• امروز : جمعه - ۱۰ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 29 March - 2024

وقتی یک الاغ، آدم را شرمنده کند

  • 01 بهمن 1392 - 0:08
وقتی یک الاغ، آدم را شرمنده کند

چهارشنبه گذشته نویسندگان کتاب‌های درسی مقاطع ابتدایی و متوسطه در وزارت آموزش و پرورش، مهمان سازمان حفاظت محیط زیست بودند تا طی شرکت در یک نشست تخصصی مشترک، بتوان راهکارهای افزایش محتوای محیط زیستی به کتاب‌های درسی را بررسی کرد. در حاشیه‌ی این گردهمایی، یکی از نویسندگان مدعو، خاطره‌ای را شرح داد که سبب شد تا نوشتار پیش رو جان گیرد …

 به گزارش ایسنا، محمد درویش در وبلاگ خبرآنلاین در ادامه نوشت: «نکته‌ جالبی که در این گردهمایی و پس از پایان سخنرانی‌ها توسط یکی از نویسندگان کتاب‌های درسی مطرح شد، به شدت برای من و اغلب شرکت‌کنندگان جالب بود. ایشان اعتراف کردند که در زمان نوجوانی، بسیار علاقه‌مند به آزار حیوانات و پرندگان بودند و البته از خداوند درخواست کردند که گناهان‌شان را ببخشد. وی سپس به خاطره‌ای تکان‌دهنده اشاره کرد …

 روزی که با یک تکه کلوخ، محکم به پیشانی یک الاغ حمله‌ور شد و پس از اصابت آن کلوخ، خون از وسط پیشانی آن حیوان نگون‌بخت سرازیر گشت … وی گفت: «در حالی که ترسیده بودم و بیم آن داشتم که هر لحظه آن الاغ آسیب‌دیده به سمتم یورش برده و مرا مهمان یک جفت لگد کند، اما با کمال شگفتی دیدم که حیوان زخمی فقط اندکی به من نزدیک‌تر شد و چشم در چشمم دوخت و سکوت کرد … تو گویی انگار می‌خواسته از من بپرسد تو کیستی؟ تو آدمی و من خر یا … ؟! لحظه‌ای که سبب شد به شدت تکان خورده، احساس درماندگی و شرمندگی کرده و با خدای خویش عهد بربندم که دیگر سبب آزار هیچ حیوانی را فراهم نسازم.»

انگار آن الاغ مظلوم با چشمانش می‌خواست به من تو که خود را آدم می‌پنداریم، زنهار دهد: «شرط دودی نشدن شیشه‌ دل‌هامان، آن است که گاه بتوانیم در بزنگاه‌های زندگی، فتیله‌ی خشم را پایین بکشیم!»

ثبت دیدگاه