یک دختر اناری با انتشار متنی از وجود برخی فرهنگهای نادرست در انار انتقاد کرد.
او در این خصوص نوشت: من یک دخترم و با تک تک سلولهایم این درد فرهنگی را حس کردم. تحقیر شدم، توهین شنیدم، شخصیتم، غرورم بارها و بارها شکسته شده و بارها و بارها خُرد شدم. هیچ وقت حق انتخاب به من داده نشد، پشت هیچ کدام از تصمیمهای زندگیام من نبودم، پشت هیچ کدام از انتخابهای زندگیام علاقه و اشتیاق من نبود. چون دخترم و زندگیام سرشار است از بایدها و نبایدها.
این دختر اناری افزوده: باتوجه به اینکه در این حیطه زمانی چنین افکاری در اکثر کشورهای دنیا منسوخ شده، متاسفانه هنوز مردم ما درگیر عقایدی هستند که خیلی وقت است دنیا از قید و بندش آسوده شده. مثال بارزش ازدواج کردن است. کاش جامعه ما، خانوادههای ما، مردم ما
به این باور برسند که ازدواج هدف نیست، وظیفه نیست. هر کسی مجبور نیست در یک برهه از زندگیاش که حتی آمادگی ذهنی و روحی ندارد انجامش بدهد. ازدواج کردن صرفاً یک گزینه است. کاش بفهمیم میتوانیم به دختران به جای متکی بودن به یک جنس مخالف، مستقل بودن را یاد بدهیم، موفق بودن را یاد بدهیم.
او نوشته: البته فکر میکنم قانون هم در این خصوص بی تأثیر نیست اما عرف گاهی اوقات بر قانون غلبه کرده و چه بسا قوانینی که ما داریم، برگرفته از عرف هستند. من بحثم قانون نیست چون اگر بخواهیم با قوانین ایران تحلیل کنیم موادی از قانون را میتوانم بیاورم که با صراحت جنس زن را کالایی در مقابل جنس مخالف تلقی کرده و البته ترجیح میدهم در بیان برخی متون فقهی کلاً ساکت بمانم. من بحثم افکار و طرز زندگی کردن خود ماست که میتوان تغییرش داد. میشود این تابوها رو از این زندگی سخت و طاقت فرسایی که برای خودمان ساختیم برداریم، میشود قوانین را مهربانتر بنا کرد، میشود بایدهایمان را به بقیه تعمیم ندهیم. میشود تنوع عقاید را بپذیریم. کاش بشه راحتتر دختر باشیم.
کاش…..