با گذشت یک هفته از این واقعه، بسیاری این سوال را مطرح میکنند که آیا واقعا نیازی به این شلیک مرگبار بوده است یا خیر؟
پس از این واقعه سرهنگ علیرضا پریور، معاون اجتماعی فرماندهی انتظامی استان کرمان در مصاحبهای با رسانهها به بیان جزییاتی از این تیراندازی پرداخت.
وی در این مصاحبهها تاکید کرده که «ماموران به کامیون مشکوک شدهاند، کامیون را تعقیب کردهاند، دستور ایست دادهاند، کامیون توقف نکرده، ماموران تیراندازی کردهاند و لاستیکها را هدف قرار دادهاند، کامیون پنج کیلومتر روی رینگ حرکت کرده، ماموران برای متوقف کردن کامیون به سمت آن تیراندازی میکنند، کامیون به دلیل تیراندازیها سرانجام توقف میکند و ماموران پس از بررسی کامیون متوجه ۲۸ افغان در آن میشوند.»
جناب سرهنگ پریور از جمله مقاماتی است که تلاش میکند مسائل را با گفتوگو تبیین و روشن کند. بر همین اساس پرسشهایی را که پیرامون واقعه تیراندازی به کامیونت حامل افغانها مطرح است، مطرح میکنیم، امید است که نیروی انتظامی کرمان با شفافسازی به روشنشدن ابعاد این ماجرا کمک کند.
۱- در فیلمها و تصاویر مشخص است که ماموران مسلح با لباس شخصی و خودروی غیرنظامی در کنار کامیونت حامل افغانها ایستادهاند. آیا تعقیب و گریز از سوی این ماموران بوده یا خیر؟ اگر تعقیب و گریز از سوی ماموران لباس شخصی بوده، راننده کامیون از کجا باید میدانسته که آنها واقعا پلیس هستند و به دستور ایست آنها توجه میکرده است؟ مردم در جاده یا هر جای دیگر اگر با دستور ایست افراد با لباس شخصی مواجه شدند، از کجا باید مطمئن باشند که دستوردهندگان واقعا پلیس هستند و خلافکاران نیستند؟
۲- اصلا فرض را بر این میگذاریم که تعقیبکنندگان با لباس فرم پلیس در حال تعقیب کامیونت بودهاند. این «کامیونت زهوار دررفته» در مقابل خودروی ماموران نمیتوانسته آنقدر سرعت داشته باشد که از دسترس خارج شود. ماموران میتوانستند با نزدیک شدن به این کامیونت، آن را به اشکال دیگر متوقف کنند. در فیلمها و سریالهایی که از ماموران انتظامی از صدا و سیما پخش میشود، آنها مامورانی هوشمند و زبده به تصویر کشیده میشوند که از پس چنین عملیاتهایی به خوبی بر میآیند. متوقف کردن یک کامیونت که در یک جاده کویری در حال فرار بوده، نباید آنقدر پیچیده باشد.
۳- فرض را بر این میگذاریم که ماموران برای متوقف کردن کامیونت چارهای جز شلیک نداشتهاند. قاعدتا لاستیکها تنها جایی است که ماموران میتوانند برای متوقف کردن «خودروی در حال فرار» به آن شلیک کنند. این کامیونت هم در حال فرار بوده و نیروی انتظامی میگوید ماموران برای متوقفکردن آن، تیراندازی کردهاند. آن ماموری که میخواهد شلیک کند، باید به جایی از خودرو شلیک کند که باعث توقفش بشود. شلیک به لاستیک کامیون میتوانسته باعث کند شدن حرکت آن و در نهایت توقفش بشود. ماموران هم به لاستیکهای کامیون شلیک کردهاند و هم به قسمت بار. یک سوال جدی این است که شلیک به قسمت بار کامیون، چه تاثیری میتوانسته در حرکت آن ایجاد کند. اگر منصفانه قضاوت کنیم، شلیک به قسمت بار هیچ تاثیری بر سرعت و حرکت کامیون ندارد و به همین دلیل شلیککنندگان به قسمت بار کامیون که تاثیری بر سرعت و حرکت کامیون نداشته و باعث مرگ افغانها شده، باید مسئولیت این شلیک مرگبار خود را بپذیرند.
