• امروز : سه شنبه - ۴ اردیبهشت - ۱۴۰۳
  • برابر با : Tuesday - 23 April - 2024

ادامه حملات علیه هاشمی؛ یک تن و این همه تن

  • 21 دی 1394 - 18:16
ادامه حملات علیه هاشمی؛ یک تن و این همه تن

غلامعلی رجایی: این روزها که بحث  حضور ومهمتر از حضور نقش آفرینی آیت الله هاشمی درانتخابات مهم وسرنوشت ساز پنجمین دوره مجلس خبرگان رهبری مطرح است  عده ای که به هردلیل موافق این حضور ونقش آفرینی نیستند دامنه حملات  غیرمنصفانه سابق خود را علیه ایشان گسترده ترکرده اند.

صرف نظر از تحلیل این خطای تاریخی مخالفان هاشمی که از جهت شدت روشنی نیاز به اثبات ندارد ودرتضاد ومباینت آشکار با خط مشی تعیین شده توسط امام برای سالهای پس از خود درباره ایشان است-  همان خط مشی که بنا به گفته مرحومه  همسر امام  ،امام انقلاب را به حضرت آیت الله خامنه ای و آیت الله هاشمی سپرد  وتاکید نمود مادام که این دو باهم باشند شخصاهیچ نگرانی برای آینده  انقلاب ندارد-  علاوه بر کلید زدن پروژه تنهایی رهبری بدون این استوانه قدرتمند ،محروم کردن کشور از ظرفیتی سرشار از تجربه و ذخیره ای گرانبها که ماحصل ومحصول وحاصل تلاشها وزحمات امام درتربیت شاگردانی برجسته برای انقلاب  وتداوم آن دردهه سی و چهل است.

موضوع مهمی که می توان بدان پرداخت تبارشناسی مخالفان هاشمی وبه تعبیر بهتر بررسی وتبیین دامنه طیف وحملاتی است که مدتهاست و بویژه پس از امام متوجه شخصیتی تاریخ ساز بنام هاشمی رفسنجانی است.حملاتی که جزدرسالهای آغازین پیروزی انقلاب در مقطعی کوتاه – حدود دوسال- درباره شهید مظلوم بهشتی برای هیچیک از شخصیتهای برجسته نظام تا این حد واندازه و با این گستردگی طیف و در این همه مدت سابقه نداشته است.

همان که بعضی از آن- به رغم درنظرگرفتن سهم هاشمی دراشتباهات نظام پس از انقلاب،- با عنوان  مظلومیت هاشمی یاد می کنند و البته تعبیر درستی است.

این روزها  بعضی ها که مجال گفتگو ودیده شدنی در رسانه ملی و..بدانها داده شده و می شود از فرصت ومساعدتی که  برایشان به هردلیل فراهم آمده است سعی در تخریب  شخصیت آیت الله هاشمی  دارند.

برای این تاخت و تازها که تمامی هم ندارد دلایل متعددی می توان برشمرد که از جمله آنهاست حلم بالا وحوصله وطاقت وصبوری مثال زدنی هاشمی و عدم پیگیری این اهانتها درمحاکم قضایی توسط ایشان وسپردن این روند به خدا و زمان تا معلوم شود این حرفها جز از سرغرض و براساس توصیه و فرمان کس یا کسانی نبوده است که هاشمی را  نه یار و یاور بی بدیل  انقلاب که باری بردوش آن  و مانعی بر سرراه تدوامش می دانند و برهمین مبنای نادرست معتقدند باید  به هرشیوه ممکن  و با استفاده از فرصتهایی که پدید می آید وی را از سر راه برداشت.

پس از انقلاب شایدهاشمی تنها شخصیتی باشد که دوبار مورد سوءقصدناموفق  قرار گرفته باشد. سوء قصد اول توسط گروه فرقان درسال ۵۸ درمنزل ایشان بود که با موقعیت سنجی وشهامت مثال زدنی همسرهاشمی ناکام ماند وسوء قصددیگری که پس از ارتحال امام درمراسم سالگردایشان درحرم امام اتفاق افتاد که خود از نزدیک شاهدآن بودم .

دامنه ی اتهامها هم الی ماشاالله است! از عامل امریکا!  تا فراماسونربودن وی گرفته تا عامل روی کار آوردن بنی صدر و حتی احمدی نژاد! کم مانده  هاشمی را دربرآمدن طالبان وداعش هم موثر ومقصربدانند!

