• امروز : جمعه - ۱۰ فروردین - ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 29 March - 2024

طنزی درباره تلویزیون شهری انار

  • 13 خرداد 1393 - 0:09
طنزی درباره تلویزیون شهری انار

از همین تریبون دلایل مخالفت شدید خود را با پدیده شوم راه‌اندازی تلویزیون شهری انار اعلام می دارم؛

۱- اگر در هنگام پخش مستقیم فوتبال، دوربین ناگهان روی زنان تماشاچیِ به اصطلاح “خوشگلِ غربیِ غربزده” برود و کارگردان تلویزیونی ایران غافلگیر شده و نتواند حرکت آهسته تک به تک را برای بیستمین بار پخش کند، آن وقت چه گِلی به سر بگیریم در مقابل این مردم؟

۲-  اگر وسط بازی، دوریبن روی اشکان دژاگه برود در حالی که آستینش بالا رفته است، آن وقت جلو این همه خانواده چه خاکی به سر کنیم؟ دژاگه‌ای که تحت تاثیر القائات غرب، بدنش را با دفترچه خاطرات و پشت وانت آبی، اشتباه گرفته و از “رفیق بی کلک مادر” تا “بدنبالم نیا آواره می شی” را روی بدنش حکاکی کرده است و هر چقدر چسب تولید داخل داشتیم خرج پوشاندن مواضع ایشان کردیم ولی باز هم مواضعش از جای دیگر می زند بیرون… آیا شهرداری محترم عواقب این حادثه دلخراش را به عهده می‌گیرد؟

۳-  با این وضعیت تیم ملی، ممکن است زنگ تفریح تیم‌های دیگر بشویم. آن وقت با احساسات جوانان در ملاء‌عام چه کنیم؟ به کجای طبل شادانه بکوبیم؟ چطور با آهنگ “ملی پوشـــان،دلاوران،نام آوران” در خیابان‌ها کشته و زخمی بدهیم؟ حامد زمانی را کجای دلمان بگذاریم کلا؟! نمی‌دانم چرا شهرداری این اواخراینقدر با احساسات جوانان بازی می‌کند.اول آشنایی‌مان، شهرداری هی گُل می‌آورد دم خانه مان می‌کاشت. وقتی زنگ می‌زدیم، بعد از دو ساعت حرف زدن می‌گفت “تو اول قطع کن عزیزم…اول تو…اول تو…” حالا کارش به جایی رسیده که دل جوانان را می‌شکند و آهنگ ” برو دیگه نگام نکن- عاشقونه صدام نکن” را زیر لب زمزمه می‌کند و می‌خواهد باخت مسلم تیم ملی را در ملاء‌عام نشان دهد.

۴- ما بیم آن را داریم که دیدن مسابقات جام جهانی باعث لذت مردم شود و ما هر چیزی که باعث لذت شود را جایز نمی‌دانیم، بخصوص اگر لذت گروهی باشد. بخاطرهمین است که حمید رسایی را به منطقه گسیل نمودیم که کمی دلواپسی و نگرانی به این مسابقات بیافزاید؛ چون آدم با دیدن چهره ایشان یاد بدهکاری‌ها و غم و غصه‌ها می‌افتد. ولی مگر حمید رسایی یک تنه چقدر می‌تواند حریف این همه لذت و خوشحالی شود؟ بالاخره این خوشحالی از یک جایی می‌زند بیرون و آن وقت است که شهرداری محترم باید پاسخگو باشد.

۵- به جای هزینه بی‌مورد جهت خرید این تلویزیون بزرگ که با ساده زیستی کاملا در تضاد و از مظاهر زرق و برق دنیوی می‌باشد، چرا شهرداری به فکر مسائل مهمتر نیست؟ الان دانشگاه آزاد انار هر سال چند هزار نفر لیسانس و فوق لیسانس تولید می‌کند ولی آن‌ها شغل ندارند. یا همین لامپ سر کوچه ما هی خاموش و روشن می‌شود. دیروز رفتم نانوایی چندتا نان گرفتم آنقدر داغ بود که دستم سوخت…شهرداری به کجا دارد می‌رود آیا؟

ما شب بعد از حادثه (نصب تلویزیون شهری) رفتیم به محل حادثه (محل نصب تلویزیون شهری) و هر چی گشتیم نکته دلواپس‌کننده خاصی ندیدیم. ازطرفی ما عادت داریم با هر پدیده جدیدی که می‌بینیم مخالفت کرده و فحش بدهیم. مطمئنیم اگر نمی‌خواستیم این مطلب را زود به انارپرس برسانیم، حتما دلایل مخالفت بیشتری جور می کردیم و به آبادانی فرهنگ  و هنر شهرستان انار، خدمات بیشتری ارائه می‌دادیم. ولی تا همین جایش هم دستمان درد نکند.

محمد پور رشیدی (محمد آذر)

ثبت دیدگاه