پیشینه ترجمه در ایران به روزگار هخامشیان بر میگردد. گستردگی حکومت ایران و ارتباط گسترده باسرزمینهای دیگر ترجمه را امری بایسته ساخته بود.
اما من به دنبال تاریخ ترجمه و احیانا ترجمه کتابی نیستم دنبال مترجمهایی هستم که امروزه به همراه یک مربی خارجی شروع به کار میکنند و هر زمان یکی از این مترجمها را میبینم یاد فرزین داماد علی پروین مترجم سوبل المانی تیم پرسپولیس میافتم که حکایتهایی داشت و بعد از این جریان طنزهایی هم بر این اساس ساخته شد، طنز معمولاوبرجسته کردن موضوعی خنده دار است که در واقع داستانهای طنز نیز همانند دیگر داستانها ریشه در واقعیت دارد
بگذریم…
در رفسنجان هم الان چند سالی است که به لطف بعضی از این اقایان پای مترجم هم به اینجا باز شده
حالا تا چه حد جناب مترجم به این سریالها و جریانات یاد شده نزدیک است ا… علم
این مترجمهای کروات هم از جنس خود مربیان کروات هستند.
رایکوف اولین مربی بود که از خطه بوگسلاوی قدیم به ایران آمد. درواقع او با مربیان کروات کنونی در یک کشورزاده شدندوطی چند سال اخیر کشور آنها به چند کشور کوچک تقسیم شد. اما رایکوف تا حد زیادی با این مربیان فرق میکرد او پس از گذشت یکسال، بخوبی فارسی صحبت میکرد.
برانکو و بگویچ سالها ست که در کشور ما زندگی میکنند. اما فارسی بلد نیستند و یا نمیخواهند فارسی صحبت کنند!!
شاید کسرشان آنها میشود.
به نظر من اموختن زبان فارسی که یکی از سادهترین زبانهای دنیا ست پس از چند سال چندان مشکل به نظر نمیرسد
به نظر میرسد در پشت این جریان نیز ردپایی اقتصادی خوابیده است. داشتن مترجم کلاس کار مربی را بالا میبرد و این تازه بدوران رسیدهها را کلاس میدهد. ضمن اینکه این مترجمها حکم مامور دو جانبه را دارند. حضور مداوم مترجم که برخی از انها مامور دلال هاست باعث میشود که مربی هیچگاه نتواند زیر آبی برود و خارج از خواست دلالان قدمی بردارد. این مترجمان مثل «من. تو من» در فوتبال لحظهای از این مربیان جدا نمیشوند. این ماموریت اولیه ایشان است اما بعد از گذشت چندین سال از ساخت و ابداع چنین پستی در فوتبال ما کم کم شاغلین در این پست ورزیده شده و گاهی تله پاتی میکنند، گاهی آنچه را که مربی میخواسته بگوید ویادش رفته است را میگویند. وگاه که از دست مربی خسته شده و روشهای او را نمیپسندند. هرچه او میگوید را برعکس میگویند. مدیران باشگاههای ما در این خصوص باید باهوش باشند مثلا در خصوص بگویج که بعد از دوازده سال اقامت در ایران نمیتواند فارسی صحبت کند، باید به این نتیجه برسند که شاید ایشان دچار مشکل عدم یادگیری هستند و سپس نتیجه گیری کنند که چنین کسی قادر به یاد دادن هم نیست.
در مورد مترجمها هم باید دقت کرد که در خصوص فرهنگ و خصوصیتهای ما و کشورمان بر اساس واقعیتها با این مربیان فرنگی صحبت کنند و نه بر اساس عقاید شخصی مترجمی که در حال حاضر در فوتبال شهرمان مشغول فعالیت میباشد فکر کنم در حال حاضر بیشتر از مترجمی فعالیت میکند به نظر میرسد ایشان در جذب بازیکنان و مربی نقش بسیار پر رنگی را ایفا کرده و حتی شنیده شده که در ارنج و سیستم. و چیدمان بازیکنان تیم هم دخالت میکند و حتی باعث شده که نقش کمکهای بومی تیم بسیار کمرنگ شود وخودش یکی از مهرههای اصلی تیم تبدیل شود (به گواه خیلیها جناب میشود یک تمرین دهنده هستند و ایشان سرمربی) و بلطبع ایشان هر کجا به نفع خودش نباشد امکان ترجمه به سبک داماد علی پروین هم هست
یک موضوع که فکر من را بیش از حد مشغول ساخته اینکه چرا وینگو بعد از این همه سال کار با این مترجم او را همانند مدیران ما دور زد و به همراه خود به کرمان نبرد!
چه دلیلی میتواند داشته باشد که جناب وینگو خان عطای مترجم را به لقایش بخشیده؟
با کمی تحقیق فهمیدم چند سال پیش هم در پاس همدان شبانه عذر وی را خواسته و مترجم فعلی پرسپولیس را جایگزین وی کردهاند
خدایی ناکرده قصد تهمت و افترا به کسی را ندارم ولی شایسته این بود که مدیر باشگاه مترجم جدیدی به همراه مربی جدید به باشگاه میاورد. یکی از دوستان در خصوص مربی کنونی شهرمان میگفت که او در روزهای اول بایک روابط عمومی خوب با بازیکنان، الخصوص بازیکنان بومی، کادر، تماشاگران و مدیران باشگاه صحبت و خوش و بش میکرد اما این روزها اوبسیار عصبی و تند خو بنظر میرسد. این تند خویی میتواند دو علت داشته باشد اول دوری از محیط اصلی و خانه و خانواده، (که امکان دارد در هفتههای اینده برای همیشه به نزد خانواده باز گردد) دوم عدم برقراری رابطه معقول و منطقی با محیط شغلی ویا دادن اطلاعات غلط و خط دادن به مربی که در این دومی نقش مترجم میتواند بسیار مهم واثر گذار باشد
در اخر فکر کنم اگر مدیریت باشگاه یک مترجم دیگر را برای تضمین کار این مترجم استخدام کنند و صحت و سقم حرفهای برگردان شده مترجم را برا جناب سرمربی بررسی کنند که نیمی از مشکلات حل خواهد شد
ویا در این خصوص مدیریت یک بار دیگر شرح وظایف جناب مترجم را به ایشان یاد اوری کند که ایشان هم در حیطه وظایف خود عمل کند و بداند که مترجم است نه کمک مربی.
ضمن اینکه بهتر است در سالهای اینده قرارداد این نوع مربیان مهلت یاد گیری زبان قید شود تا در این میان جایی برای بهانههای آنچنانی باقی نماند
علی نورالدینی
منبع: هفتهنامه مهرآور رفسنجان