلات روز شهرم
یکی شهردار رو به راه داره
برای مرغابیان مهاجر
توی فرهنگآباد زیستگاه داره
برای راه آهن هم جدیدا
یه طرحها برا ایستگاه داره
دانشگاه بیدانشجو هم اینجا
یه آسایشگاه و خوابگاه داره
برای بانوان ورزشکار هم
یکی سالن و ورزشگاه داره
سرتان درد نیارم اینکه شهرم
محیطی مثل تبعیدگاه داره