• امروز : پنج شنبه - ۹ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Thursday - 28 March - 2024

آشپز دوران جنگ: رزمندگان چلو کباب و چلو ماهی می‌خوردند نه کنسروجات

  • 29 مهر 1392 - 0:07
آشپز دوران جنگ: رزمندگان چلو کباب و چلو ماهی می‌خوردند نه کنسروجات

همیشه در فیلم‌های مربوط به جنگ، رزمندگان کشورمان در حالی به تصویر کشیده می‌شوند که گویی غذای آن‌ها کنسرو و تن ماهی و… بوده است اما اکنون یک آشپز که در دوران جنگ برای رزمندگان آشپزی می‌کرده، گفته که غذای رزمندگان چلو کباب، چلو ماهی و انواع خورشت‌ها بوده است.

بخشی از مصاحبه سایت خبرپارسی با محمد نیمروزی، آشپز دوران جنگ را در ادامه بخوانید:

 *اولین روز جبهه را بخاطر می آوری؟

دقیقا.آشپزخانه ای که ما بودیم اولین آشپزخانه ای بود که به خط نزدیک بود.نزدیک رودخانه بهمنشیر در آبادان بودیم.روز اولی که رفتیم در آشپزخانه مستقر شدیم،عراقی ها با دوربردهای فرانسوی از ما استقبال کردند و فهمیدیم که اینجا جبهه است!

*یک لحظه پشیمان نشدی؟

نه اما فکر نمی کردم در اولین لحظه ورود فضای زمخت جنگ را از نزدیک لمس کنم.

*آشپزخانه را که دیدی فکر کردی باید برای چند نفر غذا تهیه کنی؟

از اول هم می دانستم قرار است کجا بروم و چه کار کنم.ابتدا برای لشکر ۱۹ فجر سپاه فارس و بعد هم لشکر سپاه المهدی فارس آشپزی کردم .روزانه برای ۱۲ هزار نفر غذا می پختم حتی تصورش هم سخت است.

*و اولین غذایی که برای رزمندگان تدارک دیدی؟

اولین غذایی را که در جبهه درست کردم خوب یادم است.شوید باقلی پلو با ماهی.برای ۱۲ هزار نفر!

*طبخ ماهی حتی برای یک خانواده ۴ نفره دردسرهای خاص خودش را دارد چه رسد به ۱۲ هزار نفر!

بله طبخ ۳ تن برنج همراه با ۱۷ حلب روغن ۱۷ کیلویی و ۳ تن ماهی کار آسانی نباید باشد.طبخ ماهی در این اندازه واقعا زحمت دارد.

*برای نگهداری مواد غذایی مثل ماهی چه امکاناتی داشتید؟

سردخانه بزرگی با دمای زیر صفر درجه داشتیم و قابلیت نگهداری مواد غذایی را برای یک تا دو ماه داشت.

*از چه ساعتی طبخ غذا را شروع می کردید؟

ساعت ۴ بعد از ظهر که به آشپزخانه می رفتیم بیرون نمی آمدیم تا ۴ بعد از ظهر فردا!

*پس خواب چه؟

خواب نداشتیم.شیفتی کار می کردیم ۲۴ ساعت من ۲۴ ساعت سرآشپزی دیگر.

*۲۴ ساعت استراحت را خواب بودید؟!

(می خندد) نه شاید باور نکنی حداکثر ۶ ساعت می خوابیدیم.خط مقدم نبود اما جبهه بود و خواب آنجا به آن صورت معنا نداشت.در ساعت استراحت نیز گاهی نگهبانی می دادیم!

*توزیع غذا از چه ساعتی شروع می شد؟

از ساعت ۴ صبح غذا را می بردند خط .

*و فکر نمی کنم آن روزها ظرف یک بار مصرف وجود داشت.همین طور است؟

البته شاید هم بود اما ما غذا را با دیگ می بردیم خط و البته هر رزمنده نیز ظرف مخصوص خود را داشت.هر واحد و یا گردانی غذایش را می گرفت و بین نیروهایش توزیع می کرد.

*حالا غذایتان چه بود؟نباید توقع داشت رزمندگان هر روز باقلی پلو با ماهی بخورند که؟

(بلند می خندد) خب نه اساسا خیلی کم پیش می آمد غذا ماهی باشد چون هم درست کردنش کار آسانی نبود و هم یک غذای اعیانی محسوب می شد.

*فقط ماهی را دیر به دیر به رزمندگان می دادید یا غذای دیگری هم بود که به نسبت سایر غذاها کمتر طبخ می کردید.

غذاهایمان کلا خیلی خوب بود اما مثلا چلو کباب هم در برنامه هفتگی ما نبود.طبخ آن هم خیلی وقت می گرفت.

*مثلا اعیاد یا مناسبت ها این غذاها را به رزمندگان می دادید؟

شاید باور نکنی اما هروقت غذاهایی از این دست(غذاهای خیلی خوب) بود رزمندگان می فهمیدند که به زودی عملیات در پیش است!

