• امروز : جمعه - ۱۰ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 29 March - 2024

آخرین میخ مجلس بر تابوت افراط گرایی

  • 26 مرداد 1392 - 0:01
آخرین میخ مجلس بر تابوت افراط گرایی

سایت خبرآنلاین در تحلیلی رای نمایندگان مجلس به وزرای پیشنهادی دکتر روحانی را “میخ آخر بر تابوبت افراط گرایی” نامید و افزود: “حالا دیگر می توان با اطمینان خاطر مدعی شد که بساط افراط جمع می‌شود.”

متن کامل این تحلیل به شرح زیر است:

انتخابات۲۴ خرداد با همه بزرگی خود فقط یک طلیعه بود که از شروع دوره ای تازه و پایان افراط خبر می داد . اما ضربه آخر و کاری را مجلس زد و نشان داد هیاهوهای رسانه ای روزهای گذشته مصداق آن کسی است که برای گریز از ترس تنهایی، فریاد می زند. معمولا هر کابینه پیشنهادی ۳-۲ تلفات دارد اما افراطیون قصد داشتند ۸ وزیر را ناکار کنند. جنجال های روزهای گذشته و خیز رسانه ای آنان نیز این قصد را تایید می کرد.

اما رفتار مجلس نشان داد در پی صدور پیامی خاص است: در هم پیچاندن طومار تندروها. مجلس متوجه شده بود افراطیون می خواهند با این لشگرکشی، قدرت نمایی بکنند و گربه روحانی را دم حجله بکشند تا بی جهت او و مردمی که به او رأی داده اند باورشان نیاید که تغییری رخ داده است!

