قدیمیها میگفتن از نخورده بگیر بده به خورده؛ امثال وحکم ایرانی برخاسته از واقعیتها وحقیقت محض است.
اگر خدا و پیغمبری بخواهیم در این موارد تصمیم بگیریم میگوییم که نخورده ها که چیزی ندارند بهتر است که این کاهش را از سهم زیاد داراها کم بگذاریم چرا که آنها آنقدر دارند که این کاهش چند درصدی تغییری در زندگیشان بوجود نخواهد آورد. اما صاحبان امثال و حکم میگویند این کار را نکن از همون نخورده ها کم کن بده به خورده چرا که این بدبخت بیچارهها در جامعه نیز حامی ندارند و شکایتشان به جایی نمیرسد.
این تجربه هزاران ساله است.
کسانی که به امثال و حکم گوش میکنند و حق ضعفا را پایمال میکنند، نشانی از خود به جای نمیگذارند. یعقوب لیث، پوریای ولی، امیر کبیر از زعمای خودمان جایگاهی ویژه در تاریخ دارند، چرا که امثال و حکم را وقعی ننهادند و درست که سرنوشت خوبی از دیدگاه عوام آنروزگار نداشتند اما جاودانه شدند. این مقدمه طولانی را آوردم که برسم به موضوع نگران کنندهای که این روزها نه تنها فکر حقیر را مشغول کرده بلکه کل اهالی فوتبال شهر را به تکاپو وا داشته .
پرسش این است چرا شهری که سالهای نچندان دور جوانانش در قالب تیمهای مختلف در رده سنی جوانان به همت هیات فوتبال فعالیت داشتند که بعضا همین تیم مس از بازیکنان لیگ شهر تغذیه میکرد و تیم خود را قویتر روانه مسابقات میکرد به این شکل در آمده؟
خوشبختانه یا متاسفانه از روزی که مس توانست امتیاز لیگ دسته دوم کشور را خریداری کند شانس از روی فوتبال جوانان شهرمان رخت بر بست و فقط در چند سال اول که درجذب بازیکن آماتور بودیم و خبری از دلال ودلال بازی نبود، بازیکنان بر حسب تواناییها فردی خود انتخاب میشدند.
ولی رفته رفته با صعود تیم مس به لیگ یک و تغییر مکان باشگاه از ساختمان فعلی اداره ورزش و جوانان به سازمان انتقال خون و بزرگتر شدن میز مدیر عامل و برقی شدن درب و بالا رفتن تعداد صندلیهای اطراف میز مدیر و زیاد شدن پستهای فرمایشی فاجعهای در فوتبال رخ داد.
همه نگاه ها عوض شد و معطوف به تیم بزرگسالان گردید و همه تیمهای حاضر در فوتبال شهر به یک تیم امید. جوانان. نو جوانان و نو نهالان تبدیل گردید و امروز همه به اشتیاق تیم مسی پا به عرصه فوتبال میگذارند که از دور سرابی بیش نیست. باشگاهی که فوتبال رفسنجان را که در چهار رده خلاصه میشود از بودجه چند میلیاردی خود کمترین سهم را به این ردهها تعلق داده.
اگر نگاهی گذرا به سالهای قبل تیمهای پایه بیاندازیم میبینیم از هر لحاظ کمترین سهم را از بودجه داشته مثلا اگر به پوشش تیمی نونهالان ونوجوانان در سالهای قبل بنگریم واقعا جای بسی تاسف است که یک تیم در سطح کشور حتی در حد یک تیم محلهای پوشش لباسی نداشت و یا بازیکن سیزده ساله که باید در هوای سرد بدون لباس گرم به تمرین و مسابقه بپردازد و این به این معناست که پایهها هیچ ارزشی برای اقایان ندارند حتی یکدست لباس گرم.
امسال دیگر نور علی نور
تیمهایی که باید تا چند روز آینده در میدانی سخت پا به عرصه مسابقات بگذارند و نعوذ به ا…. بازیکنی به تیم بزرگسالان تزریق کنند هنوز نه تمرینی شروع شده نه کادری مشخص شده و فکر نکنم که تا یک هفته به مسابقات هم مشخص شود و داستان نونهالان سال قبل در همه ردهها تکرار شود.