جالب  اینکه بعضی هاشمی را که از اولین کسانی است که در دهه ۴۰ در فریادخواهی حقوق ملت فلسطین کتاب سرگذشت  فلسطین یا کارنامه سیاه استعمار را ترجمه کرده وسخنرانیهای روشنگرانه ای داشته است مخالف آزادی قدس معرفی می کنند!!

امیدوارم درروزگاری نه چندان دورتحقیقی بایسته توسط محققانی تیزبین درتبیین علل ،دامنه وچرایی وتنوع مخالفین هاشمی از دهه پنجاه تاکنون برمبنای مستندات موجود انجام گردد.اگرچنین شود بسیاری از خوانندگان این تحقیق از همسویی عناصری با مواضع کاملا متضاد  ودر این امر متحد انگشت به دهان خواهند ماند.

درمقابل هاشمی تقریبا بی دفاع وپناه در برابر این هم حملات لاینقطع، سراسری  و ناجوانمردانه وغیرمنصفانه که کمتر دفاعی از او می شود و ظاهرا دردفاع از خود بجز خدا پناهی ندارد ،وی  چنان متوکل بالله است که همچون شهید مظلوم دکتربهشتی معتقد است بر مبنای آیه:” ان الله یدافع عن الذین آمنوا “خدا از اهل ایمان دفاع کرده و خواهدنمود، طیف وسیعی ازمخالفین وی در داخل و بعضا خارج  با انگیزه های متفاوت وگاه متضاد صف کشیده اند:

به تحقیق می گویم و ادعا می کنم که درمیان شخصیتهای برجسته انقلاب شاید نتوان کسی را مانند هاشمی  یافت که دامنه  تخریب وی این قدرگسترده باشد که  قبل وبعد از انقلاب  ودرداخل وخارج کشور از چپ مارکسیست گرفته تا مذهبی و از انقلابی تا طاغوتی واز اصلاح طلب تا اصولگرا  را در بگیرد و این  از نمونه های نادر در تاریخ این آب وخاک است که شخصیتی با چنان سابقه ای روشن ودرابعاد مختلف شخصیتی خود این همه مخالف داشته باشد.

دور از ذهن نیست که در پشت این اقدامات پیدا و پنهان دستهایی است که نه با هاشمی، که با اصل انقلاب اسلامی مشکل دارند و بدینگونه سعی می کنند از نیروهای موثر وخدوم انتقام بگیرند.

اخیرا از جمله اسنادی که پس از سقوط رژیم بعث عراق بدست آمده ودراختیار فرماندهان ارشد نظامی کشور قرار دارد، سندی  وجود دارد که بیانگر این است که بعثیهای عراق  پس از ترور عدی فرزند صدام توسط نیروهای مخالف حزب بعث دربغداد که به فلج شدن کامل وی منجر شد، قصد داشته اند به دلیل نقش انکار ناپذیر وکلیدی  هاشمی در فرماندهی جنگ که به نیابت ازامام خمینی در نهایت پیروزی  را برای ملت بزرگ ایران به ارمغان آورد وبرخلاف آنچه بعضی کوته نظران مدام تکرار می کنند همین ختم موفق وبه موقع جنگ از برگهای زرین  دفترعمرهاشمی است، دراقدامی تلافی جویانه و با بهره گیری از اعضای سازمان مزدور منافقین در ایران، هاشمی را  به شهادت برسانند، اما به دلیل دقت و حفاظت بالای تیم اطراف  وی این امر ممکن نشده و مراتب را به مقامات بعثی اعلام نموده اند و آنها نیز با صرف نظر از این موضوع به سازمان منافقین دستور عملیات دیگری داده اند که متاسفانه منجر به نتیجه هم شده است.

نکته پایانی

هاشمی وامثال  هاشمی یک فرصت خدادادی برای ملت ایران هستند ودیریا زود با سفید رویی و عزت خداوند را ملاقات خواهند کرد اما در این میان آنچه مهم است این است که همگان باید درفرصتهایی که مانده است ومعلوم نیست چه اندازه باشد  باید برای برخورداری از این فرصتهای استثنایی وتکرار ناپذیر درجهت سعادت و پیشرفت وترقی این ملت شایسته تلاش نمایند و بدانند در برابر ضایع کردن این نعمت ها و هدر دادن این فرصتها در نهایت باید در پیشگاه خدای متعال  پاسخگو باشند.

ثبت دیدگاه