تبار این گروه (تندروها) چیست ؟ این گروه ابتدا خود را در گوشه ای از جریان راست قدیم (اصولگرایی بعدی) جا زدند. از صداقت و سادگی و خوش باوری رایج در این جریان ، بهره بردند و بتدریج اسرائیل وار رشد یافته ، بزرگان اصولگرایی را یک به یک حذف کردند تا بدانجا که سخنگو، قاضی، کمیته انضباطی و مدعی تمامیت این جریان شدند و حتی به صورت جامعه مدرسین، جامعه روحانیت مبارز و شورای هماهنگی نیروهای خط امام و رهبری ، خنج کشیدند. کار اصولگرایی از آنجا به بحران رسید که در لحظه ذبح هر یک از کهنه کاران این جریان ، سایران ایستادند و نگاه کردند و شاید لبخندی از رضایت زدند، غافل از آن که طعمه بعدی ، خودشان هستند!
این سامانه یا گروه خطرناک را اصطلاحا”سازمان نظام مهندسی نام نهاده اند. لطفا با سازمان نظام مهندسی ساختمان اشتباه نشود! اگر آنان ساختمان می سازند کار اینان مهندسی اجتماع و سیاست و به تبع آن، انتخابات بوده است. بدیهی است همفکرانی از این گروه در نقاط حساس و استراتژیک سیاسی و تبلیغی کشور باشند حتی اگر نباشند، این گروه قابلیت مرعوب ساختن تصمیم گیران این مراکز را دارد .
ویژگی مشترکی که اینها (افراطی ها) را گرد هم آورده، چیست؟
۱. این گروه، خصومتی باور نکردنی با هاشمی رفسنجانی دارند. اساسا شاید بتوان آنان را فقط به همین صفت شناخت
۲. عمدتا پیشینه چپ ورزی داشته اند و لذا مدل های رفتاری و اخلاقی آنان به جای محافظه کاری رایج در سنت راست، از رادیکالیزم چپ بهره مند است.
۳. از بنیانگذار جمهوری اسلامی، کمتر سخن می گویند (‌یا اصلا) متقابلا” ادعای ارتباط دائمی و خط گیری مستقیم از رهبری دارند. تعابیر افراطی از ولایت فقیه که تاکنون چندبار انکار و اعتراض معظم له را به دنبال داشته است فقط از این گروه صادر می شود. این سازمان البته ظلمی بزرگ به رهبری نیز کرده است. چنین ادعایی نزد عوام و البته خواص، ‌مقدمه جدایی رهبری از اکثریت و نخبگان را فراهم می کرد. در تبعیت از رهبری هم دروغ می گویند زیرا مصداق «نؤمن ببعض و نکفر نبعض» اند و عمدا” راهبردهای محوری ایشان از جمله «جذب حداکثری ، دفع حداقلی» ، «اصولگرایی اصلاح طلبانه و اصلاح طلبی اصولگرایانه»، «مذمت آرمانگرایی محض» « ضرورت همدلی و اتحاد» «حسن تلقی از رفتار برادر مومن» و … را نادیده می گیرند و حتی با کمال گستاخی مدعی اند دل رهبری چیز دیگری می گوید.
۴. هیچ پیشینه اجرایی موفقی در کارنامه خود ندارند. دریغ از یک تأسیس ، یک تحول یا یک اثر ماندگار. به عبارت بهتر،‌ اساسا کارنامه ای ندارند تا بخواهند نمره ای هم داشته باشند. بنابراین مجبورند بی هنری و ناکارآمدی خود را پشت برچسب زنی به دیگران و لفاظی و شعار پنهان سازند و با کلمات ، تجارت کنند .
۵. چهره هایی عبوس دارند و آدم را به یاد قیافه های خوارج در سریال امام علی (ع) می اندازند.
۶. از آنجا که خاستگاه چپ دارند به تئوری «هدف، وسیله را توجیه می کند»، باور دارند و لذا اگر رهبری در روز انتخابات از کلید واژه «حق الناس» استفاده نمی کردند اینان هر وسیله ای را برای رسیدن به هدف ، مجاز می دانستند.
۷. مرتبا از جانب مردم سخن می گویند؛ مردمی که حداکثر ۴-۳ میلیون نفر از جامعه ۷۰ میلیونی ما هستند. و هیچگاه این مطالبه منطقی را پاسخ نمی دهند که اگر واقعا نماینده مردمید ، چرا در انتخابات مجلس یا شوراها نامزد نمی شوید تا ببینیم چقدر رأی می آورید؟!
۸. به نام تکلیف گرایی از فضایلی چون حرمت مراجع تقلید و روحانیت ، احترام به بزرگتر و پیشکسوت، سرّ پوشی ، درشت سخن نگفتن و… به طور کلی بی بهره اند .
۹. می گویند آرمان گرا هستیم ولی با انکار واقعیات ،‌ توهم زدگی را به جای آرمانگرایی پویا نشانده اند.
۱۰. صرفا در سایه دو قطبی کردن فضا امکان زیست دارند و اگر این فضا گرفته شود به موجوداتی بی جان تبدیل می شوند. آخرین صف بندی های آنان را فراموش نکرده ایم. خوشبختانه با وجود امکان جستجو در فضای وب، یافتن تعابیر آنان درباره آقای روحانی در روزهای منتهی به ۲۴ خرداد چندان مشکل نیست : آرایش همه اسلام در مقابل همه کفر! ، خط سازش، بازگشت فتنه اکبر و … از آن جمله اند.
۱۱. به امنیتی کردن فضا علاقمندند زیرا در سایه این فضا، برخورد حذفی با معترض، توجیه پذیر می نماید؛ همچنان که با اعلام حکومت نظامی، کنترل ترددها ساده تر می شود.
۱۲. سربازگیری این گروه عمدتا از افراد کم سواد، بی منطق و یا تحقیر شده‌ای است که به «نقل»‌ خیلی بیشتر از «عقل» بها می دهند وحتی نمی توانند منقولات را در سنجه منطق بگذارند تا سره را از ناسره جدا سازند.
۱۳. نیروهای خودسر (خودجوش!) تحت امر این سازمان هستند. به همین دلیل به اردوکشی خیایابانی وتعیین تکلیف موضوعات مهم در کف خیابان علاقه ای خاص دارند و البته توانایی خاص تر! به باور اینان دیپلماسی و هرگونه کارشناسی خطیر در کف خیابان ، رقم می خورد نه در اتاق های فکر و مذاکرات نفسگیر.
۱۴. با وجود آن که کمترین سابقه رزم در دوره دفاع مقدس را داشته اند بیشترین یادکرد و استفاده از سمبل های دفاع مقدس را دارند. طرفه آن که مرشدان فکری آنها نیز کوچکترین همراهی در نهضت امام خمینی (ره) و مبارزه با رژیم پهلوی نداشته اند .
۱۵. از رسانه به جای مکمل برنامه ها توقع عاملیت مطلق دارند و لذا اُوردوز می کنند .
۱۶. خوشبختانه به دلیل کم سوادی یا اعتماد به نفس، فقط یک شیوه بازی را بلندند و لذا اگر آرامش و شفافیت بر فضای بازی حاکم شود باخت آنان حتمی است.
وقتی خطیب را به جای فقیه نشاندیم، وقتی مداح را در هیأت مرشد سیاسی ظاهر کردیم، وقتی اهل دلی وارسته را فقط کمی پایین تر از ولی فقیه، راهبر جامعه دانستیم، وقتی نوجوانی را به عنوان تحلیلگر ارشد مسائل بین المللی برصفحه تلویزیون ظاهر کردیم، باید تاوانش را هم پس بدهیم اما وقتی خرد ستیزی و افراط گری ، سکه رایج باشد و از قضا بزرگان و عاقلان و نخبگان هم به آن دم بدهند هیچ امیدی نیست .
ساده لوحی است اگر باور کنیم پایین کشیدن احمدی نژاد، همه‌ی کار است. باید ماشین «احمدی نژاد ساز» خاموش شود، ماشینی که سوخت و نیروی محرکه آن افراط ورزی و دوقطبی گری است. در این صورت است که می توانیم پایان بناپارتیسم را اعلام کنیم وگرنه باید منتظر ظهور نفر بعدی باشیم.
مردم در٢۴ خرداد حماسه آفریدند و مجلس در٢۴ مرداد، آن را تکمیل کرد و نشان داد دوره تاثیرگذاری اقلیت پرسروصدای مجلس و پشتیبانان بیرونی آنان خاتمه یافته است.

