• امروز : پنج شنبه - ۹ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 28 March - 2024

نوای «هو علی جان» و «کلید زنون» در انار پیچید

  • 22 خرداد 1397 - 7:19
نوای «هو علی جان» و «کلید زنون» در انار پیچید

مراسم آیینی و کهن «هو علی‌جان» و و «کلید زنون» همزمان با شب بیست و هفتم ماه رمضان شامگاه دوشنبه ۲۱ خرداد در انار برگزار شد.

درباره این مراسم آیینی:

این مراسم در شب بیست‌وهفتم ماه رمضان مصادف با کشته شدن «ابن ملجم مرادی» در شهرستان انار برگزار می‌شود و فلسفه‌ آن ابراز شادی در پی مرگ بدی است.

در سال‌های نه‌چندان دور، برخی از مردم انار مراسم عروسی خود را در این شب برگزار می‌کردند. همچنین در این شب، مرد و زن و پسر و دختر در گروه‌های جداگانه به در خانه‌ها می‌روند و با خواندن اشعاری از صاحب خانه پول، آجیل، تنقلات و شکلات به‌عنوان تبرک می‌گیرند.

برخی از این اشعار این‌طور خوانده می‌شدند:

«رمضون الله، الله رمضون / شیخ و شیدالله، عباس خزون/

رمضون اومد، مهمونش کنید / گاو و گوساله قربونش کنید/

گاو و گوساله دستت نرسه / خروس یک ساله مهمونش کنید/

سر سنگچیلو سنگ انداختم / گله می‌زا ور جنگ انداختم/

مراجعه‌کنندگان به خانه‌ها، با خواندن شعر «در این خونه رو به قبله / امام حسین درشو نبنده»، منتظر می‌ماندند تا صاحب خانه دم در بیاید.

یکی دیگر از شعرهایی را که در این شب توسط مردم خوانده می‌شود:

«گل علی بلبل علی یا صاحب دلدل علی / هو بگو یاهو بگو یا صاحب آهو بگو/

نام زلال الله بگو نام خوش الله بگو / سید بگو سرور بگو اولاد پیغمبر بگو/

ما غلامان علی امشب رو جولان می‌دهیم / تیر رو بر فرق یزید و نامسلمان می‌زنیم/

گل علی، بلبل علی یا صاحب دل علی / هو علی جان، جان علی جان / هو علی جان، جان علی جان»

زنان نیز در این شب قرآن، آیینه، سرمه‌دان و گلاب را در وسیله‌ای به اسم «کمو» که ابزار بیختن گندم بوده است، می‌گذاشتند و با رفتن در خانه‌ها، کلیدزنی (کلیدهای چوبی قدیمی) یا قاشق‌زنی می‌کردند، اما شعر نمی‌خواندند.

وقتی زنان به در خانه‌ها می‌رفتند، زنان یا دختران صاحب‌ خانه در را روی آن‌ها می‌گشودند. زنانی که بر در کوبیده بودند، علاوه بر این‌که هدایایی به این زنان می‌دادند، آینه را جلوی آن‌ها می‌گرفتند تا زنان نگاهی به آینه بیاندازند و سپس سرمه‌دان را برمی‌داشتند و سرمه به چشم می‌کشیدند.

یکی دیگر از اشعاری که مردم در شب ۲۷ ماه مبارک رمضان می‌خوانند:

«نا‌می‌باره زدونه دون / اول اومدی سری به دولت خونه

رمضون الله‌الله رمضون / شیخ و شیدالله عباس و خزون

رمضون اومد مهمانش کنید / گاو و گوساله قربانش کنید

بز و بزغاله که دستت نرسه / خروس یکساله قربانش کنید

در این خونه که رو بر کربلا / صاحب خونه بی‌درد و بلا

در این خونه که رو بر بادِ / صاحب خونه که مخمل دوزِ

و در پایان الله کریم پنج نفریم / می‌دید یا بریم

با پایان یافتن این شعر، اگر صاحب خانه چیزی به جمعیت حاضر می‌داد، آن‌ها این شعر را می‌خواندند:

«توی این خونه همیشه شربت و قند / الهی امام علی درش رو نبندِ

داخل خونه پرواز نقش و نگارِ / تا سال دیگر باشید ماندگار».

ثبت دیدگاه