*جدا؟!خب چرا؟

وقتی عملیات بود به ما دستور می دادند غذاهای خیلی خوب به رزمندگان بدهید!

*یعنی مواقع دیگر غذا خوب نبود؟

چرا غذای رزمندگان همیشه خوب بود.

*مثلا؟

ناهار را معمولا خورش قیمه،خورش سبزی،زرشک پلو با مرغ،استامبولی پلو،عدس پلو ،کلم پلو و خلاصه هر ظهر برنج داشتیم که البته گاهی هم ماهی و چلو کباب در برنامه بود.حتی یک بار یادم می آید چلو کباب برگ برای رزمندگان درست کردم!

*این یکی دیگر شاهکار است!

بله یک بنده خدایی بانی شده بود و همه مواد را شخصا خرید کرده بود ما هم برای یک لشکر ۱۲ هزار نفری برگ زدیم.

*اما آن چیزی که معمولا در فیلم های دفاع مقدس می بینیم سفره هایی خالی یا نهایتا کنسرو لوبیا است؟

(عصبانی می شود و می گوید):کجای دنیا با شکم خالی می شود جنگید؟اصلا اگر فکر کنیم رزمندگان با شکم خالی و یا چند کنسرو و نان خشک سر می کردند توهین به مردمی است که عاشقانه همه چیز خود را در طبق اخلاص می گذاشتند تا فرزندانشان در صحرای برهوت احساس غربت نکنند.توهین به دولت خدمتگذاری است که همه وجودش را صرف رزمندگان کرده بود.توهین به من و امثال من است که عاشقانه برای رزمندگان غذا می پختیم.من ۱۰۰ نیرو در اختیارم بود که رزمندگان گشنگی نکشند بعد در فیلم ها گرسنگی و شکم خالی رزمندگان را نشان دهند؟اصلا خیالتان را جمع کنم ما غذای کنسروی نداشتیم همانطور که گفتم تازه در شب های حمله غذای رزمندگان بهتر هم بود.باور کنید هروقت غذا خوب بود رزمندگان می فهمیدند حمله است! یعنی مسئول آشپزخانه به ما می گفت حواستان باشد یک عملیات در پیش داریم غذای با کیفیت بدهید رزمندگان . ما هم شب های عملیات عمدتا مرغ،ماهی و چلو کباب به رزمندگان می دادیم .البته شرایط سخت جنگ و موقعیت های حمله و یا دفاع گاهی ایجاب می کند که حتی غذا به دست شما نرسد اما من وظیفه داشتم هر روز برای یک لشکر ۱۲ هزار نفری غذا آماده کنم صبح ،ظهر و شب.باز هم می گویم برای جنگیدن باید قوت و توان داشت با شکم خالی و نان خشک نمی شود جنگید غذایی که به رزمندگان می دادیم خوب بود واقعا.ما هر ظهر برنج به رزمندگان می دادیم.

*از آن برنج های تایلندی دهه ۶۰ که کسی نمی خورد؟

نه اتفاقا برنج مرغوب پاکستانی بود.البته گاهی در میان اجناس اهدایی مردم برنج تایلندی هم بود که ما با برنج پاکستانی مخلوطش می کردیم تا به قول شما بدمزه نباشد،اما عمدتا برنج تایلندی بود.

*غذای شبتان چه بود؟

آبگوشت،کتلت،همبرگر،بندری،سیب زمینی و یا تخم مرغ پخته،شامی،دو پیازه آلو،کوکو سیب زمینی و غذاهایی از این دست.سبزیجات و کاهو را نیز پای شام می گذاشتیم.معمولا برای هر نفر یک همبر یا ۲ کتلت می گذاشتیم که البته گوجه و سبزی و خیار شور هم پای آن بود.

*و صبح ها؟

صبح ها عمدتا پنیر یا نان و مربا و بعضی روزها هم عدسی و تخم مرغ داشتیم.البته ما که شیرازی بودیم روزهای جمعه نیز آش سبزی می دادیم برای یک لشکر ۱۲ هزار نفری.

*نانوایی هم داشتید؟

بله نانوایی داشتیم اما نان بسته بندی هم از تهران می آمد.

*دسر هم پای غذای رزمندگان بود؟

بله دسر هم بود.بستگی به فصل داشت.تابستان خربزه و یا هندوانه پای غذا می گذاشتیم وپائیز و زمستان هم انار و سیب و پرتقال.بعضی روزها هم آش ماست را به همراه ناهار توزیع می کردیم.

*غذایتان چاشنی هم داشت؟

بله همه چیز داشتیم.سالاد.ماست.ماست و خیار. همه چیز.گفتم که آش ماست هم پای غذای رزمندگان بود.

DSC01553

razmandeh (1)

razmandeh (2)

razmandeh (3)

ثبت دیدگاه