اینک دو کار باقی مانده است که اولی توسط دستگاه قضا به سامان می رسد و دومی با تشریک مساعی نهادهای نظامی و امنیتی. اما این دو کار، چیست؟
۱. رسیدگی به غائله ۲۲ بهمن قم. پدیده خودجوشی یکی از موتورهای جریان افراط است و باید خاتمه یابد. پرونده های‌حمله به‌ کوی‌دانشگاه‌تهران، آتش‌زدن کتابفروشی،‌ پایین کشیده پرده سینما، حمله به اعضای‌دولت، تهدید‌ نمایندگان با برپایی تظاهرات در مقابل‌مجلس، از دیوار سفارت بالا‌ رفتن، ایجاد جنجال های سازمان یافته و رعایت نکردن شأن زمان های مقدس (مثل شب های احیا و سالگرد انقلاب و…) و مکان های مقدس(حرم ائمه اطهار ، مساجد ، مرقد امام و …) و … هیچیک به فرجام نرسید. همگی آنها از یک مدل تبعیت می کنند . اینک آخرین نمونه و با شکایت قوه ای دیگر روی میز دادگاه است. اگر این پرونده نیز به محکومیت یک سرباز وظیفه بیانجامد معلوم می شود در سطح حاکمیتی پیام انتخابات۲۴خرداد و اصرار مردم بر پایان افراط گری را نگرفته ایم. اما اگر قوه قضاییه بدون هیچ ملاحظه ای تا آخر کار برود خدمتی شایان به کشور کرده است. این ماجرا از قتل های زنجیره ای که بالاتر نیست. حداقل حسن آن ضایعه بزرگ، پالایش دستگاه اطلاعاتی و امنیتی کشور از آدمکشی بود.
۲. باز شدن تدریجی فضای امنیتی . اهل فن می دانند فضای امنیتی پایدار نمی ماند و مرتبا به دوز بالاتر نیازمند است که سرانجام به ضد خود تبدیل می شود . لذا همواره توصیه می شود که این فضا به حوزه های سیاسی و از آنجا به حوزه های اجتماعی، هدایت و در آنجا تخلیه شود. در سایه فضای امنیتی، شنودگذاری و پرونده سازی بر اساس نتیجه مفروض ، رواج می گیرد و نخبگان و حتی مردم عادی از بیم تعقیب و آزار، سکوت یا نفاق پیش می گیرند و با بی تفاوتی ملی ، مقدمات فروپاشی فراهم می شود .

ثبت دیدگاه