۴- افغانهایی که در قسمت بار کامیون بودهاند، جرمشان این بوده که به صورت غیرمجاز وارد کشور شده بودند و مجازاتشان نیز هر چه باشد، مرگ نیست. راننده کامیون علاوه بر اینکه اقدام مجرمانه حمل افغانهای غیرمجاز را انجام داده، به دلیل بیتوجهی به دستور ایست پلیس یک اقدام مجرمانه دیگر یعنی فرار هم انجام داده است. روشن است که در واقعه تعقیب و گریز، آن ۲۸ افغان که در قسمت بار و زیر چادر بودهاند، به فرمان کامیون دسترسی نداشتهاند که آن را هدایت کنند و عملا در جرم فرار از دست پلیس هیچ نقشی نداشتهاند و این راننده بوده که جرم فرار را انجام داده اما در این واقعه، افغانهایی که هیچ نقشی در فرار کامیون نداشتهاند، کشته شدند. به عبارت دیگر، پلیس، کامیونت را به دلیل فرار تعقیب کرده اما به جای مجرم اصلی در ماجرای فرار یعنی راننده، افغانها که در فرار کامیون هیچ گناهی نداشتهاند، قربانی شدند.
۵- آبان ماه سال گذشته شش مامور نیروی انتظامی که در حال تعقیب یک خودروی پراید در تهران بودند، به سمت این خودرو شلیک کردند و باعث کشتهشدن سه تن از سرنشینان پراید شدند. این ۶ مامور بعد از این ماجرا بازداشت شدند.
نیروی انتظامی کرمان و مراجع قضایی میتوانند واقعه تیراندازی به کامیونت در جاده جوادیه – انار را بررسی کنند و اگر به این نتیجه رسیدند که ماموران در به کارگیری اسلحه و شلیک، قصور کردهاند، با آنها برخورد قانونی کنند.
۶- این یادداشت و این پرسشها نه برای دفاع از اقدام مجرمانه «ورود غیرقانونی به کشور» نوشته شده و نه برای محکوم کردن یک نهاد خاص؛ بلکه هدف روشن شدن ابعاد ماجرای کشتهشدن افغانهاست.
تعداد اندکی از مردم بر خلاف همه اصول انسانی میگویند چون فلان افغان در فلان جا جنایت کرده، پس این نوع برخوردها با افغانستانیها «حقشان» است. این نگاه غیرانسانی با هیچ منطقی قابل توجیه نیست. اگر یک افغان جنایت کرد، مجازاتش را خودش باید تحمل کند نه هممیهنانش. حدود یک ماه قبل هم یک نوجوان ۱۶ ساله ایرانی به «ستایش»، دختر ۶ ساله افغان در تهران تجاوز کرد، سپس او را کشت و روی بدنش اسید ریخت؛ آیا افغانها باید بگویند همه ایرانیها جنایتکار هستند؟
از سوی دیگر برخی از افغانهایی که ساکن ایران هستند، هم در زمان جنگ با عراق به جبهه رفتند و در دفاع از کشور ما شهید شدند و هم در حال حاضر در سوریه با نیروهای داعش در حال مبارزه هستند. چند هفته قبل نیز تعدادی از خانوادههای شهدای افغان ساکن مشهد با رهبر انقلاب دیدار کردند. رهبر انقلاب گفتند که من به شما افتخار میکنم. رهبر انقلاب حتی فراتر از این هم دو سال قبل گفتند همه کودکان افغان ساکن ایران (مجاز و غیرمجاز) باید بتوانند ادامه تحصیل بدهند.
تصاویر دیدار خانواده شهدای افغان در مشهد با رهبر انقلاب (فروردین ۱۳۹۵)
در کنار اینها باید این مساله را در نظر گرفت که در سالهای گذشته اغلب کارهای کشاورزی در شهرستانهای انار و رفسنجان از سوی کارگران افغان انجام شده و کشاورزان بومی نیز از افغانها راضی بودهاند.
پس انسانیت را نباید فراموش کرد. همانگونه که ما انتظار داریم اگر یک ایرانی در خارج از کشور، جرمی انجام داد، خارجیها نباید آن را به پای همه ایرانیان بنویسند، ما نیز نباید جرم یک افغان را به کل جامعه افغانستانیها تعمیم بدهیم و یک حکم کلی درباره آنها صادر کنیم. در هیچ آیینی، برادر را به جرم برادر مجازات نمیکنند… چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید.
اینطور که شما افغانها رو به ایران راه میدهید کم کم میشویم مثل فلسطین واسراییل افغانها یک قسمت ازکشور رو اشغال میکنند و بعد میشند صاحب اون قسمت خونه وزمینها رو هم قانونی خریدهاند اونوقت چه تدبیری برای چنین روی دارید!
اینطور که شما افغانها رو به ایران راه میدهید کم کم میشویم مثل فلسطین واسراییل افغانها یک قسمت ازکشور رو اشغال میکنند و بعد میشند صاحب اون قسمت خونه وزمینها رو هم قانونی خریدهاند اونوقت چه تدبیری برای چنین روی دارید!