• امروز : پنج شنبه - ۹ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 28 March - 2024

شعری از مریم حسن‌خانی(ا.حسینی)؛ گفته بودی کنار می‌آیم

  • 19 مرداد 1395 - 21:56
شعری از مریم حسن‌خانی(ا.حسینی)؛ گفته بودی کنار می‌آیم

شعر زیر سروده مریم حسن‌خانی یکی از شاعران توانمند انار است.

گفته بودی کنار می‌آیم
با نبودت..
چقدر خندیدم…
مست بودم شب عروسی تو…
با یک اجبار تلخ رقصیدم…
.

اتفاق است….. ساده می‌افتد..
مثل آبی که می‌چکد از دست  !!
من تو را دیدم و …….دلم لرزید
عصر پاییز سرد…
یادت هست ؟؟؟!!

.
آش نذری و کاسه  چینی

صوت استاد و ربنا هم، مست..
در که وا شد به دست تو برخورد
کاسه افتاد و تکّه تکّه..شکست..

.
شرم در چشم..و خم بروی زمین…
جمع کردی شکسته‌ها ،تک تک..
وای بر من … چه کرده بودم… آخ..؟
منِ بی دست و پا….. منِ دلقک !!

.
پرده آتشین  اشکی باز
بسته شد در نگاه سر مستت
خون چکید از گل همین کاسه…
بی هوا رفت خارِ آن دستت…

.
لب گزیدم ز درد دستانت…
چشمهایم ز حدقه زد بیرون..
قلبم انگار ناگهان افتاد..
روی دستان رنگیت ..از خون
.

رد خونی که ریخت در کوچه
تا دم خانه‌ات مرا…… آورد
کاشکی بر زبان می‌آوردم
آنچه تابِ مرا… به سر آورد
.

رفتی ..اما شروع این قصه
ابتدایی ز اشک.. لبریز است
گونه‌های به گِل نشسته من…
شرحِ این ماجرای پاییز است…

.
اتفاق است ساده می افتد..
مثل آشی که ریختم به زمین
مثل قلبی که ریختی بر هم
مثل عشقی که پا گرفت …..همین

.
وای بر من… منِ هنوز عاشق
*وای بر تو ….توی گذشته ز من
عاشقانه …….تو را پرستیدم
عاقلانه……….گذشته ای از من

.
گاهی انگار …..زندگی با ما
سر نوعی ستمگری دارد
می‌کشاند تو را به سمت کسی
که فقط قصد دلبری دارد

.
با خودت فکر میکنی ای وای
چقدر شانس با تو همراه است
زندگی….. موذیانه می خندد
این شروعی از اشک و از آه است

..
میروی خسته در خیابانها….
جدول و خط شبیه نامه اوست..
نامه هایی که عاشقت می‌کرد
با شروعی که دارمت.. من دوست…

.
تا یکی را به قد و قامت او…
در خیابان و کوچه می‌بینی…
پیش رویت سیاه می‌شود و…
وسط کوچه ای و می‌شینی…..

.
از هزار و سیصد و هفتاد…
بیست سال و چقدر می‌گذرد؟؟؟
سال و ماهو.. و هفته در من گم…
مرده شور دلِ… مرا …ببرد..

.
این حصار عجوزه  عشق است…
دست من را نشانده در زنجیر…
بیست سال و چقدر..می‌گذرد..
خسته از خاطرات دامن گیر..

مریم حسن‌خانی(ا.حسینی)

ثبت دیدگاه