اقایانی که سر خود را زیر برف کردهاید وقتی انگیزه و نگاه اینچنین منفی وجود دارد چه توقعی است که از بازیکن بومی در تیم بزرگسالان استفاده شود؟
اگر بودجه کم است پس چرا خود را به چرخه تولید نمیرسانید؟
چرا همیشه کسری بودجه را تیمهای پایه باید بپردازند؟
ایا ندادن حقوق برای چند مربی بومی در دو یا سه ماه برای پایین اوردن هزینهها صحیح است؟
مگر چقدر میشود؟
بهتر نبود از جذب بازیکنان غیر بوبی بیتاثیر صرفه نظر میکردید که ماشاا… تعداد آنها در طول این سالها کم نبوده یا به قول امثال حکم از نخورده گرفتهاید و به خورده دادهاید.
ما که توبه کار شدیم و به سفارش خیلیها گفتیم دیگر از تیم بزرگسالان نمینویسیم و چون فکر میکنم در این شهر کسی گوشش به این حرفها بدهکار نیست.
کسی دلش به حال فوتبالیستهای رفسنجانی نسوخته که در ۲۳سالگی از فوتبال خدا حافظی میکنند دریافتم که همه در این شهر به فکر خودشان هستند و برایشان مهم نیست که پول و بودجه ورزش شهر کجا و چگونه هزینه میشود.
حدود چهار میلیارد بودجه سالانه مس رفسنجان است. آمار هزینههای مرتبط و حباب فوتبال در سطح کشور ۱ به ۳ است بدین مفهوم که هزینه واقعی فوتیال اگر ۸۰۰ میلیارد تومان است تنها ۲۰۰ میلیارد آن هزینه واقعی فوتبال میشود و ۶۰۰میلیارد بقیه هزینه دلالان و واسطهها میشود و سودی برای فوتبال ندارد (بنا به صحبتهای چند شب پیش در شبکه دو).
حالا با این اوصاف اگر شهر ما هم بخواهد در راندمان محکوم و ناصواب کنونی کشور باشد باید حداقل یک میلیارد از این بودجه هزینه فوتبال شهر شود. دراین صورت میتوانیم ادعا کنیم که شهر ما بهشت دلالان و واسطههای فوتبال نیست و سطح فساد آن در سطح کل کشور است.
نگاهی گذرا در این رابطه موید این مطلب است که در چرخه تیم بزرگسالان سهمیه بودجهای شهر نهایت یک دهم کل بودجه فوتبال بزرگسالان استکه این مقدار هم وقتی راندمانش را بررسی میکنی کمی از صفر بالاتر است.
میماند هزینههای تیمهای پایه که براین اساس که میخواهیم در اندازههای معمول کشور هزینه کنیم باید حداقل یک میلیارد در سال باشد تا بگوییم حق شهرمان را ادا نمودهایم چرا که تیمهای پایه تنها نمایندگان واقعی فوتبال شهر هستند و تیم بزرگسالان حباب هزینههای فوتبالی.
مردم رفسنجان بابت شرایط اقلیمی سخت و آلایندههای سموم پسته و تولید کنستانتره حقوق و دستمزد میگیرند و در واقع پول ازبین رفتن طول عمر در شهرهای متعارف را دریافت میکنند.
شاید توقع و انتظار بالای اهالی شهر نیز از همین جا نشات میگیرد که با چشمان باز خود میبینند که چطور از طول عمرشان کاسته میشود و چارهای هم نیست
با این اوصاف پیشنهاد میشود از سال آینده دفتری در تهران در نظر بگیرید و برخی به تهران غزیمت کنند بالطبع انتقال پنج نفر به تهران خیلی راحتتر از انتقال ۲۰ نفر از سراسر ایران به رفسنجان است
اصلا چطور است اسم تیم را هم بگذاریم تیم ملی مس ایران؟!
حالا خواستید از نخورده بگیرید بدهید به خوردها، یا از خورده ها بگیرید و بدهید به نخورده ها.
«لطف کنید تمرینات تیمهای پایه این شهر را شروع کنید»
علی نورالدینی
منبع: هفتهنامه مهرآور